eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
123.5هزار عکس
130.6هزار ویدیو
212 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
آقای شما شایسته اید و البته انتظارات از شما بسیار بالاست... را فراموش نکنید... ══════°✦ ❃ ✦°══════
✍رهبر انقلاب: طبیعت جوان با عناصری همچون امید، ابتکار، صراحت، خطرپذیری و خستگی‌ ناپذیری همراه است که همه‌ی این عناصر برای اداره‌ی جامعه، ضروری و ذی‌قیمت هستند و برخی از مشکلات کنونی هم ناشی از فقدان برخی از این عناصر است. ۱۳۹۹/۲/۲۸
🔻عهد می بندم که عاشورایی باشم و حسینی بمانم!
روز آمد وخاطـرات شادت اینجاست عطرتن وخنده های نابت اینجاست دربـــــاورِ من نیست نبــاشی دیگر تصـویرِرخِ پُر تب وتابت اینجـاست
پشت ‌این به ‌خدا رازی هست☝️ به کبودی زده اند رنگ غم یاسی🥀 را به خدا زنده کند بار دگر در دنیــ🌎ـا "چادر زینبی ام" را😍 ♥️ 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مژده ای دل که مسیحا نفسی آمده است... پیکر مطهر پاسدار مدافع حرم به میهن بازگشت معراج شهداچه مهمان عزیزی دارد چشم ودل عزیزانش روشن...🌷🕊🌷
••• «وقتۍ تــو را می‌بینم سردارم یـاد این حدیث قدسی می افتم ڪه فرمود: پس هر ڪه را ڪه عاشق اوشدم مۍڪشم و هر ڪه را من بکشم دیه‌اش بر من استــــ وآنکه دیہ‌اش ‌منم خود دیه او هستـم» ‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برگزاری مراسم بزرگداشت رحلت امام خمینی (ره) با سخنرانی رهبر انقلاب 🔹«انصاری» دبیر ستاد مرکزی بزرگداشت امام خمینی (ره): تکلیف شد که برنامه صحبت های رهبری در روز ۱۴ خرداد کماکان بصورت زنده و مستقیم اما خارج از حرم برگزار شود. 🔹تماس های مفصلی با دکتر نمکی و معاونان او و همچنین ستاد مبارزه با کرونا مخصوصا دکتر زالی داشتم که آنها هم به موضوع برگزاری این مراسم با رعایت ملزومات بهداشتی تاکید کردند. ‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
در مکتب شهادت در محضر شهدا راه شهید ، کلام شهید 🖋 من به آن عده مزدور جاه طلب که جز قبضه مسئولیت ها ، نه برای رضای خدا ، کاری دیگر ندارند ، شدیداً می تازم . من از آن عده منافق که در صدد نارضایتی در بین مردمند ، برای مسخ کردن انقلاب اسلامی ، شدیداً متنفرم . من به آن عده چهره به ظاهر سالم که کاری جز جاه طلبی ندارند ، شدیداً می تازم . من به آن عده ی از خدا بی خبران که اسلام را برای کسب منافع دنیایی خود می خواهند ، شدیداً می تازم . من به آن سرمایه داران خونخوار که قصدشان تکاثر ثروت می باشد ، شدیداً می تازم ...
در مکتب ولایت در محضر رهبر انقلاب اسلامی راه رهبر ، کلام رهبر کاری کنید که یاد این شهدا، یاد این اشخاص،‌ این شخصیّت‌ها در ذهن نسلهای جدید ماندگار بشود. کاری باید کرد تا این نامها زنده بمانند؛ اینها الگو هستند. بایستی کاری کنیم که مردم احساس کنند که دنباله‌ی راه اینها، راه نجات است.(۱۳۹۸/۱۰/۲۳) 🌿اللّهُمَّ احْفِظْ قائِدَنا خامنه ای باالقرآن به برکت صلوات🌹 👈 یاد شھدا الگو وراہ نجات می باشد.
