eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.2هزار دنبال‌کننده
136.7هزار عکس
167.5هزار ویدیو
237 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻مادر شهید محمدرضا دهقان: ❣هر موقع که می‌شویم پیش ما می‌آید و حتی بوی خاصی را که استفاده می‌کرد را استشمام می‌کنیم. ❣بارها شده هیچ کس در خانه نبوده و وقتی وارد خانه شدیم متوجه شدیم که بوی عطر محمدرضا در خانه است، حتی یکبار من از سرکار به خانه آمدم و اینقدر بوی عطرش زیاد بود که با رفتم و تلفن را برداشتم که به شوهرم زنگ بزنم وقتی تلفن را برداشتم دیدم خود تلفن بوی می‌دهد و برایم خیلی عجیب بود. ❣مجلس شهید رسول خلیلی  که از ما دعوت کرده بودند و رفته بودیم، من اصلا طاقت نداشتم در این مجلس بنشینم و آنقدر از محمدرضا و رسول صحبت کردند که حالم خیلی بد شد. ❣همین که کردم بلند شوم یک لحظه بوی عطر محمدرضا آمد و کنار من صندلی خالی بود و احساس کردم محمدرضا کنار من نشسته که حتی شانه‌هایش را احساس کردم.
بسم الله القاصم الجبارین
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت ماجرای امضای🖋#سردار_سلیمانی بر کتاب جوا
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 💫حضور سر زده در مجلس خواستگاری💐فرزند ادامه از زبان فرزند .... خاطره ای از پسر شهید مدافع حرم میگه رفتم خواستگاری دختری ،پدر دختره و جانباز بودن گفت چرا بابات نیاوردی گفتم بابام تو سوریه شده ،معذرت خواهی کردن و گفتن اگه به تفاهم برسین هفته دیگه پنج شنبه خواستگاری رسمی بیایین. میگه اومدم خونه رفتم تو حال روبرو عکس پدرم گفتم بابا چرا تنهام گذاشتی،چرا رفتی سوریه ،یه پسری داشتی من داماد می کردی بعد می رفتی شهید می شدی .میگه این قدر با عکس📸 پدرم دعوا کردم تا خواب رفتم . تو عالم خواب دیدم بابام اومد گفت پسرم زنده و حاضرن، شب خواستگاری یکی از دوستام میگم بیا تو مراسم که همه مجلس بدست بگیره . از خواب بیدار شدم سریع کاغذ 📃و خودکار🖌برداشتم شروع کردم نوشتن الان ساعت 3 شب 🕒بابام قول داده شب مراسم یکی را بفرسته تو مراسم. مادرم داشت نماز می خوند نامه✉️را دادم گقتم بزار تو کیفت شب تو مراسم بده من. شب مراسم نامزدم زنگ زد گفت همه خاله ،عمه ,عمو هام هستن شما کی میاد گفتم من تنها با مامانم میام ‌. شب میشه میگه با هزار استرس تنها و بی کس رفتم خونه عروس همه بودن منم تنها ،یه لحظه خیلی دلم💔 گرفت .یاد خوابم افتادم دلم آروم♥️ شد . حرف و بحث ها شروع شد یکی زنگ زد به گوشی📱 مامانم . دیدم مامانم پر آشوب و استرس شد ، گفت شما الان تو این خیابان هستین ،بیایید فلان کوچه و پلاک گوشی📱 قطع کرد بعدم گفت صبر کنید منم یه مهمان دارم. در باز شد وارد شد همه شروع کردن گریه و زاری ..میگه تا نیم ساعت هنگ😟 بودم ،همه گریه می کردن😭 ،عکس📸 یادگاری می گرفتن. به خودم اومدم دیدم حاج قاسم سلیمانی مجلس دست گرفته داره در مورد مهریه صحبت می کنه ، نامه✉️ را نوشته بودم دادم گفتم بخونید شروع کردن خواندن اشک ریختن... بعد خوندن گفت همین جا قول بدین از ماجرا کسی نفهمه تا زنده ام....... اینجا بود اعتقاد پیدا کردم زنده و همه جا حاضرم.
