هرچی دلمون خواست رو به ما نمیده؛
چون خدا به فکر رشد کردنِ ماست...
#گمنام_نوشت
و به يكى از یارانش
که بيمار بود فرمود:
خداوند بيمارى تو را كه از آن شِكوه
مى كنى، سبب كاستن از گناهانت
قرار داده. زيرا در بيمارى اجر و ثوابى
نيست، ولى گناهان را مى ريزد.
آنسان، كه برگ درختان مى ريزند. اجر
و ثواب، حاصل گفتار به زبان است و
كردار به دست و پاى. خداوند به سبب
صدق نيت و باطن پاک، هر كس را كه
خواهد، به بهشت مى برد.
[ #نهجالبلاغه | #حکمت۴۲ ]
بیــت الشُھــــداء...
و به يكى از یارانش که بيمار بود فرمود: خداوند بيمارى تو را كه از آن شِكوه مى كنى، سبب كاستن از گنا
یه همچین خدایی داریم . .
- کجا دیدید شما درد بکشید و
دردتون رو صدقه ی گناهانتون کنه؟
علت اصلی خراب شدن انسانهاPanahian-Clip-EllatAslyKharabShodanEnsanHa-128k.mp3
زمان:
حجم:
3.74M
.☁️.
علت اصلی خراب شدن انسانها . . ؟"
..
#ژلوفن_صوتۍ
@beitolshohada |🌿♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
#پندانه
🔴طنـاب و خدا
✍کوهنوردی میخواست از بلندترین کوهها بالا برود.او پس از سالها آمادهسازی، ماجراجویی خود را آغاز کرد ولی از آنجا که افتخار این کار را فقط برای خود میخواست، تصمیم گرفت تنها از کوه بالا برود.
او سفرش را زمانی آغاز کرد که هوا رفته رفته رو به تاریکی میرفت ولی قهرمان ما به جای آنکه چادر بزند و شب را زیر چادر به شب برساند به صعودش ادامه داد تا اینکه هوا کاملا تاریک شد و بهجز تاریکی هیچچیز دیده نمیشد.سیاهی شب همه جا را پوشانده بود و مرد نمیتوانست چیزی ببیند حتی ماه و ستارهها پشت انبوهی از ابر پنهان شده بودند.کوهنورد همان طور که داشت بالا میرفت در حالی که چیزی به فتح قله نمانده بود ناگهان پایش لیز خورد و با سرعت هرچه تمامتر سقوط کرد.سقوط همچنان ادامه داشت و او در آن لحظات سرشار از هراس تمامی خاطرات خوب و بد زندگیاش را به یاد میآورد.
داشت فکر میکرد چقدر به مرگ نزدیک شده که ناگهان احساس کرد طناب به دور کمرش حلقه خورده و وسط زمین و هوا مانده. حلقه شدن طناب به دور بدنش مانع از سقوط کاملش شده بود.در آن لحظات سنگین سکوت چارهای نداشت جز اینکه فریاد بزند: «خدایا کمکم کن.»ناگهان صدایی از دل آسمان پاسخ داد: «از من چه میخواهی؟»کوهنورد گفت:«نجاتم بده.»صدا گفت:«واقعا فکر میکنی میتوانم نجاتت دهم؟»کوهنورد گفت: «البته، تو تنها کسی هستی که میتوانی مرا نجات دهی.»
صدا گفت:«پس آن طناب دور کمرت را ببُر!»برای یک لحظه سکوت عمیقی همه جا را فراگرفت و مرد تصمیم گرفت با تمام توان به طناب بچسبد و آن را رها نکند.روز بعد گروه نجات رسیدند و جسد منجمد شده یک کوهنورد را پیدا کردند که طنابی به دور کمرش حلقه شده بود در حالی که تنها یک متر با زمین فاصله داشت.
https://eitaa.com/joinchat/2264006657C440d6e71a7