⚘﷽⚘ پنجشنبه است... وباردیگر مزار شهدا دل ها را به سوی خود می کشاند... دل هایی که این مکان راخلوتگاه خویش قرارداده اند و یکدل سیر دلتنگی را بر مزارشان می بارند... ? 💔 🍃🌹🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
fadaeian-fatemiye9402 (9).mp3
4.79M
بسیار زیبا 🌾دائم تو مسیر مزار شهدا موندم... 🌾رفتن رفقا، دونه دونه و جاموندم... شهدا دلم تنگه😭😭😭 🎤سید رضا نریمانی 🌹🍃🌹🍃
زمین کربلا.mp3
7.18M
:) 💐 🎧 بِہ ۅَقٺ مَداحے 🎤 با نَۅاے دلتنگای کربلا گوش بدین... ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌺🍃🌺 هـمـیـشه بــعد از روضــه، بچه ها را نصیحت میکرد: رفـیق نـکنه جـا بمونی! نکـنه اربـاب تـورو نخره! نکـنه روســــیــاه شـــی! اگـه نخره آبـروت مـیره‌‌.. خودت رو خرج امام حسین(ع) کن. مـــعـلوم نیــسـت از ایـــن مجـلس، بـــه جـــلـسه‌ی بــعـــدی بــــرسی! حـــسینـــ جـان حالا که از میان تمامِ دلخوشی های دنیا، دلخـوشی ام داشـتن مـحــبت‌ تـــوسـت، «فَـاشــفَع لـی عِــندَ ربّــک» 🍃🌹🍃🌹
بسم الله القاصم الجبارین
🍃🌺🍃🌺 هـمـیـشه بــعد از روضــه، بچه ها را نصیحت میکرد: رفـیق نـکنه جـا بمونی! نکـنه اربـاب تـورو نخ
9⃣5⃣2⃣1⃣ 🍃چند روز بعد از شهادتش مرد جوانی آمد دم خانه پدرم در یزد و با حالتی برافروخته و گریان شروع کرد به تعریف کردن. دعوتش کردیم توی خانه. گفت: هفته پیش با حال و اوضاع بدی داشتم از جلوی خانه‌تان رد می‌شدم که چشمم افتاد به حجله شهیدتان. 🍂همسرم سه قلو باردار بود و در شُرف وضع حمل. نه من پدر و مادر دارم و نه همسرم. وضع مالی‌ام هم خراب بود. از کار بی‌کار شده بودم و آه در بساط نداشتم. با دلی شکسته جلوی حجله شهید محمدخانی زانو زدم و شروع کردم به گریه کردن. به دلم افتاده بود که به روح این شهید توسل کنم تا شاید گره از کارم باز شود. 🍃دو سه روز از آن ماجرا گذشت، به خواست خدا و وساطت شهید شما توی يك شرکت کاشی‌سازی برایم کار جور شد و از جایی هم قدری پول به دستم رسید که توانستم یک موتور بخرم. خانمم هم فارغ شد. خدا را شکر، هم بچه‌هایم سالم بودند، هم همسرم. 🍂یکی از دوستانم هم که ارتباط نزدیکی با هم نداشتیم، آمد سراغم و گفت: فلانی، خانمم گفته برو خانم و بچه‌های دوستت را بیاور خانه‌مان تا ده روز اول به دنیا آمدن بچه‌ها، من ازشان نگه‌داری کنم تا مادرشان سر حال شود و بتواند خودش به بچه‌ها برسد. باورم نمی‌شد که توسلم به این شهید این‌قدر زود جواب بگیرد. 🍃حالا هم آمده‌ام تا هم این شهید را قدری بشناسم و بدانم که چه کسی بود این بزرگوار و هم این که از طرف خانمم برای همسر شهید پیغامی آورده‌ام. گفت: همسرم سلام رسانده‌ و گفته‌ که اسم بچه‌هایم را باید همسر شهید به نیابت از شهید انتخاب کند. 🍂می‌توانستم روح محمدحسین در حالی که دارد گریه کردن این بنده خدا را با آن حال و اوضاع تماشا می‌کند، تصور کنم. حسین آن‌قدر دل‌رحم بود که کافی بود بفهمد کسی به کمک احتیاج دارد. بدون این که دیگران را متوجه کند، تا آن‌جا که از عهده‌اش برمی‌آمد، از هیچ کاری کوتاهی نمی‌کرد. 🍃حالا هم برای این پدر جوان، سنگ تمام گذاشته بود. آن‌وقت چطور می‌شد که ما را این‌جا به امید خودمان رها کند؟! دو تا از نوزادها دختر بودند و یکی‌شان پسر. برای نوزاد پسر، اسم خود شهید را انتخاب کردم و او شد محمدحسین، برای دخترها هم چون حسین خیلی اسم زینب را دوست داشت و خودش هم فدایی راه حضرت زینب(س) شد، نام یکی از آن‌ها را زینب و دیگری را زهرا گذاشتم. 🍂یک بار محمدحسین به‌ام گفت از خدا خواسته‌ام قبل از این که توفیق شهادت به من بدهد، اول تحملش را به تو بدهد. حالا که فکر می‌کنم می‌بینم خدا چقدر زیبا دعای شهید را مستجاب کرده. 🍃🌹🍃🌹
🔰 رفته بود کرمان درسش را ادامه بدهد،اما جوانی نبود که بخواهد عاطل وباطل بگردد.کنار درس ومشق،گشت دنبال کاری تالقمه حلال دربیاورد.هتل کسری نیرو می خواست. هنوز یکی دوهفته نگدشته،به چشم همه آمد.رئیس هتل نه به اندازه یک گارسون که بیشتر از چشمهایش به او اعتماد داشت.بعد انقلاب خیلی ها اهل احتیاط شدند،اما قاسم از قبلش هم رعایت میکرد.از همکارانش درهتل کسی یاد ندارد که حتی یک بار غذایی را مزه کرده باشد. راوی:حجت الاسلام عارفی
