🌾مادر #شهیده ام
🥀ثانیه ها🕰
ثانیه های #بیقراری ست انگار
#زمان روی نگاهت که ازپشت #قاب شیشه ای برق میزند،ایستاده ست
دلم💓
🌾آغوشت #رامیخواهد
گرم و مهربان🌸مثل همان #وقتها که تنها محل آرامشم بود
پناه #خستگی هایم
🥀حالابه #کدام ستاره ⭐️خیره شوم تا چشمک نگاهت راپیداکنم کجای بیقراری هایم #نشسته ای کاش فقط و فقط
🌾 یکباردیگر #صدایت رامی شنیدم که صدایم میزنی و من بی پروا 🦋و با#عشق به آغوشت #پناه میبرم
کاش قاب عکس🖼 هم گرم بود....😔
#شهیده_فاطمه_ترکان🌷
نحوه شهادت: درگیری با اشرار
#مادران_آسمانی
#دخترانه
#شهدای_سیستان_و_بلوچستان
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🦋سکوت سرد #اتاق و چهار تا دیوار
که روی تک تک آنهاست ، #قاب عکس🖼 پدر
🦋نگاهِ یخ زده اش #گرم می شود با اشک😢به گریه گفت ، چه #زیباست 🌸، قاب عکس پدر
#فرزند_شهید_مدافع_حرم
#شهید_علی_آقاعبداللهی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
Narimani-13941108-007-1-www.Baradmusic.ir.mp3
5.79M
🍃 تا کی باید نگاه کنم به #قاب عکس این #شهیدای مدافع حرم
بذار برم تا سوریه...
🎤🎤#نریمانی🍃
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
❤️💥❤️💥❤️💥❤️
#هر نفس درد بیاید برود
حرفی نیست ..❌
#قاب عکست 🌃بشود ،
دار و ندارم #سخـت است...
آقامحمدامین ،نازدانه
#شـهـیـد_عــلــیــرضــا_بــریــرے🌷
#شبــــتون_شهــــدایی🌙
#التماس_دعای_شهادت🌷
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🖼 #قاب
☀️ *تصاویری ویژه از رهبر انقلاب در دوران دفاع مقدس *
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
#آرمانهایتان را در کنار #تصاویرتان
#قاب گـرفتیم...
و هــر از گاهی با "یادش بخیر"
یادتان می کنیــــــــم ...
#شبتون_شهدایی
#رزمندگان_لشکر_۲۵کربلا
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🌸 شهید غلامعلی پیچک ...
🌴 #فرمانده سلام، خوش بحالتان، مهر #شهادت در پرونده اعمالتان خورد و عاقبت بخیر شدید اما، اینجا هوا بد است. دل ها گرفته است و #بغضهایمان گلوگیر شده اند و خسته ایم از زمانی که امان را از اهالی زمین گرفته است. هشت سال باغیرت✊ جنگیدید برای وجب به وجب این خاک، برای اینکه حقی #پایمال نشود❌
🍂اما هشت سال است که با #تدبیر و امید مردم را از زندگی ناامید کرده اند، پدرخانه در مقابل اهل خانه از #شرمندگی و خجالت کمر خم کرده است. سفره خالی و دست هایش هم وزن شده اند اما ترازوی عدل، حسرتِ برابری⚖ بر دل دارد.
🌴روی بیت المال حساس بودید که مبادا مدیون شوید☝️و پل صراط پایتان بلغزد اما این روزها #بیت_المال را غارت می کنند و بعد از رفتنشان از مرزهای کشور، خبراختلاس هایشان در روزنامه های کشور به یادگار میماند.
🍂زمین های #جبهه را با کمترین امکانات شناسایی می کردید پاکسازی و #دشمن را نابود می کردید. حالا ستون پنجم ها، گرا می دهند، دیروز حاج قاسم و امروز #فخری_زاده🌷خبر شهادت ها داغ شد بر دل تاریخ📆
🌴رمز عملیات هایتان #یازهرا بود و فرمانده امام زمان اما حالا، دین را قربانی خواسته هایشان کردند و #اعتقاد مردم را نشانه گرفته اند که مردم هم از #خدا دور شوند و هم از خرما
🍂 وصیت هایتان #قاب شد بردیوار اما چادرها خاکی می شود و حجاب ها، سرخی خونتان❣را کدر می کند. آه که که این قصه ی پر غصه گلایه پایانی ندارد ....
🥀شهیدجان، برگرد، بیسیم ات📞 راهم بیاور. حاج #همت و #حاج_قاسم را هم صدا کن...😭بیا و نجات بده. کم کم هم شهر سقوط می کند هم ایمانمان ... 🎋
#شهید_غلامعی_پیچک
✨
#حاج_قاســـم
- برگشت گفت: من آماده ام بروم
گفتم: حاجی موقعیت شما طوری نیست گه این حرف را بگویید! منطقه متاثر از #مسئولیت های شماست! خواهش میکنم این حرف ها را نگویید و نفوس بد نزنید .
گفت: ما کاره ای نیستیم، کاگردان اوست، همه اینها کار خداست...
این تعبیرش بود.
دوباره #تسبیح در دست گرفت و ذکر میگفت، اینبار بجای شوخی ها و صحبت های وسط ذکر گفتن، فقط #ذکر میگفت.
چند دقیقه که گذشت و نزدیک به دقایق برگشتن به #عراق متوجه شدیم که دارد تلفنی با #خانواده مغنیه صحبت میکند. نزدیک شدم. ناگهان جمله ای شنیدم که نفسم را نگه داشت. حاجی در جواب به سوال #خواهر مغنیه که پرسیده بود الان به کجا میروید گفت : "به مقتلم میروم..."
دیگر نتوانستم صبر کنم، به سمت ماشین هدایتش کردم تا سریع تر به پرواز برسد. رفتنی با عکس های #قاب شده #شهدا به دیوار چیز هایی میگفت
و رفت...
حوالی #ساعت یک و بیست دقیقه بود، داشتم اتاقش را مرتب میکردم. در حین تمیز کردن دست نوشته ای را با تاریخ امروز پیدا کردم که رنگ از رخسارم کشید. دست خط سردار بود و #امضا و خودکارش روی کاغذ. روی آن نوشته بود : "دارم می آیم. #خداوندا ! مرا پاک بپذیر..."
#ساعت_عاشقی
#قاسم_بن_الحسن
#hero
─┅═༅𖣔💛𖣔༅═┅─
#baghdad0120
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
✨
#حاج_قاســـم
- برگشت گفت: من آماده ام بروم
گفتم: حاجی موقعیت شما طوری نیست گه این حرف را بگویید! منطقه متاثر از #مسئولیت های شماست! خواهش میکنم این حرف ها را نگویید و نفوس بد نزنید .
گفت: ما کاره ای نیستیم، کاگردان اوست، همه اینها کار خداست...
این تعبیرش بود.
دوباره #تسبیح در دست گرفت و ذکر میگفت، اینبار بجای شوخی ها و صحبت های وسط ذکر گفتن، فقط #ذکر میگفت.
چند دقیقه که گذشت و نزدیک به دقایق برگشتن به #عراق متوجه شدیم که دارد تلفنی با #خانواده مغنیه صحبت میکند. نزدیک شدم. ناگهان جمله ای شنیدم که نفسم را نگه داشت. حاجی در جواب به سوال #خواهر مغنیه که پرسیده بود الان به کجا میروید گفت : "به مقتلم میروم..."
دیگر نتوانستم صبر کنم، به سمت ماشین هدایتش کردم تا سریع تر به پرواز برسد. رفتنی با عکس های #قاب شده #شهدا به دیوار چیز هایی میگفت
و رفت...
حوالی #ساعت یک و بیست دقیقه بود، داشتم اتاقش را مرتب میکردم. در حین تمیز کردن دست نوشته ای را با تاریخ امروز پیدا کردم که رنگ از رخسارم کشید. دست خط سردار بود و #امضا و خودکارش روی کاغذ. روی آن نوشته بود : "دارم می آیم. #خداوندا ! مرا پاک بپذیر..."
