eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
123.4هزار عکس
130.1هزار ویدیو
212 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸دوران دبیرستان(به روایت مادر) صفحات ۳۵_۳۴ 🦋 چند روزی بود که حالم اصلا خوش نبود و احوال پریشانی داشتم.😞 وقتی غلام حسین علت دلواپسی ام را جویا شد، چیزی غیر از آنچه خودش هم به آن فکر می کرد نبود؛ یعنی "دغدغه حضور محمدحسین درجمع و بروز خطرات احتمالی برای او." غلام حسین گفت:《دیشب که برای اقامه نماز به مسجد رفته بودم،با چشمان خودم دیدم که او و نوارهای امام را در پیراهنش پنهان می کند. همسرم! همه چیز را به بسپار🙌 فالله خیرحافظا وهو ارحم الراحمین.》 کم کم فعالیت انقلابیون از گوشه وکنار کشور به گوش می رسید! همه مردم درجریان فعالیت ها و تظاهرات قرار می گرفتند...؛ بعضی از خانواده ها، نوارهای سخنرانی و اعلامیه های امام را در خانه خود تحلیل و بررسی میکردند و آن ها را در بین مردم پخش می نمودند و گاهی ازسوی نیروهای رژیم، مورد آزار و اذیت قرار می گرفتند. درخانهِ ما هم غلام حسین به همراه بچه ها، به تجزیه و اعلامیه ها و سخرانی های امام می پرداخت.📄 یادم می آید آن روز، داخل باغچه مشغول چیدن سبزی بودم، رادیو را روشن کردم و خودم را در باغچه سرگرم کردم؛ ناگهان خبری توجه ام را به خود جلب کرد. 👈رادیو از سرکوبی جمعی از مردم بی گناه درمیدان ژاله خبر داد و همه کسانی را که از ظلم به تنگ آمده بودند، "خلافکار و ضدرژیم" تلقی می کرد. ❗️مرتب هشدار میداد از تجمع بپرهیزید! به پدران و مادران اخطار می کرد که مراقب رفتار فرزندان خود باشند، چون دولت هیچ گونه مسئولیتی دربرابر عواقب ناشی ازخرابکاری آن ها را نمی پذیرد. آن روز تنها چیزی که در ذهنم مجسم شد، رفت و آمدهای مشکوک محمدحسین و محمدهادی بود!! مطمئن بودم آن ها در جمع انقلابیون🇮🇷 فعالیت هایی دارند؛ زیرا آن ها تحت تعلیم پدر و برادران بزرگ تر، با آشنا شده بودند. توان از دست و پاهایم گرفته شد. دل شوره عجیبی در دلم افتاد..😓 دلم به حال مردمی که عزیزانشان را در این واقعه از دست دادند، بسیار می سوخت. از جوّ حاکم و ظلم ظالمان متنفر شده بودم، فقط برای سلامتی همهِ انقلابیون دعا میکردم.🙏 با نزدیک شدن مهرماه...
⭕️دایی همسر شهید: بهش گفتم: از این تون که اینقدر سنگش رو به سینه می‌زنی، برام بگو. راستش آن اوایل تا می‌دیدمش، مدام به رهبر، بدوبیراه میگفتم😞 او هم سرش را می‌انداخت پایین و لام تا کام حرفی نمی‌زد. آن روز گفت: گفتنی نیست، باید راهش رو بری تا بشناسی‌ش! چشم انداخت توی چشمم و بهم قول داد: اونوقت محسن نیستم اگه تو رو ننشونم جلوی آقا.❗️ بعد از شهادتش، خواهرم زنگ زد گفت: داریم میریم دیدار ، گفتیم تو هم بیای.❗️ پیش خودم گفتم: حتماً باید از پشت میله ها ببینمش. باورم نمیشد نمازم رو پشت سر رهبر بخوانم، نه از پشت میله ها، به فاصله یک و نیم متری.❗️😭 از این بالاتر که بروی دست مجروح رهبر را بگیری و ببوسی و دستت را در دست سالمش فشار بدهد و بگوید: بشی!😭😭 همانجا به محسن گفتم: تو قول دادی و به قولت عمل کردی، منم شدم؛ ولی هوام رو داشته باش نشم.😔 📚برگرفته از کتاب ؛ روایت هایی از زندگی شهید محسن حججی🌹 وصیت شهید مدافع حرم محسن حججی:👇 از غافل نشوید و بدانید من به یقین رسیدم که نائب بر حق است.✨🌹 🍃
دوری💕 را با چه زبانی می توان کرد!! دنج ترين جای جهان من♥️ است ای ... 🌷 🕊 🌹🍃🌹🍃
به رویِ دنیـا بست چشـم هایی را که ، نذر خـدا کرده بود ... 🌹
•••🌼♥️🌼••• 🌴تمـام‌ گرفتاری های مــا 🌸در همین‌ هستند 🌴و این‌ را 🌸خوب‌ فهمیده‌ است👌 🌷 🌹🍃🌹🍃
📜فرازی از وصیت نامه شهید: ♦️حال آنکه قرار است هرکسی یک روز به دنیا آمده، یک روز از دنیا ، چه خوب است با باشد. شهادت🌷 در راه دفاع از حریم آل الله. بارانی اسـت که بر هرکـس نمی‌بارد❌ و نام گِرِفت...! وقتی خُدا کسی را کُشت اَز شِدَّت ❣عِـشق ❣ ۲۲ اسفند، گرامی باد🌷 🌹🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 یونس صفراف کیست؟ 🔺️یونس صفراف یکی از مدافعان حرم و از فرماندهان فعال نیروی مقاومت حسینیون آذربایجان میباشد. 🔺️نزدیک به هجده ماه پیش یونس دست به ترور یکی از شخصیت های آذربایجانی بسیار نزدیک به صهیونیست‌ها میزند. 🔺️استاندار شهر گنجه به نام "المار ولی‌اف" که به نوعی فرد دوم صهیونیستها در آذربایجان به حساب می‌آمد توسط یونس صفراف ترور میشود. 🔺️شخصی که مورد هدف یونس قرار میگیرد ؛ از سوی اسرائیل ماموریت آموزش تروریست‌های شهدای هسته‌ای ایران را برعهده داشت واین ماموریت را کامل و جامع برای صهیونیست‌ها به پایان رسانده بود! 🔺️دیگر ماموریت ولی‌اف از سوی صهونیست ها این بود که در ایام محرم فستیوال شراب خواری را در آذربایجان برگزار کند! 🔺️اتفاقی که توسط یونس صفراف در آذربایجان رقم میخورد این کشور را وارد فاز جدیدی میکند؛ و با دستگیری یونس موج اعتراضات در گنجه شروع میشود و در این اعتراضات هفت تن از معترضین توسط دولت آذربایجان به شهادت میرسند و تعداد زیادی دستگیر میشوند . 🔺️آکواریوم امنیتی که صهیونیستها برای دولت آذربایجان ساخته بودند شکست و یونس صفراف به یک قهرمان ملی تبدیل شد. 🔺️اکنون آذربایجان به یک مرحله جدیدی وارد شده است. 🔺️جوانان آذربایجان پس از اتفاق اخیری که به دست یونس صفراف در شهر گنجه رقم خورده او را الگوی خود می‌دانند. -------------🌷🌷-------------
🔸عباس در قبل از رفتنش می گفت بعضی‌ها می‌گویند کسانی باید به جنگ‌ بروند که تجربه داشته باشند ولی در این جنگ مانند "دفاع مقدس" جوانان خط شکن لازم است و یکی از این جوانان خط شکن و فدایی بود✊ 🔹تنها ۴۰روز قبل از اینکه به اعزام شود نامزد کرده بود، تقریباً ۴۰ روز بعد از اعزام هم به شهادت🌷 رسید. میگفت این همه شبکه‌های ماهواره‌ای📡 و و شبکه‌های اجتماعی فضای شهر را پر کرد‌ه‌اند، اما خودمان باید دیندار باشیم، اینکه توانستیم دیندار بمانیم یعنی به رسیدیم و شهیدیم، پس باید مراقب باشیم را از دست ندهیم. 🌷 🌹🍃🌹🍃
🌷۲۲ اسفند ماه روز بزرگداشت شهدا گرامی باد🇮🇷
تا شهادت ⚘⚘⚘ دل شهید وسیع وبی انتهاست زیرا هرگاه رود به اقیانوس متصل شود دیگر رود نیست اقیانوس است دل شهید است که به معدن عظمت الهی متصل است و معدن عظمت هم که می دانی بی انتهاست… ⚘⚘ یاد شهدا مصداق یادخدا است و اگر این چنین است باید دل شهید قرآن بالغی باشد که اسرار عالم درآن نهفته است … ⚘⚘ سفیر عشق شهید است و ارباب عشق حسین (ع) و وادی عشاق کربلا جایی که ارباب عشق سر به باد می دهد تا اسرار عشاق را بازگو کند که برای عشاق راهی جز از کربلا گذشتن نیست ⚘⚘ شهید است که مصداق شیدایی است .(شین )او شوق وصال را می نماید و (حاء)او حریم وصل را نمایان است و (یاء) او یار را تجلی می کند (دال ) او هم دلالت بر حق بودنش است… ⚘⚘ هر چه امروز کشور ما دارد و هرچه در آینده بدست بیاورد به برکت خون این جوانان شهید است. ⚘⚘ آنچه مهم است حفظ راه شهداست،یعنی پاسداری از خون شهدا،این وظیفه اول ماست … ⚘⚘ می دانم که اگر با شهدا مواجه شویم آنان خواهند گفت: اگر ما هم مثل شما پای ارزش های انقلاب کوتاه می آمدیم، امروز نهال انقلاب به این شجره طیبه ، تبدیل نمی شد. شجره ی زیبایی که اصل آن ثابت و شاخ و برگ آن در آسمان هاست. ⚘⚘ خون شهیدان ما امتداد خون پاک شهیدان کربلاست. ⚘⚘  مجاهد فی سبیل الله بزرگتر از آن است که گوهر زیبای عمل خود را به عیار زَخارف دنیا محک زند ای روشنای خانه امید، ای شهید “”” ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است”””ای برتر از سراچه خورشید ای شهید … ⚘⚘ در سینه‌ام دوباره غمی جان گرفته است « امشب دلم به یاد شهیدان گرفته است » تا لحظه‌ای پیش دلم گور سرد بود اینک به یمن یاد شما جان گرفته است ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
عزیزم من ازبی قراری ورسوایی وجاماندگی سربه بیابان گذارده ام من به امیدی ازاین شهربه ان شهروازاین صحرابه ان صحرادرزمستان وتابستان میروم کــــــریـــم حــــبــیب به کرمت دل بسته ام توخودمیدانی دوســــتــت دارم خوب میدانی جزتورانمی خواهم مــــرابه خـــودتـــــ متصل کن نیا 🌹🌼🌹🌼🌹🌼🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹💕 می میرند تمامِ غم هایِ دنیایِ دلــ♡ــم و میشوند زنـده، آرزوهای مُرده ! باز وقتـی میخنـدی ...!
⭕ روایت سردار سلیمانی از آخرین دیدار با ‌ 💢 جزیره مجنون تحویل لشكر ۲۷ محمد رسول‌الله ص بوده و حالا بعد از دو هفته هر چه زده بود به در بسته خورده و چند گردانش هم منهدم شده بودند😞 ‌ همین هم باعث شد بنشیند پشت موتور🏍 و برود مقر لشكر ۴۱ ثارالله ع و صحبت با فرمانده‌شان قاسم سلیمانی روایت حاج قاسم از این جلسه جالب است ‌«بعدازظهر ۱۷ اسفند بود كه دیدم با سر و وضعی كاملا خاك‌آلود و ژولیده به سنگر آمد🙁 از من درخواست تعدادی نیرو كرد تا بتواند خط خودش را نگه دارد گویا بیشتر نیروهایش شهید و مجروح شده بودند یك گردان در انتهای جنوبی جزیره مجنون داشتیم به مسؤول اطلاعات عملیات لشكر گفتم با همت برود و یك گروهان را در اختیار همت قرار دهد » و این آخرین دیدار همت بوده💔 ‌
✨ خوش به حال اونایی که توی این بمیر بمیر، میشن!👌💔🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنان که یک عمر مرده اند ، یک لحظه هم شهید نخواهند شد .. شهـادت یک عمر زندگی است ، نه یک اتفاق!! ای شهــ🌷ــدا برای ما حمد بخوانید که شما زنده اید و ما مرده.. تا ابد به شما مدیونیم... شهدا رایاد کنیم با صلواتی اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
•|🍃°|شهادت میخوای؟! پس بدان ڪه . . . •|❣°| تنها ڪسانی می شوند ڪه شهید باشند…•|🌙°| •|🌼°|به این سادگی ها نیستـــــ •|💥°|باید قتلگاهی رقم زد•|🔥°| باید ڪُشت!! ←منیت را→ ←تڪبر را→ ←دلبستگی را→ ←غرور را→ ←غفلت را→ ←آرزوهای دراز را→ ←حسد را→ ←ترس را→ ←هوس را→ ←شهوت را← ←حب دنیا را← باید از خود گذشت•|👣°| •|✌️🏻°|باید ڪشت «نَفس» را شهادت دارد!•|🥀°| •|💔°|دردش ڪُشتن " لذت " هاست... باید شویم تا شهید شویم! بايد اقتدا كرد به شهدا•|💛°| 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نماهنگ "نمیشه باورم" 🌷در فراق سردار دلها با صدای سیدرضا نریمانی پیکر صد پاره پاشو حضرت ارباب اومده پاشو که ماه علقمه این دفعه با آب اومده😔 شادی روح سردار، ده صلوات🌸
🌹یک محله بود و یک حاج‌اصغر؛ هر کار فرهنگی که از دستش برمی‌آمد برای مردم محله ملک‌آباد انجام می‌داد. ☺️گاهی می‌دیدی که با بسیج کردن جوانان محله، مقدمات خواندن نماز عید فطر و نماز ظهر عاشورا را مهیا می‌کرد و در اقامه نماز، صد‌ها نفر حضور پیدا می‌کردند. ❤️گاهی خادم زوار (ع) در مشهد مقدس می‌شد و آستین بالا می‌زد و غذا درست می‌کرد و مایحتاج زوار را فراهم می‌کرد. خلاصه یک حاج‌اصغر بود و یک محله و یک اتاقک در پایگاه مقاومت بسیج مسجد صاحب‌الزمان (عج) که آنجا شهید پاشاپور با جوان‌های محله حرف می‌زد و سعی می‌کرد راه و چاه را نشان‌شان بدهد.👌 حاج اصغر پاشاپور🌹 چهلمین روز 🕊
khane mehra4-4.mp3
10.93M
⚘یابن الحَسَن (عج) روحے فداڪ⚘ مَتے تَرانا وَ نَراڪ شیعہ ندارد جز تو ڪَس افتادیم آقا از نفس تنها تورا داریم و بس
🔰 سپهبد قاسم سلیمانی: خدایا ثروت چشمانم، گوهر اشک بر حسین‌فاطمه است 🔺 بخشی از وصیت‌نامه سپهبد قاسم سلیمانی •┈┈••✾❀🕊💖🕊❀✾••┈┈•
خبرت هست که از پنجره هر روز فقط محو چشمان تو و صورت ماهت شده‌ام...؟! ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸دوران دبیرستان(به روایت مادر) صفحات ۳۶-۳۵ 🦋 با نزدیک شدن مهرماه، آرامش نسبی پیدا کردم و با خود گفتم: 《مدرسه ها🏫باز میشوند و بچه ها مشغول درس و مدرسه، کمتر خطر تهدیدشان میکند.》 ...اما غافل از اینکه برای بچه ها، مقابله با و فریاد مخالفت علیه ظالم، زمان نمی شناسد. 🌱محمدحسین در اوج نوجوانی بود که روزهای پر شور انقلاب، آغاز و حضور او در جمع انقلابیون پررنگ تر شد! رفتار و کردار محمدحسین نشان می داد که فکرش مشغول چیزی هست.. از او پرسیدم :《پسرم! اتفاقی افتاده که این قدرآشفته ای؟🤔》 گفت:《امام یک هفته قبل از آغاز سال تحصیلی، در سخنرانی هایش دستور تعطیلی مدارس و دانشگاه هارا داده اند؛ مردم تهران نیز اعلام آمادگی کرده اند..؛ اما در ، حرکت های دانش آموزی منسجمی شکل نگرفته، خیلی ازبچه ها خبر ندارند و موضع بی طرفی دارند. نمی توانم بی تفاوت باشم و هیچ اقدامی نکنم.😔》 گفتم :《پسرم! با یک گل بهار نمی شود..؛ مبادا دست به کاری بزنی که برایت دردسر شود!》 خندید:《قول نمی دهم ،اما سعی خودم را میکنم.😊》 نزدیک غروب شد.وضوگرفت و داشت از خانه بیرون می رفت. سراسیمه دنبالش دویدم:《محمدحسین! نمازت راخواندی، زود برگرد! یک شنبه اول مهر است.》 همین طور که میرفت، به عقب نگاه کرد:《چشم !قول نمی دهم،اما سعی میکنم زود برگردم.》 شب فرا رسید..🌙 همه برگشتند، طبق معمول محمدحسین نبود. خجالت میکشیدم بپرسم محمدحسین را در مسجد دیدید یا ندیدید؛ اما این قدرحرف زیر و رو کردم تا فهمیدم او هنوز داخل مسجد است.🕌 زمان می گذشت و از آمدنش خبری نبود. وقت شام شد.بچه ها گرسنه بودند. شام خوردیم و هرکسی رفت سراغ کار خودش، اما چشم من از روی عقربه های ساعت برداشته نمیشد...😟