🚨 امتحان روسای قوا 🔹الآن این روسا، رئیس جمهور، رئیس مجلس، روسای دادگاهها و ... همه اینها در معرض امتحان‌اند. و این امتحان از امتحان در نقص اولاد و انفس بالاتر است. خودشان توجه کنند به اینکه قبل از رسیدن به این مقام و بعد از رسیدن به این مقام، چقدر در حالشان تفاوت حاصل شده است. 📅 امام خمینی(ره) | ۷ دی ۱۳۵۹
🔰سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی 🍂شهدا🌷 محور و کرامت همه ما هستند. نه برای امروز، بلکه همیشه اینها به دریای واسعه خداوند♥️ سبحان اتصال یافته‌اند. 🍂آنها را در چشم دل و زبان خود ببینید✅ 🌹🍃🌹🍃
🔴کدومشون مستحق دریافت مدال افتخار و سکه هستند!؟ تصویر بالا: خدمه نفتکش‌های ایرانی که با به خطر انداختن جانشان افتخار آفرینی کردند و هیمنه آمریکا را شکستند تصویر پایین: تیم مذاکره کننده برجام و به خصوص دری اصفهانی (جاسوس برجام)
مداحی آنلاین - ریشه خوبی ها - حجت الاسلام عالی.mp3
2.13M
♨️ریشه خوبی ها بسیار شنیدنی👌 🎤حجت الاسلام 🌹🍃🌹🍃
🔆🔅حاج حسین یڪتا: 💢«حاج یڪ‌مـرد خدایے بود، چراڪہ، با استعانت از پروردگار متعال، و بدون هیچ تردیدی مقابل ظلم و ستم دشمنان مے‌ایستاد.» ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌
ڪاش... خنثے ڪردنِ نفس را هم یادمـــــان مےدادیـد... مےگوینــــــد : آنجا ڪہ نفس مغلوب باشد مےشویم عاشق کہ شدے، میشوے... ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌
بـی هیچ بہانہ‌ای دلـم گفتــ : روزم با ســلام بر آغاز شود بہ امیـد برگرفتن جـرعــہ‌ای از زلال یادت باشد که بہ برسم.... ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌
💍 | راز نماز شب 🌕 نیمه‌های شب بود که از سنگر زدم بیرون. نور مهتاب افتاده بود روی خاک‌ریزها و هوا را روشن کرده بود. دو لبه اورکت را نزدیک‌تر آوردم و از سرما انگشتانم در دمپایی جمع شد. رفتم کنار منبع آب. سر شب اصغر و سعید را دیده بودم که بشکه‌های بیست لیتری را جابه‌جا می‌کردند تا منبع برای وضوی نصف شب بچه‌ها آب داشته باشد. آب سرد را که به صورتم پاشیدم، لرزیدم. قطره‌های آب از ریشم می‌چکید که وارد سنگر شدم. 🌌 خواب دیگر کاملاً از چشمانم پریده بود. صدای مناجات و راز و نیاز تمام سنگر را برداشته بود. انگار سر صلات ظهر واردش شده باشی، همه بیدار شده و در تکاپو بودند. ولوله‌ای در سنگر به پا شده بود که نظیر نداشت. از کنار سعید که می‌گذشتم هنوز در قنوت بود. کنار گوشش لب زدم: «منو یادت نره داداش». لبخند محوی که وسط العفو گفتن نشست روی لب‌هایش را در تاریک روشن سنگر شکار کردم و دلم گرم شد. 🌷چفیه‌ام را کمی آن‌طرف‌تر پهن کردم و قبل قامت بستن نشستم به تماشای بچه‌ها. همیشه شب‌های قبل عملیات حال بچه‌ها همین بود. بوی شهادت که می‌آمد از خود بیخود می‌شدند. خواب و خستگی نمی‌فهمیدند. مثل دونده‌هایی که به خط پایان نزدیک شده‌اند توان اضافه‌ای پیدا می‌کردند برای دویدن. سرعت می‌گرفتند انگار. حالشان حال عاشقی بود که به میعاد نزدیک شده و دیگر جز معشوق را نمی‌دید. جز وصالش فکر و ذکر دیگری نداشت. شب‌های نزدیک عملیات سنگر عجیب دیدنی بود. پر از عاشق‌های بی‌خواب دل از دست داده که گوشه‌ای سر روی مهر گذاشته بودند و بهشت کوچکی برای خودشان ساخته بودند.
خاطره ای از شهید گرانقدر مهدی باکری: بهمان گفت « من تند تر می رم، شما پشت سرم بیاین .» تعجب کرده بودیم. سابقه نداشت بیش تر از صد کیلومتر سرعت بگیرد. غروب نشده ، رسیدیم گیلان غرب. جلوی مسجدی ایستاد. ماهم پشت سرش. نماز که خواندیم سریع آمدیم بیرون داشتیم تند تند پوتین هامان را می بستیم که زود راه بیفتیم . گفت « کجا با این عجله ؟ می خواستیم به نماز جماعت برسیم که رسیدیم.»
قرار گذاشته بودند براي یڪ زندگی الهے یکی شد 🌷 و دیگري اما... همیشه واژه اے همراه همسران شهداستــ ... ❀باز پنجشنبه و یاد شهـدا با ذکر .. ْ