بسم الرب الشهدا و الصدیقین
«سیره شهید»
محمد رضا یک تسبیح سبز رنگ داشت که همیشه همراهش بود و به سوئیچ موتورش هم وصل بود .
وقتی سوریه هم رفت اون تسبیح همراهش بود .
یکی از دوستانی که رفته بود بیمارستان برای کارهای خودش تعریف میکرد :
به بیمارستان که رسیدم متوجه شدند از رزمنده های یگان فاتحین هستم .
اطلاع دادند که دو نفر از بچه هایمان شهید شدند و برای شناسایی به محلی بروم که پیکر دو شهید بزرگوار بود .
مسعود عسکری و احمد اعطایی را شناسایی کردم ...
گفتم :
کی این اتفاق افتاده ؟
حالم بد شده بود و داشتم برمی گشتم که مجددا گفتند :
صبر کن دوشهید دیگر هم هست ...
خیلی منقلب شدم ، گفتم :
مگه چه خبر شده ؟ چهار شهید ؟
وقتی برای شناسایی رفتم ، یک سوئیچ نشانم دادند که به یک تسبیح سبز رنگ آویزان بود .
همان جا گفتم :
این محمدرضا دهقان امیریه
⇐آخر هم عامل شناسایی اش همان سوئیچ همراه با تسبیحش شد ...
🌹#شهید_آقا_محمدرضا_دهقان_امیری
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin