eitaa logo
بیــت الشُھــــداء...
443 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
797 ویدیو
55 فایل
"بســم رب الشهـــدا" #شهـادت . . .💚 نهـایتِ آمالِ عارفانِ حقیقی است وچہ ڪسی ، عارف تر از #شهـید مرگ بر اسرائیل
مشاهده در ایتا
دانلود
شعری به نام نامی ما "در" شروع شد اشکی به حال غربت حی"در" شروع شد این"در" که قافیه‌ست مگوهاست در دلش اصلا تمام فاجعه از "در" شروع شد... 🖇🏴
دلش برای به ریاست رسیدن شوهرش نمی‌تپید... درگیر مقام و مسئولیت و منصب نبود... نگران این نبود که الان میز و پست و منفعتی از ما گرفته شده و حالا چه کنم که پس بگیرمش!!! دغدغه اش رسیدن همسرش به حکومت نبود... اولویت فاطمه فقط دفاع از ولایت بود... یک زن یک زن آگاه و صبور که از همه بیشتر درک کرد بزرگترین وظیفه هر آدم مؤمنی، دفاع از ولایت است... و برای این وظیفه باید تک به تک سراغ آدم ها رفت، وارد خانه قلبشان شد... یک نفر یک نفر مردم را به امام زمان‌شان وصل کرد... تک به تک از گمراهی نجاتشان داد و از سختی این وظیفه... از خلوتی مسیر حق، از تنها ماندن ها از بی اعتنایی ها و تمسخر ها نباید ترسید... وظیفه ای که زن و مرد ندارد... پیر و جوان ندارد... من بچه دارم من درس و کنکور دارم، من سرم شلوغ است، من خجالت میکشم، من تنها هستم، من پول ندارم، من مریضم و... هزار بهانه رنگارنگ دیگر ندارد... اولویت فاطمه فقط دفاع از ولایت بود... یک زن تنها که پرچم جهاد را بلند کرد چون میدانست امام حکم کعبه را دارد و مردم باید براى طواف به سراغش بروند نه اینکه کعبه به سراغ مردم برود... چون میدانست اگر امام محور روابط آدم ها باشد، هیچ اختلاف و درگیری و ظلمی ایجاد نمیشود... میدانست امام پدر مهربان است و پدر مهربان هرکجا باشد پشت آدمیزاد گرم است به اینکه در تلاطم های زندگی کسی را دارد... فاطمه دلش شور دفاع از ولایت را میزد که شبانه درب خانه های خود را به خواب زده را میزد و میگفت: «اَمَا وَ اللّهِ لَو تَرَکُوا الحَقَّ عَلَى اَهلِهِ وَ اتَّبَعُوا عِترَةَ نَبیّهِ لَمَا اختَلَفَ فِى اللّهِ اثنَان؛ به خدا سوگند! اگر حق امامت را به اهلش واگذار مى‏کردند و از عترت و رسول خدا(ص) اطاعت مى‏کردند، دو نفر هم درباره خدا و حکم او اختلاف نمى‏کردند... به خدا قسم با ولایت خوش بخت خوش بختید... و بی ولایت هیچ چیز سرجایش نیست... فاطمه، این زن تنهای صبور... این لشکر یک نفره‌ی علی برای زندگی و آزادی، برای حال خوب ما وقت ورود به محشر، شهیده گمنام شد...
روضه‌خوانی‌میکنم هرروزوشب درخلوتم روضه‌ی سنگین مادر حنجرم را زخم کرد 🖇🏴
شب است و غربت و تابوت و چندین شانه‌ی لرزان علی‌ چشمش نمی‌بیند، بتاب ای‌ ماه تابان‌تر... 🖇🏴
روایت اول: صورتش از شرم سرخ شده بود. سرش را پایین انداخت، نفسی کشید و آرام گفت: "یا رسول الله! مرا رغبت افتاده است در فاطمه..." روایت دوم: صورتش از اشک خیس شده بود. رو کرد به مزار پیامبر، بغضش را فروخورد و گفت: "یا رسول الله! امانتتان برگردانده شد..." ۱) خواستگاری حضرت امیر از حضرت بانو، عبارت انتهایی از تفسیر عتیق نیشابوری است ۲) شب تشییع پیکر حضرت بانو، عبارت انتهایی از نهج البلاغه است؛ خطبه ۲۰۲ 🖇🏴
یادش بخیر، بَسترت، آن گوشه ی اتاق حالا میانِ خانه، چه خالی‌ست جای تو... 🖇🏴
آقای تحلیلگر ✍️ چه غوغای بود امروز در زندان ها شهدا در زندان میزبان هایی داشتند که عجیب اشک ریختند و تابوت ها رو بوسیدند و با آنها درد و دل کرده و سپس روی دستانشان بدرقه کردند @beitolshohada
شکست پهلوی مردی کنارِ یک گودال که سهم بردنِ از ارثِ مادری رسم است 🖇🏴