#ساعت_عاشقی
#قاسم_بن_الحسن
#hero
─┅═༅𖣔💛𖣔༅═┅─
#baghdad0120
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
✨
#حاج_قاســـم
- برگشت گفت: من آماده ام بروم
گفتم: حاجی موقعیت شما طوری نیست گه این حرف را بگویید! منطقه متاثر از #مسئولیت های شماست! خواهش میکنم این حرف ها را نگویید و نفوس بد نزنید .
گفت: ما کاره ای نیستیم، کاگردان اوست، همه اینها کار خداست...
این تعبیرش بود.
دوباره #تسبیح در دست گرفت و ذکر میگفت، اینبار بجای شوخی ها و صحبت های وسط ذکر گفتن، فقط #ذکر میگفت.
چند دقیقه که گذشت و نزدیک به دقایق برگشتن به #عراق متوجه شدیم که دارد تلفنی با #خانواده مغنیه صحبت میکند. نزدیک شدم. ناگهان جمله ای شنیدم که نفسم را نگه داشت. حاجی در جواب به سوال #خواهر مغنیه که پرسیده بود الان به کجا میروید گفت : "به مقتلم میروم..."
دیگر نتوانستم صبر کنم، به سمت ماشین هدایتش کردم تا سریع تر به پرواز برسد. رفتنی با عکس های #قاب شده #شهدا به دیوار چیز هایی میگفت
و رفت...
حوالی #ساعت یک و بیست دقیقه بود، داشتم اتاقش را مرتب میکردم. در حین تمیز کردن دست نوشته ای را با تاریخ امروز پیدا کردم که رنگ از رخسارم کشید. دست خط سردار بود و #امضا و خودکارش روی کاغذ. روی آن نوشته بود : "دارم می آیم. #خداوندا ! مرا پاک بپذیر..."
#ساعت_عاشقی
#قاسم_بن_الحسن
#hero
─┅═༅𖣔💛𖣔༅═┅─
#baghdad0120
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
✨
#حاج_قاســـم
- برگشت گفت: من آماده ام بروم
گفتم: حاجی موقعیت شما طوری نیست گه این حرف را بگویید! منطقه متاثر از #مسئولیت های شماست! خواهش میکنم این حرف ها را نگویید و نفوس بد نزنید .
گفت: ما کاره ای نیستیم، کاگردان اوست، همه اینها کار خداست...
این تعبیرش بود.
دوباره #تسبیح در دست گرفت و ذکر میگفت، اینبار بجای شوخی ها و صحبت های وسط ذکر گفتن، فقط #ذکر میگفت.
چند دقیقه که گذشت و نزدیک به دقایق برگشتن به #عراق متوجه شدیم که دارد تلفنی با #خانواده مغنیه صحبت میکند. نزدیک شدم. ناگهان جمله ای شنیدم که نفسم را نگه داشت. حاجی در جواب به سوال #خواهر مغنیه که پرسیده بود الان به کجا میروید گفت : "به مقتلم میروم..."
دیگر نتوانستم صبر کنم، به سمت ماشین هدایتش کردم تا سریع تر به پرواز برسد. رفتنی با عکس های #قاب شده #شهدا به دیوار چیز هایی میگفت
و رفت...
حوالی #ساعت یک و بیست دقیقه بود، داشتم اتاقش را مرتب میکردم. در حین تمیز کردن دست نوشته ای را با تاریخ امروز پیدا کردم که رنگ از رخسارم کشید. دست خط سردار بود و #امضا و خودکارش روی کاغذ. روی آن نوشته بود : "دارم می آیم. #خداوندا ! مرا پاک بپذیر..."
#ساعت_عاشقی
#قاسم_بن_الحسن
#hero
─┅═༅𖣔💛𖣔༅═┅─
#baghdad0120
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin