eitaa logo
اعتقادات اهل سقیفه
52 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
وَ قد حَدَّثَنى غیر وَاحِد مِمَّن کَانَ غیر مائل إِلَی شیخ الْإِسْلام ابْن تَیْمِیة أَنه رَآهُ بعد مَوته وَ سَأَلَهُ عَن شَیْء کَانَ یشکل عَلَیْهِ من مسَائِل الْفَرَائِض وَ غَیرهَا فَأَجَابَهُ بِالصَّوَابِ. وَ بِالْجُمْلَةِ فَهَذَا أَمر لَا یُنکره إِلَّا من هُوَ أَجْهَل النَّاس بالأرواح و أحکامها و شأنها وَ بِالله التَّوْفِیق. إبن قیم جوزیه که إحیاء کننده‌ ابن تیمیه و بزرگترین شاگرد او به حساب می‌آید ، در مورد کرامات ابن تیمیه پس از مرگش میگوید ؛ بسیاری از افراد که تمایلی به ابن تیمیه نداشته‌اند به من گفته‌اند که ابن تیمیه را ، پس از مرگش دیده‌اند و از او در مورد مشکلاتشان در فرائض دینی و غیر از آن پرسیده‌اند و او پاسخ درست را داده است. در کل این أمری است که بجز کسی‌ که جاهل‌ترین مردم به امور روح و احکام آن و شأن آن است ، آن را انکار نمیکند ، و بالله التوفیق. الروح ، ابن قیم جوزیه ، دار عالم الفوائد ، جلد ١ ، صفحه ۹۶. مگر سنّی ها ادعا نمیکنند کسی که از دار دنیا رفت ، دیگر کاری از او برنمیاید؟؟؟
الْمُفَضَّل ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ ، قَالَ ؛ إِنَّ فُلَاناً وَ فُلَاناً غَصَبَانَا حَقَّنَا وَ قَسَمَاهُ بَیْنَهُمْ ، فَرَضُوا بِذَلِکَ عَنْهُمَا ، وَ إِنَّ عُثْمَانَ لَمَّا مَنَعَهُمْ وَ اسْتَأْثَرَ عَلَیْهِمْ غَضِبُوا لِأَنْفُسِهِمْ. مفضّل از إمام باقر علیه السّلام روایت کرده است که فرمود ؛ أبوبکر و عُمر حق ما را غصب کرده و بین مردم تقسیم کردند و لذا مردم به آن دو اعتراض نکردند و رضایت خود را نشان دادند ، ولی عثمان مردم را از آنچه از ما غصب کرده بود منع کرد و آنرا به خود و اطرافیانش اختصاص داد ، و لذا مردم بر او خشمگین شده و اعتراض کردند ، لکن نه برای دفاع از ما بلکه برای منفعت خودشان. بحارالأنوار ۳۱ / ۴۸۰ ، حدیث ۴ ، عَنْ مُستطرفات السّرائر. بر سقیفه نشینان و تابعینشون تا ابد لعنت
لعنت الله علیه وهّابیون ، شیعه را بخاطر ساخت گنبد و بارگاه بر روی قبر ، مشرک مینامند و این عمل را شرک و بدعت میدانند و حال آنکه ، ابن کثیر دمشقی سَلَفی شاگرد ابن تیمیّه در کتاب البدایة والنهایة مینویسد و أمّا موضع قبره فلا خلافَ أنَّه دُفِنَ بحش كوكب شرقی البقيع ، و قد بُنىَ عليه زمان بنی أمية قبَةٌ عظيمة وهی باقية إلى اليوم. قال الإمام مالك رضی الله عنه بلغنی أن عثمان رضی الله عنه كان يمرّ بمكان قبره من حش كوكب فيقول إنه سيُدفنُ ههنا رجلٌ صالحٌ. اما جای قبر عثمان ، پس شکی نیست که او در حش کوکب در شرق قبرستان بقیع دفن شده ، و از زمان بنی امیّة قبّه بزرگی بر قبر او بنا شده است که تا کنون ( قرن هشتم ) باقی است. إمام مالک گفته به من خبر رسیده است که عثمان از مکان قبر خود در حش کوکب عبور میکرد و میگفت به زودی در این جا مرد صالحی دفن خواهد شد !!!! البدایة والنهایة ۱۰ / ۳۲۴
لعنت الله علیه أحمد إبن تیمیة حرّانی متوفای ۷۲۸ هجری ، برای نخستین بار افکار باطل بنی امیّة را در باره توسّل ، تبرّک ، شفاعت ، استغاثه ، زیارت قبور ، نوحه خوانی و ..... علنی کرد و برای اثبات آنها کتاب نوشت و تبلیغ کرد. لکن شاگردان و تابعان إبن تیمیة به آب غسل جسد او هم تبرّک جستند. إبن کثیر دمشقیِ سَلَفی در کتاب البدایة و النهایة ، داستان تشییع جنازه إبن تیمیة و اتفاقات آن را اینگونه نقل کرده است ؛ و جلسَ جماعةٌ عندَهُ قبلَ الغُسلِ و قرؤا القرآنَ و تبرّكوا برؤيتِه و تقبيلِه ، ثمَّ انصرفوا ، ثمَّ حضرَ جماعةٌ مِن النساءِ ففعلنَ مثلَ ذلك ، ثمّ انصرفنَ ….. و ألقى الناسُ على نَعْشِه مَناديلَهم و عمائمَهم و ثيابَهم ، و ذهبتْ النِّعال مِنْ أرجل الناس و قباقيبُهم و مناديلُ و عمائمُ لا يلتفتون إليها لشُغلهم بالنّظر إلى الجنازة .... و حضر نساءٌ كثيراتٌ بحيث حُزرن بخمسة عشر ألف امرأة ، غير اللاتى كُنَّ على الأسطحة و غيرهنّ ، الجميع يترحّمن و يبكينَ عليه فيما قيل. و أما الرجال فحُزروا بستين ألفا إلى مائة ألف إلى أكثر من ذلك إلى مائتَىْ ألف ، و شرب جماعةٌ الماءَ الذي فضل من غسله ، و اقتسم جماعةٌ بقيةَ السِّدر الذى غُسِلَ به ، و دُفع فى الخيط الذى كان فيه الزئبق الذى كان فى عنقه بسبب القُمّل مائةٌ و خمسونَ درهماً ، و قيل إن الطاقية التى كانتْ على رأسِه دُفع فيها خمسمائة درهما. و حصل فى الجنازة ضجيجٌ و بكاءٌ كثيرٌ و تضرّعٌ. و خُتمتْ له ختماتٌ كثيرةٌ بالصالحيةِ و بالبلد ، و تردّد الناسُ إلى قبره أياما كثيرةً ليلا و نهارا يَبيتون عنده و يُصبحون ، و رئيت له مناماتٌ صالحةٌ كثيرةٌ ، و رثاه جماعةٌ بقصائدَ جمّةٍ. جماعتی از مردان پیش از غسل دادن إبن تیمیة نشسته بودند ، قرآن میخواندند و به دیدن جسد ابن تیمیه و بوسیدن آن تبرّک می جستند. آنها رفتند ، سپس گروهی از زنان آمدند و همین کار را کردند. مردم بر جنازه إبن تیمیة ، دستمال‌ها ، عمامه‌ها و پیراهن خود را به جهت تبرّک می‌انداختند. در مراسم تشییع جنازه إبن تیمیة بسیاری از مردم کفش‌ ، عبا ، عمامه و دستمالشان بواسطه کثرت و ازدحام جمعیت گم شد اما متوجه نمیشدند چون همگی مشغول نظاره جنازه بودند. زنهای زیادی در تشییع جنازه حاضر بودند که تا پانزده هزار نفر تخمین زده میشدند ، غیر از زنهایی که بر بالای بام‌ها بودند.  همه آنها برای إبن تیمیة طلب رحمت و برای او گریه میکردند. اما مرد‌ها از شصت هزار نفر تا دویست هزار نفر تخمین زده میشدند. گروهی آب جاری شده از جسد ابن تیمیه را مینوشیدند ، گروهی دیگر باقی مانده سدر را بین خود تقسیم کردند. ریسمانی که به جیوه آغشته شده و به گردن ابن تیمیه انداخته شده بود تا شپش‌های او را جمع کند صد و پنجاه درهم خریده شد. گفته شده کلاهی که بر سر میگذاشت پانصد درهم خریده شده. در تشییع جنازه إبن تیمیة ، ضجه ، گریه و ناله بسیار زیادی واقع شد. قرآنهای زیادی در روستای صالحیه و شهر ختم شد. مردم شب و روز بر سر قبر او می‌آمدند و در آنجا شب تا صبح میماندند و بیتوته میکردند. خواب‌های خوبی برای إبن تیمیة دیده شد ، و گروهی نیز در مصیبت او شعرهای خوبی سرودند. البدایة والنهایة ۱۶ / ۲۱۰. چاپ دار ابن کثیر ، بیروت ، چاپ دوم ۱۴۳۱.
لعنت الله علیه ابن شبة النمیری در تاریخ خود چنین آورده است ؛ عیاض نزد زن عُمَر رفته ( بین او و زن عمر قرابت و آشنایی فامیلی بود ) و گفت از عُمَر بپرس که چرا بر من غضب کرده؟ هنگامی که عُمَر بر زنش داخل شد ، زنش به او گفت ای امیر المومنین!!! برای چه بر عیاض خشمگین و غضبناک شدی؟ عُمَر به زنش گفت ای دشمن خدا ، تو را چه به این شخص؟ تو کِی در امور بین من و مسلمین دخالت کرده ای؟ تو صرفا یک وسیله بازی هستی که با تو بازی میشود و سپس رها میشوی. تاریخ المدینة / الجزء الثالث ، الصفحة ۳۴ سیره عملی أهالی مسجد ضرار مکی زاهدان ، به وضوح نشانگر آن است که زن را صرفا وسیله ای برای اطفاء شهوت و تکثیر نسل خود میدانند نه بیشتر. حال چه شده است در این اوضاع طرفدار حقوق زنان شده‌اند؟؟!!!!!
لعنت الله علیه لعنت الله علیه لعنت الله علیه یک روز ابابکر در ایام خلافت ظالمانه خود گفت: مرا غسل پاها و مسح گوش و سر و گردن خوشتر می آید عمر و عثمان گفتند ما را هم چنین به خاطر می رسد به این روش ما را وضو ساختن خوشتر و نیکوتر است از آنچه از خدا و پیغمبر صلی الله و علیه و اله امر شده پس به اتباع و پیروان خود امر کردند که به جای مسح پا بشویند پا را و بجای مسح پیشانی سر و گردن را مسح نمایند و این بدعت از ایشان یادگار بماند و آن افساری که ایشان می کشند افساری است که شیطان در سر و گردن آن بی دینان کرده و سر آنرا در دست دارد که مبادا ایشان پیش از شیطان داخل جهنم شوند. بحارالانوار/ج۳۰/ص۳۵۷. انساب النواصب/ص۱۷۵.
خرایج از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام روایت است که روزی حضرت امیرالمومنین علیه السلام به ابوبکر ملاقات کرده گفت: آیا نمی دانی یا فراموشت شده که حضرت پیغمبر خدا صلی الله علیه و اله امر کرده بود که به امامت من اقرار کنی و به امیری مومنان بر من سلام کنی و تابع امر و فرمان شوی ابابکر گفت اگر دیگری را در این امر که می گویی حکم می ساختی که میانه من و تو حکم کند من به گفته او راضی می شدم آن حضرت گفت آن ثالثی که می گویی اگر حضرت رسول صلی الله و علیه واله خودش باشد راضی خواهی بود. گفت حضرت رسول صلی الله و علیه و اله چون توانم دیدفرمودند بیا تا که به مسجد قبا برویم چون به آن مسجد رسیدند دیدند که پیغمبر خدا صلی الله و علیه و اله در مسجد نشسته است چون حضرت رسول را چشم به ایشان افتاد فرمود ای ابابکر من نگفتم ترا مخالفت علی نکنی و او را تابع و فرمانبردار باشی گفت یا رسول الله صلی الله و علیه و اله بد کردم بعد از این شرط کردم که مخالفت با علی علیه السلام نکنم و چون برگشتند عمر را در راه دیده آنچه دیده بود و شنیده بود. را نقل کرد و عمر به او گفت تو سحر بنی هاشم را فراموش کرده ای و این قسم چیزها از ایشان بعید می دانی چندان وسوسه اش کرد که پیغمبر صلی الله و علیه و اله را ندیده انگاشت و سخن او را نشنیده باز ابوبکر بر سر کارریاست ظالمانه خود رفت و رسید به آنچه رسید. انساب النواصب/ص 205. اثباة الهداة/ج4/ص505. اَللّــهُمَّ العَن صَنَمَـي قُرَيـشٍ وَ جِبتَيـها وَ طاغُوتَيـها وَ اِفكَيـها وَابنَتَيـهِما...
