📚 #برشی_از_کتاب
✨«سارق سر به راه»
🍃 با انتشار خبر شهادت سید، درب حوزه حمزه محشری به پا بود.
🌅 تصویر بزرگی از سید در کنار خیابان نصب شده بود و صدای نوحه فضا را پر کرد.
🔅 چشمم افتاد به موتورسواری که مدام میزد توی پیشانیاش و زار زار گریه میکرد، صدایم کرد و گفت: «من همونم که چند ماه پیش به خاطر دزدیدن طلا دستگیرم کردین! این شهید همون سید بامرام و خوش رو نیست که اون شب اجازه داد برم؟!»
👈 تا پاسخ مثبت مرا شنید صدای گریهاش بلندتر شد و گفت: «به خدا من بعد از حرفهای سید عوض شدم، خلاف را کنار گذاشتهام و چسبیدهام به زندگی و زن و بچهام!!»
💡 یادم آمد آن شب سید به او قرآن کوچکی هدیه داد و گفت: «توی شب میلاد علمدار کربلا و در پناه قرآن برو! اما دیگه از این کار دست بکش.
👤 از زبان: محسن موسی زاده
🌹 شهید مدافع حرم سید مجتبی ابوالقاسمی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🔰 به مناسبت سالگرد شهادت #شهید_احمد_کاظمی
[«ما خیلی سر به سر احمد میذاشتیم. هربار که میشنیدیم بدون ما رفته سفر، یه برنامهای میچیدیم که برگردونیمش تهران. یه بار که رفته بود شمال، با محمدباقر یه برنامهای چیدیم برش گردونیم.»
حاجی این خاطره را میگفت و همه میخندیدند.
خیلی هوای رفیقش را کرده بود. هرکسی رابطهٔ او با شهید احمد کاظمی را میدانست، نمیتوانست باور کند روزی آنها از هم جدا شوند. چقدر سر به سر هم میگذاشتند و چقدر حاجی دلش برای خندههایشان تنگ شده بود.]
📚 #برشی_از_کتاب #عزيز_زيباى_من، مستند روایی روزهای پایانی زندگی شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی از زبان خانواده، همرزمان و دوستان ایشان
#شهید_القدس
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin