eitaa logo
اعتقادات اهل سقیفه
51 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
لعنت الله علیه برخی از علماء عامّة همانند إبن حزم اندلسی كه از استوانه های علمی عامّة بشمار میرود ، در كتاب المُحَلّی مینویسد ؛ إنَّ أَبَابَكْرٍ وَ عُمَرَ وَ عُثْمَانَ وَ طَلْحَةَ وَ سَعْدَ بْنَ أبی وَقَّاصٍ أَرَادُوا قَتْلَ النبیّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ سلّمَ وَ إِلْقَاءَهُ من الْعَقَبَةِ فی تَبُوكَ. أبوبكر ، عمر ، عثمان ، طلحة ، سعد بن أبی وقاص ، قصد كشتن پیامبر را داشتند و میخواستند آن حضرت را از گردنه ای در تبوك به پایین پرتاب كنند. المُحلّی ۱۱ / ۲۲۴
لعنت الله علیه عَنِ ابْنِ عُمَرَ، قَالَ: " تَعَلَّمَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ الْبَقَرَةَ فِي اثْنَتَيْ عَشْرَةَ سَنَةً، فَلَمَّا أَتَمَّهَا، نَحَرَ جَزُورًا" از عبد الله بن عمر نقل شده است كه گفت: عمر بن خطّاب، دوازده سال طول كشيد تا سوره بقره را ياد بگيرد!!!! وقتى یاد گرفت، به شکرانه‌اش شتری را قربانی نمود. الدُرالمنثور، ج١ ص۵۴_ شعب الإيمان، ج٢ ص١٩۵۴_ سیر أعلام النبلاء، ج٢ ص۴٠٨ _ شرح الزرقاني علي موطأ الإمام مالك، ج٢ ص٢٧ این روایت مطابق با مبانی سُنّیان صحیح است و تردیدی در آن نیست.
لعنت الله علیه لمّا أنفذ عبداللَّه بن عباس إلى الزبير يستفيئه إلى طاعته قبل حرب الجمل‌ لا تَلْقَيَنَّ طَلْحَةَ، فَإِنَّكَ إِنْ تَلْقَهُ تَجِدْهَ كالثَّوْرِ عَاقِصاً قَرْنَهُ،... كه قبل از آغاز جنگ جمل به هنگامى كه ابن عبّاس را به سوى زبير فرستاد و از او دعوت به اطاعت كرد فرموده است‌: با «طلحه» ملاقات مكن! كه اگر ملاقاتش كنى، وى را همچون گاوى خواهى يافت كه شاخهايش اطراف گوشهايش پيچ خورده باشد. نهج البلاغه خطبه 31
لعنت الله علیه محمد امین شنقیطی از بزرگان وهابیت در کتاب اضواء البیان فی ایضاح القرآن بالقرآن (ج۹ ص۶۳) می‌نویسد: عمر گفته است: «دو خاطره از دوران جاهلیت دارم که یکى از آن‌ها مرا گریه و دیگرى به خنده مى‌آورد، اما آن خاطره‌اى که مرا به گریه درمى‌آورد این است که: من رفتم تا دختر خودم را زنده به گور کنم، من براى او گودال مى‌کندم، ولى او خاک‌ها را از ریشم پاک می‌کرد، در حالى که نمى‌دانست من چه قصدى براى او دارم، وقتى این خاطره را به یاد مى‌آورم گریه مى‌کنم. اما دیگری: من خدایی از خرما مى‌ساختم (اشاره به بت‌پرستیش)، شب‌ها آن را بالاى سر خود مى‌گذاشتم تا از من محافظت کند، وقتى صبح مى‌شد و گرسنه مى‌شدم، آن را مى‌خوردم، وقتى این خاطره را به یاد مى‌آورم، به خودم مى‌خندم».
الثاني علّامه مجلسی رحمه الله: «واقدى و بلاذرى و محمد بن اسحاق و زهرى و هلال بن عامر و اكثر مورّخين و محدّثين عامّه گفته‌اند: أبو بكر و عمر داخل لشكر اسامه بودند و نقل كرده‌اند كه چون أبوبكر خبر خلافت خود را براى اسامه فرستاد، اسامه گفت: من و لشكرى كه با من است تو را ولى نكرده‌اند و حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مرا بر شما امير كرد و عزل نكرد و شما را بر من امير نكرد تا از دنيا رفت، و تو و دوستت عمر، بى‌رخصت من برگشتید. و امرى بر حضرت رسول اکرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مخفى نبود و مرا و شما را می‌شناخت، مرا بر شما امير كرد و شما را بر من امير نكرد. أبوبكر خواست خود را خلع كند از خلافت، عمر نگذاشت. پس اسامه برگشت و بر درب مسجد ايستاد و فرياد زد: كه عجب دارم از مردى كه حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مرا بر او امير كرد، او مرا عزل كرده و دعواى امارت بر من می‌كند.» حق اليقين، ص ۱۵۶
در کتب سُنّیان (بعنوان نمونه: الإمامة والسياسة، ت: الزيني، ج۱ ص۲۲) آمده است كه ابوبكر روی منبر می‌گفت: «إنّ لي شيطانا يعتريني، فإن استقمت فأعينوني و إن عصیت فاجتنبونی و إن زغت فقوّموني...» یعنی: به درستی که برای من شیطانی هست که فریبم می‌دهد. اگر کاری را درست انجام دادم یاری‌ام کنید. اگر عصيان كردم از من كناره گيريد، و اگر کاری را اشتباه و غلط انجام دادم مرا به راه راست بیاورید». سیّد محمد قلي کنتوری لکهنوی رحمه الله: «حسن بصری و و دیگر متعصّبین علمای اهل سنّت و معتبرین ایشان، انکار صحّت این کلامِ ابی‌بکر نکرده‌اند، بلکه آن را از اعظم مدایح ابی‌بکر گمان نموده‌اند❗️ابن تیمیه گفته: «المأثور عنه - أی أبی بکر - أنه قال: إن لی شیطاناً یعترینی - یعنی عند الغضب - فإذا اعترانی فاجتنبونی لا أُؤثر فی أبشارکم. و قال: أطیعونی ما أطعت الله، فإذا عصیت الله فلا طاعة لی علیکم. و هذا الذی قاله أبوبکر ... من أعظم ما مُدح به کما سنبیّنه إن شاء الله.» (منهاج السنة، ج۸ ص۲۶۶) تشیید المطاعن، ج۲ ص۲۵