🔺 زدیم بغل. وقت نماز بود. گفتم: «حاجی قبول باشه.» ‌گفت: «خدا قبول کنه ان‌شاءاللّه.» نگاهم کرد. ‌گفت: «ابراهیم!» نگاهش کردم. ــ نمازی خوندم که در طول عمرم توی جبهه هم نخوندم... 2️⃣
🚨این تصویر رو به کسانی که میگن چرا انقلاب کردیم نشون بدید! 🔻در دوره پهلوی طبق لایحه کاپیتولاسیون، ارزش بیشتر از شاه ایران بود! 🔻امّا حالا سپاه ،سربازان متجاوز آمریکایی رو بازداشت میکنه و پاسدار ایرانی در چند متری ناو آمریکایی تهدیدشون میکنه! 🔻از برکات انقلاب، تبدیل شدن از وابسته‌ترین کشور دنیا به مستقل‌ترین کشور دنیا بود.
1.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🌹🌹چو مرغ شب خواندی و رفتی🌹🌹🌹 هرکسی نغمه خود خواند و ازصحنه رود...🌷خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد...🌷دستت بر سرم شهید
💠خواهش آخر من اینست که سلام مرا به امام خامنه ای برسانید و بگویید اگر دوباره زنده شوم از تکه تکه شدن در راه شما ابایی ندارم. وصیت‌شهیدنخبه‌مدافع‌حرم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
💠اینجامحل نزول فرشتگانی است که، هر لحظه برای زیارت به این مکان مقدس می آیند.
♥️•﷽•♥️ مے‌گفت: سخت‌ترین ‌شڪنجه‌ها رو در ساواڪ‌ دید و سخت‌ترین ‌مقاومت ‌رو با کومله‌ داشت.. مےگفت: انگار هر چی بیشتر سختی میکشه عآشِق‌تَر میشه..♥️🍃 ♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️
پے اعجازیم؛ غافل از اینڪہ، معجزه شمایید؛✨ حتے لبخنـدتان،👌 ازپشت قاب شیشه ای هم🌱 معجـزه است...😍 🌹
♥️•﷽•♥️ دفترچه خاطرات دفاع مقدس📝 عملیات خیبر بود هنوز چند لحظه ای از تحویل ماسک ها نگذشته بود که ناگهان هواپیماهای دشمن بر فراز آسمان ظاهر گشتند وگلوله های شیمیایی را برسر نیروها فرو ریختند وتوده ای عظیم از مواد شیمیایی همچون ابر منطقه ای را فرا گرفت. همه غافلگیر شده بودیم. تمامی نیروها سعی می کردند تا با هر چیز ممکن از شیمیایی شدن خود جلوگیری کنند و تنها کسی که دراین میان به فکر خود نبود؛‌‌شهید نوروزی بود. او موتور را رها کرد و به کمک نیروها شتافت. بچه ها  به او اصرار کردند که شما موتور دارید، منطقه را ترک کنید، جوابی که ایشان داد،‌دریایی از عشق و ایثار بود. ایشان گفتند :‌«‌نوروزی با نیروهایش نوروزی است و به تنهایی هیچ » . چرخ بالها از راه رسیدند وآماده انتقال نیروها به عقب شدند. شهید نوروزی به شدت شیمیایی شده بود. هرچه بچه ها اصرار کردند که:‌«شما شیمیایی شدید، ‌بروید . . . » ایشان گفت:‌ « اول دیگران، ‌بعد من» یاد عزیزش با صلوات ♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️
AUD-20200207-WA0067.mp3
زمان: حجم: 1.92M
💢بین کسی که دلش شور میزنه، و برای آماده شدن بستر حکومت امام زمان، برنامه ریزی وتلاش میکنه، باکسی که مشغول زندگیشه، و اصلاً دغدغه ظهـور نـداره،
🔴‏روی دیوار نانوایی،پوستر پویش توزیع نان میان فقرا به نیت فرج امام‌زمان چسبانده‌اند. اسمش را هم گذاشته‌اند؛«آقا حساب کرده». مردم محله‌ تا به حال ۳۰۰۰نان توزیع کرده‌اند. مردم کدام محله؟ ساکنان یکی از محله‌های فقیرنشین جنوب تهران،همان‌ مستضعفانی که امام فرمود نهضت ما با آنها پیش رفت