باران شدیدی می بارید،خیابان را آب گرفته بود.🌊
چند پیرمرد میخواستند به سمت دیگر خیابان بروند.
مانده بودند چه کنند😓
همان موقع ابراهیم نوجوان از راه رسید💕
پاچه شلوار را بالا زد☆~
با کول کردن پیرمرد ها آنها را به طرف دیگر خیابان برد🙃🍃
ابراهیم برای شکستن نفسش از این کارها زیاد انجام میداد🤞🏻
مخصوصا زمانی که خیلی بین بچه ها مطرح بود♥️✨
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم😍
#تولد_ت_مبارک_رفیق_شهید_من💋