eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
136.9هزار عکس
168.1هزار ویدیو
237 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
ツ 🌷حاج اسـماعیل دولابی(ره): قلب ات را باید ڪنار بزنی تا امام عصــــر علیه السلام تجلی نـــــماید و ســـــپس بگـــــــویند: «بقیه‌الله‌خیرلکم‌ان‌کنتم‌مومنین» 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
👆🥀 🔹من به عنوان ‌بردار برای رفته بودم. از طریق کرمانشاه که وارد شدیم، سر و وضعمان همان سر و وضع معمولی بود؛ لباسهای خاکی و همان شکلی که بچه‌ های بسیجی آن فضا داشتند. به شهر که وارد شدیم، دیدم شهر به طرز و غریبی تفاوت دارد و اصلاً همان را که در اوایل جنگ در اهواز دیده بودم اینجا هم تقریبا توی فضای شهر حس می‌ شد. ▪️همان اوایل به ما گفتند: «لطفا بروید، را بزنید و را هم عوض کنید». یعنی باید لباسهای خاکی‌ ای را که تنمان بود عوض می‌ کردیم. خب ما کردیم. فکر می‌ کردیم برای چه باید اینجا ریشمان را بزنیم یا لباسهایمان را عوض کنیم! گفتند: «شهر آلوده است» و معنایش این است که الان داخل شهر شده‌ اند و تیپهایشان را ماها کرده ‌اند و الان این طوری ماها هستند. 🔸از آن لحظه ‌ای که این حرف را شنیدم یک مرتبه کردم که یک طور دیگر دارم به شهر نگاه می‌ کنم. انگار ‌ای از جلوی صورتم افتاد. باز می‌ کردم تا اینکه بالاخره عزیزی که همراه ما بود، ما را وارد یک کرد. دیدم عده‌ ای ردیف، گوشه دیوار ایستاده ‌اند. تعدادشان خیلی زیاد بود. اصلاً انگار آینه بودند. ▫️.... دقیقاً مثل ما: لباسها، لباسهای و موها درست شبیه مال ما. همه‌ شان جزء بودند. از آن لحظه به بعد دیدم دیگر نمی‌ توانم به هر کسی کنم. چیزی که توی جنگ به آدم می‌ دهد این است که وقتی از کنارت رد می‌ شود، بدون اینکه بدانی چیست و یا از کدام ناحیه ایران آمده، می‌ دانی که سر یک چیز مشترک با او هستی؛ همه به سمت یک جهت می‌ کنیم. آن وقت دیگر حتی نیازی به حرف زدن نیست؛ اشاره‌ ها هم پیدا می‌ کند. حالا به یکباره می‌ دیدم عوض شده. 🔺آن روز، روز خیلی بدی بود.... برای تهیه فیلم🎞 از عملیات مرصاد که رفته بودیم. چندین بار من را به عنوان گرفتند و گذاشتند گوشه دیوار؛ در حد !ماشین 🚗 ما رزمی نبود. یک مرتبه ماشین را نگه می‌ داشتند و به روی مااسلحه 🔫 می‌ کشیدند. 💢یکی دو بار اصلاً قبل از اینکه حرف بزنیم، ما را پیاده کردند. را کشیدند که ما را به رگبار ببندند و ما هی داد زدیم که به خدا از گروه «روایت فتح» هستیم. بعد از آن مجبور شدیم در و دیوار ماشینمان را پُر کنیم از اسامی «گروه روایت فتح» و «گروه تلویزیونی روایت فتح» که لااقل از دور ما را نزنند!» ➖ کتاب «عملیات مرصاد و سرنوشت منافقین» نوشته محمدعلی صدرشیرازی ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin