eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
127هزار عکس
141.3هزار ویدیو
217 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷•﷽•🌷 🦋شاید حرمت از بودݧ حسین است ... و چہ معاملہ زیبائے! ♥️🌷♥️ ✨ڪــہ تو ، و خدا پاســدار تو باشد.... ***********
🌷 داستان ماندگاری آنانیست ڪه فهمیدند دنیا جاۍ ماندن نیست...!
🌷•﷽•🌷 ابوالفضل در زمان طاغوت در ارتش خدمت می کرد که سال 1359، قصد ازدواج کرد. او یک مقدار پول داشت. نزد حاج آقا نور مفیدی رفت تا خمس زکات مالش را بپردازد. چون عقیده داشت اگر فرزندی از آنها متولد شود از او بوی حلال به مشام برسد. ابوالفضل می گفت: من در ارتش و نظام خدمت می کنم. نمی دانم پولی که می گیرم به چه نحوی است. آقای نور مفیدی خیلی تعجب کردند. که ایشان تنها نظامی بود گه آمده بودند تا پولشان را پاک کند. چون نظامی ها در زمان طاغوت در بین مردم وجهه خوبی نداشتند.  ***********
4_5848408657171056357.mp3
5.8M
••• 🎤•|کربلایۍحمید‌علیمۍ|• 🎼 اگـہ تشنگۍ شد آتیش جونتــــ بگو ♥️ ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎
🚨 افطاری مورد علاقه‌ی 💠 رهبر انقلاب نقل می‌کنند ۱۳۹۰(قمــری) در زندان از راه رسید. با فرا رسیدن این ماه، دلم غرق شادی شــد؛ چون از کودکی این ماه را دوست می‌داشتم. هنگام افطار فرا رسید، اما چیزی برای من نیاوردند. نماز را خواندم. لحظات شادی‌آور سر سفره افطار در کنار خانواده، با که در برابر ما می‌جوشید، در خاطرم گذشت. خوردنی‌های سبک مخصوص افطار را به یاد آوردم؛ بویژه مختص خود را(غذای معروف مشهدی‌ها که ظاهراً مختص خود آنها است) به یاد آوردم؛ که از هر غذایی برای افطار، آن را بیشتر دوست می‌داشتم. این «ماقوت» از آب و نشاسته و شکر تهیه می‌شود و به شیوه خاصی آن را می‌پزند. من نیز در پختن آن، همانند پختن سایر غذاها، بخوبی وارد است. ناگهان به خود آمدم و از خداوند مغفرت طلبیدم. شاید این گرسنگی بود که خاطرات یاد شــده را در ذهنم برانگیخت. شاید تنهایی بود. به هر حال باید صبر کرد. نیم ساعت پس از مغرب، یک فنجان چای به دست آوردم. مدتی بعد شــام آوردند، که به خاطر نامرغوبی، دل بدان رغبت نمی کرد. اما قدری از آن را خوردم و بقیه را برای سحری گذاشتم. در سحر هم مابقی آن را با اکراه خوردم، زیرا این غذا از اصل نامطبوع بود و بعد از مانده شدن نیز نامطبوع‌تر شده بود. نخستین روز بر این منوال گذشت. ، نگهبــان اطلاع داد که چیزی برای شــما فرستاده شــده. آن را گرفتم و باز کردم، دیدم انواع غذاهایی که در افطار به آنها میل دارم، در چند بشقاب برایم فرستاده شده اســت. این غذاها برای چند نفر کافی بود. همسرم آن را آماده ساخته بود و توانسته بود به برساند. همچنین در همان روز، از منزل برایم وســایل تهیه و صرف چای آوردند. لذا افطاری خوشــمزه و مطبوعی بود که به قــدر کفایت از آن برداشتم و باقی را برای زندانیان فرستادم. این کار هر روز تکرار شد.  📙 کتاب خون دلی که لعل شد
🔸رفاقتشان👥 از مدتها پیش شکل گرفته بود، رفاقتی که همدیگر را بعد از جداییِ دنیایی فراموش🗯 نکردند. نه بعد از رفتنش آقانوید را فراموش کرد و حق رفاقت را بجای آورد و نه . هرکاری از دستش برمی آمد برای 🌷 می کرد.؛از سر زدن به خانواده ش🏘 و پرکردن جای خالی برای مادر تا برگزاری روضه و شرکت در روضه های منزل .  🔹به گواهی خیلی از اطرافیان، بعد از شهید علی خلیلی (شهید امر به معروف )🌷 حال و هوای آقانوید هم عوض شد و انگار آرزوی پنهان شده در دلش❤️ یافته بود. در یکی از نوشته هایش گفته که راه را به من نشان داد👉 🔸گفت: ، شهادت رو در پیش داره. مگه علی خلیلی رزمنده✌️ بود که اینطور رفت.. " در عمق همین بس که حدود یکسال و نیم بعد از شهادت علی🕊، زیبایی را آقانوید می بیند که شهید به او می گوید: 🌙 توانستیم را بگیریم….  🌱 که خاک را بنظر کیمیا کنند  🍂آری شودکه گوشه چشمی کنند 🌷 🌷 🌹🍃🌹🍃
💔 ♨️آیا می دانستید حدود شهید🌷 در ماه مبارک رمضان🌙 شربت شهادت نوشیده اند؟ سلام بر ، مولا علی علیه‌السلام 🌹🍃🌹🍃
بانوی من❤ حالمان خوب است فقط دلتنگی ندیدنت می میاند😔 که ان هم میدانم حواست به زائر هایی که پشت در ها می ایستند هست خادمی کردن در بارگاه آسمانیت ذوقیست که هیچ وقت کور نمیشود 😍 عاشق نوکریت بودم و هستم ولی حالا دلتنگ یک روز خدمت در بارگاهت هستم. خدمتی که مملو از زائرینی باشد که پناه به بانوی مهربانی آورده اند🙏 بی بی جان شما مونسی مایی تفریح ما، شادی ما ،غمگینی مون همش در این حرم امنتان سپری شده است .... بانو میخواهم فقط نگاه کنم به این بارگاه منور، فقط خیره بمانم و حیرت کنم از این همه آرامشی که پس از زیارت تو در وجودم ریشه میکند دلم برای حس خوبِ بودن در حرم آسمانیتان تنگ است ... برای تک تک لحظاتی که سپری کردم .... برای کمیلی که شب های جمعه در حرمتان میخواندم .... برای کربلا گفتن توی جامعه کبیره .... میخواهم دوباره در حرمتان باشم .......
💔 یوسفِ گمشده برگرد زلیخا دارد بی تو و پیرهنت گریه کنان می‌میرد ...:) ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
YEKNET.IR قسم به روزای روزه داری - مهدی رسولی.mp3
2.52M
قسم به روزای روزه داری قسم به تشنگی تو آقا😭 قسم به لحظه‌های اذون و به خشکی لب روزه‌ دارها تا جرعه آبی می‌نوشم آقاجون✋ لبای خشکتون یادم میاد😔 گرمای آفتابو که حس میکنم💔 تن بی سایه‌بون یادم میاد😭 🎤 👌