در صحیح مسلم و بخاری ذکر شده که عمر لعین در وقت خلافت ناقص خود مکرر گفته: کانت بیعة ابابکر فلته و قی الله المسلمین من شرها فمن عاد الی مثلها فاقتلوه. بیعت کردن با ابی بکر از جانب خدا و رسول نبود چیزی ناگهانی بود و از روی سهو و خطا نه آنکه فکری و تدبیری کرده باشند نگه داشت حق تعالی به کرم خود مسلمانان را از شر و بدی آن بیعت پس اگر کسی بعد از این برگردد به این روش و چیزی که مثل و مانند آن بیعت باشد او را بکشید. بحارالانور/ج30/ص443. انساب النواصب/ص205. اَللّــهُمَّ العَن صَنَمَـي قُرَيـشٍ وَ جِبتَيـها وَ طاغُوتَيـها وَ اِفكَيـها وَابنَتَيـهِما...
امام كاظم علیه السلام فرمودند: هردو نفر (عمر و ابابکر) کافرند نفرین و لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آنها باد به خدا سوگند هیچگاه به دل ایمان نداشتند همیشه حیله باز و اهل شک و ریب و نفاق بودند تا ملائکه عذاب, آنها را قبض روح و به جایگاه ذلت و خواری در دارالمقام (دوزخ) فرستادند. اصول کافی ج 8 ص 125 ح95
لعنت الله علیه وَلَا يَصُدَّنَّكُمُ الشَّيْطَانُ ۖ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿زخرف ٦٢﴾ و مبادا شيطان شما را از راه به در برد، زيرا او براى شما دشمنى آشكار است. ما رواه علي بن ابراهيم عن أبي عبد اللّه عليه السلام في قوله تعالى: وَ لا يَصُدَّنَّكُمُ الشَّيْطانُ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ‏ (الزخرف: 62) (قال) يَعْنِي الثَّانِيَ،عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ». امام صادق صلوات الله علیه در مورد قول الهی: و مبادا شيطان شما را از راه به در برد، زيرا او براى شما دشمنى آشكار است. (زخرف 62) فرمود: منظور دومی (عمر بن خطاب) است از (راه) امیرالمومنین (صلوات الله علیه). قطعا او برای شما دشمنی آشکار است. تفسير القمي، ج‏2، ص: 287 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏31، ص: 603 تفسیر البرهان، ج‏4، ص: 880 ‏
علیه‌السلام لعنت الله علیه وَلَا يَصُدَّنَّكُمُ الشَّيْطَانُ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ‏ شیطان شما را [از پذیرفتن حقایق] باز ندارد، مسلّماً او دشمن آشکار شما است سورة الزخرف، آیة:62 عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصادق عليه السلام،قَالَ:وَ لاٰ يَصُدَّنَّكُمُ الشَّيْطٰانُ يَعْنِي الثَّانِيَ،عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ. در تفسیر البرهان ذیل آیه شریفه از امام صادق عليه السلام روایت کرده که فرمودند: شیطان شما را از راه راست باز ندارد یعنی دومی [عمر] از امیرالمؤمنین عليه السلام باز ندارد. همانا او برای شما دشمنی أشکار است.
لعنت الله علیه لعنت الله علیه شیخ الفقها ابو الصلاح حلبی رضوان الله علیه عالم بزرگ شیعه در کتاب تقریب المعارف (ص۲۴۸) روایت کرده است که هر گاه در مجلسی نام عمر و منصور دوانیقی می‌آمد، امام صادق علیه السلام می‌فرمودند: «ای زنازاده!!!» و آن حضرت به شخص دیگری زنازاده نمی‌گفتند.