#شهیدی_که_قبرخودش_را_اماده_کرد
ﺩﻳﺪﻳﻢ ﺗﻮ ﻛﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﺩاﺭﻩ ﻳﻪ ﺣﻔﺮﻩ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﻴﻜﻨﺪ
ﺭﻓﺘﻢ ﺟﻠﻮ و ﺳﻼﻡ ﻛﺮﺩﻡ
مثل اینکه از حضور من خوشش نیامده باشد، مکثی کردو بعد آرام نگاهش را به پشت سر چرخانید:
- سلام علیکم
بلند شد، سر زانوهایش را تکاند و بیرون آمد . صورتش گل انداخته بود.
دانه های درشت عرق که شیار پیشانی اش را گذشته بودند خود را لابلای محاسن پر پشتش پنهان می کردند.
حالا که حاجی از آن بیرون آمده بود، درست مثل قبر بود.
حتی لبه هم داشت. گفتم: پناه بر خدا! این برای کیست؟
لبخندی زد و گفت: پناه بر خدا ندارد مومن!
هرکه باشی و زهـر جابرسی / آخرین منزل هستی این است
بعد دستی به شانه ام زد و گفت: این قبر حقیر شیر علی سلطانی است.
در حالیکه سعی می کردم تعجبم را پنهان کنم ، نگاهی آمیخته به ترس و تحیُّر در قبر دواندم. رعشه ای شبیه هول قیامت از ستون مهرهایم عبور کرد.
البته چیزی نگفتم، ولی به نظرم آمد برای قد رشید حاجی کوچک می باشد...
وقتی حاجی شهید شهید شد، پیکر بی سرش را همانجا دفن کردند و شگفتا که آن قبر برای پیکر بی سرش اصلا کوچک نبود!
#ﺷﻬﻴﺪﺣﺎﺝ_ﺷﻴﺮﻋﻠﻲ_ﺳﻠﻂﺎﻧﻲ
#ﺷﻬﻴﺪﺑﻲ_ﺳﺮ_ﺷﻴﺮاﺯ
#ﺳﺎﻟﺮﻭﺯﺷﻬﺎﺩﺕ
هدیه به شهیدﺻﻠﻮاﺕ
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
#شهیدی_که_قبرخودش_را_اماده_کرد
ﺩﻳﺪﻳﻢ ﺗﻮ ﻛﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﺩاﺭﻩ ﻳﻪ ﺣﻔﺮﻩ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﻴﻜﻨﺪ
ﺭﻓﺘﻢ ﺟﻠﻮ و ﺳﻼﻡ ﻛﺮﺩﻡ
مثل اینکه از حضور من خوشش نیامده باشد، مکثی کردو بعد آرام نگاهش را به پشت سر چرخانید:
- سلام علیکم
بلند شد، سر زانوهایش را تکاند و بیرون آمد . صورتش گل انداخته بود.
دانه های درشت عرق که شیار پیشانی اش را گذشته بودند خود را لابلای محاسن پر پشتش پنهان می کردند.
حالا که حاجی از آن بیرون آمده بود، درست مثل قبر بود.
حتی لبه هم داشت. گفتم: پناه بر خدا! این برای کیست؟
لبخندی زد و گفت: پناه بر خدا ندارد مومن!
هرکه باشی و زهـر جابرسی / آخرین منزل هستی این است
بعد دستی به شانه ام زد و گفت: این قبر حقیر شیر علی سلطانی است.
در حالیکه سعی می کردم تعجبم را پنهان کنم ، نگاهی آمیخته به ترس و تحیُّر در قبر دواندم. رعشه ای شبیه هول قیامت از ستون مهرهایم عبور کرد.
البته چیزی نگفتم، ولی به نظرم آمد برای قد رشید حاجی کوچک می باشد...
وقتی حاجی شهید شهید شد، پیکر بی سرش را همانجا دفن کردند و شگفتا که آن قبر برای پیکر بی سرش اصلا کوچک نبود!
#ﺷﻬﻴﺪﺣﺎﺝ_ﺷﻴﺮﻋﻠﻲ_ﺳﻠﻂﺎﻧﻲ
#ﺷﻬﻴﺪﺑﻲ_ﺳﺮ_ﺷﻴﺮاﺯ
#ﺳﺎﻟﺮﻭﺯﺷﻬﺎﺩﺕ ﺻﻠﻮاﺕ
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
#شهیدی_که_قبرخودش_را_اماده_کرد
💢ﺩﻳﺪﻳﻢ ﺗﻮ ﻛﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﺩاﺭﻩ ﻳﻪ ﺣﻔﺮﻩ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﻴﻜﻨﺪ
ﺭﻓﺘﻢ ﺟﻠﻮ و ﺳﻼﻡ ﻛﺮﺩﻡ
مثل اینکه از حضور من خوشش نیامده باشد، مکثی کردو بعد آرام نگاهش را به پشت سر چرخانید:
- سلام علیکم
بلند شد، سر زانوهایش را تکاند و بیرون آمد . صورتش گل انداخته بود.
دانه های درشت عرق که شیار پیشانی اش را گذشته بودند خود را لابلای محاسن پر پشتش پنهان می کردند.
حالا که حاجی از آن بیرون آمده بود، درست مثل قبر بود.
حتی لبه هم داشت. گفتم: پناه بر خدا! این برای کیست؟
لبخندی زد و گفت: پناه بر خدا ندارد مومن!
🔹هرکه باشی و زهـر جابرسی / آخرین منزل هستی این است
بعد دستی به شانه ام زد و گفت: این قبر حقیر شیر علی سلطانی است.
در حالیکه سعی می کردم تعجبم را پنهان کنم ، نگاهی آمیخته به ترس و تحیُّر در قبر دواندم. رعشه ای شبیه هول قیامت از ستون مهرهایم عبور کرد.
البته چیزی نگفتم، ولی به نظرم آمد برای قد رشید حاجی کوچک می باشد...
وقتی حاجی #شهید شد، پیکر بی #سرش را همانجا دفن کردند و شگفتا که آن قبر برای پیکر بی سرش اصلا کوچک نبود!
#ﺷﻬﻴﺪﺣﺎﺝ_ﺷﻴﺮﻋﻠﻲ_ﺳﻠﻂﺎﻧﻲ
#ﺷﻬﻴﺪﺑﻲ_ﺳﺮ_ﺷﻴﺮاﺯ
#ﺳﺎﻟﺮﻭﺯﺷﻬﺎﺩﺕ
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin