بسم الله القاصم الجبارین
دعوت نظافتچی بیمارستان برای ثبت عکس یادگاری دیدار با سردار قاسم سلیمانی که مردم، تنها با شنیدن نامش
سردار خانواده دوست
«از یک طرف دوست داشتم حال نوزادان تازه به دنیا آمده هر چه زودتر خوب شود و از آن طرف، این دو بچه شده بودند نقطه وصل من به سردار؛ و چه مصاحبت شیرینی!»
خاطره آخرین دیدار دکتر ترکمن با سردار شنیدنیست؛ «حال بچه ها خوب شد و از بیمارستان مرخص شدند اما من توفیق پیدا کردم که یک بار دیگر در مطب، پذیرای سردار باشم. خانواده دوستی حاج قاسم برای من خیلی جالب بود. با مشغله فراوانی که داشتند و مسئولیت های مهم و سنگینشان، برای اطمینان از سلامت نوه ها چند بار به بیمارستان آمدند و وقتی هم که بچه ها از بیمارستان مرخص شدند، همراه دوقلوها به مطب آمدند. آن روز مطب خیلی شلوغ بود، شلوغ تر از همیشه. بعد از ورود سردار به مطب، منشی من را خبردار کرد و از اتاق بیرون آمدم. سلام و احوالپرسی و راهنمایی شان کردم به داخل اتاق؛ ایشان یکی از نوه ها را درآغوش گرفته بودند و بفرمای من را قبول نکردند و گفتند: به خانم منشی سپردم اسم ما را در نوبت ویزیت بگذارد. منتظر می مانیم تا نوبتمان بشود. من شرمنده شدم و حرفی برای گفتن باقی نماند. سردار مثل بقیه بیماران در مطب نشستند تا نوبتشان شود. دوقلوها را ویزیت کردم و لحظه آخر اجازه خواستم عکس یادگاری با ایشان داشته باشم.
روزی من از آخرین دیدار سردار سلیمانی یک انگشتر بود. هدیه ای که ایشان به من دادند و گفتند آقای دکتر شغل مقدسی دارید. انگار به زبانم قفلی زده بودند و نمی دانستم باید چه بگویم. از همان رو انگشتر را دستم کردم و عهد بستم دین این انگشتر را به صاحبش تا آخر عمر ادا کنم.»
14.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 درخواست #شهید_مدافع_حرم دزفولی از فیلمسازان انقلابی
جانباز شهید امین منوچهری پور، پس از تحمل مدتها جراحات ناشی از دفاع از حرم پنجشنبه، ۱ اسفند۹۸ به شهادت رسید.😞
#راهت_را_ادامه_میدهیم
﴾﷽﴿
#شهیدانهـ...♥️
موقع اعزامـ حجت یهـ گوشهـ ڪز ڪرده بود رفتهـ بود تو فڪر ، یڪی از مسئولین متوجهـاش شد ،گفت حجت چرا تو فکرۍ اگر نگرانۍ و تردید دارے ، میتونیم اعزامت نکنیمـ اجباری نیست حتی الان که موقع اعزام فرا رسیده، میگفت حجت لبخندی زد وگفت نه بابا دارم به این فکر میکنم که میشه من هم مثل حضࢪت عباس شهید بشم!
رفیق حجت میگفت پس از آن شهادت حماسے و رشادت وار حجت که باعث نجات تعدادے از رزمنده ها هم شد،وقتی بدنش رو برگرداندند دو تا دستاش قطع شده بود... درست مثل حضرت عباس[علیه السلام]
اے جانمـ😍
شهید مدافع حرم حجت اصغرے شربیانۍ🌿
#ࢪاه_شهدا_ادامهـ_دارد...♡
#سردار_مَــن🕊❤️
شہیدسلیمانے :
خطاب بہ خواهࢪان و بࢪادࢪان مجاهدم :
اگࢪ خیمہ جمہوࢪے اسلامے آسیب ببیند
بیت الحࢪام
و قࢪآن
آسیب خواهد دید.
#برگی_از_خاطرات
#نماز_شب
زمانی که دوقلوهای شیرینمان به دنیا آمدند، وقتی حسین آقا از سرکار که به خانه می آمد در امور خانه داری و بچه داری خیلی کمک می کرد.👌
گاهی اوقات از ترس اینکه برای نماز شب هایش از فرط خستگی نتواند بیدار شود کمی صبر می کرد، ساعت به اوقات نیمه شب شرعی که نزدیک می شد #نماز_شبش را می خواند تا ثواب این فریضه را از دست ندهد...☝️
یکی از همکاران حسین آقا(آقای عالیشاه) که از دوستان خانوادگیمان هستند می گفت:
حسین در ماموریت ها برای اینکه نماز شبش را از دست ندهد، پست های سخت را قبول می کرد.❗️
ساعت هایی را برای خودش در نظر می گرفت که هرکسی دوست داشت آن ساعت را به رختخواب گرم و نرمش برود و بخوابد؛
ولی او نمی خواست فرصت هایش را از دست بدهد...
#همسر_شهید_حسین_مشتاقی🌸
#ای_شهیــــد
تو به دیدبانی دلِ ما♥️
مشغولی
★✨★✨★✨★
و #باخبری از ما
خدا کند دلم دلت را #نرنجاند 😔
#شهید_سعید_قارلقی
#سالروز_شهـادت
#شبتون_شهدایی🌙
🌹🍃🌹🍃
🌷📜خاطرات سردار حاجی زاده📜🌷
🔺مسجد و روستا آسیبی ندید!
✍در جنوب شرق کشور عوامل ضد انقلاب ۱۴ نفر از نیروهای سپاه را به شهادت رسانده بودند و نیروی زمینی سپاه محل اختفای سرکرده این گروهک را رصد کرده بود که دو خانه در فاصله ۷۰ کیلومتری از مرز ایران در یک روستا و کنار مسجد واقع شده بود.
✍موشکهای ما برای برد ۲۵۰ تا ۳۰۰ کیلومتری ساخته شده بود؛ لذا بر اساس تعهدی که داده بودیم، برد موشک را تنظیم و فقط آن دو خانه را منهدم و نفرات آنجا را به درک واصل کردیم و هیچ خسارتی به روستا و مسجد آن وارد نشد.
#خاطرات_سردار_حاجی_زاده
*﷽*
در مکتب شهادت
در محضر شهدا🌷
دفترچه خاطرات📝
#شهیدمحمدعلی_دولت_آبادی
مراسم تشیع و تدفین که تمام شد وهمه رفتند، من مانده بودم سرخاک تا کمی با برادرزاده ام خلوت کنم
اطراف خلوت شده بود و دیگر از آن ازدحام خبری نبود.
پس از آنکه کمی اطراف مزار را تمیز کردم سرخاک نشستم که خانمی مسن با دمپایی ولباسهایی مندرس نظرم را جلب کرد که سرخاک محمد داشت گریه میکرد.
من هر چه به چهره اش نگاه کردم او را نشناختم ، کنار او نشستم وپس از انکه آرام شد از او پرسیدم :خانم شما محمدعلی(شهیددولت آبادی) را از کجا میشناسی؟
گفت : من همیشه در پارک جنب کلانتری 120 سید خندان می نشینم.
محمد هر وقت از آنجا با موتورش رد میشد می ایستاد و از من می پرسید :خاله کسی اذیتت نمیکند؟
چیزی لازم نداری؟ بعد کمکی به من میکرد و کمی با من حرف میزد ومیرفت.
خاله گفتنش خیلی بدلم می نشست. جایی که امثال ما را کسی تحویل نمیگیرد او همیشه با مهربانی با من حرف میزد.
او گفت:از دیروز که عکسش را دیدم وفهمیدم که شهید شده اصلا حال خودم را نمی فهمیدم و انگار دنیا روی سرم خراب شده و امروز اط جلو کلانتری با مردم خودم را به بهشت زهرا رساندم تا در مراسم تدفین او شرکت کنم و کمی در کنار مزارش آرام بگیرم.
#یادعزیزش_باصلوات
🎤 راوی عمه شهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا درد ناامنی نکشی قدر امنیت را نمیدانی!
اونایی که با تمسخر هشتگ میزنن "عوضش امنیت داریم" خوب گوش بدند
یک زن ایزدی در عراق از رشادتهای شهید ابومهدی تشکر میکند و میگوید رشادتهای شما باعث شده که من در امنیت فرزند بیاورم و نامش را جمال بگذارم
زنان ایزدی توسط داعش یا به کنیزی گرفته میشدند و یا فروخته میشدند!
#تلنگــــــــر🍃
یه وقتایی که سرگرم
کانال هاهستی
یه لحظه
به یاد کسانی باش که یه روزایی
تو کانالهای جبهه
برای امروز تو جنگیدن و #شهید شدن...
ازکانال #شهدا لفت ندین🌸🍃
#شبتون_شهدایی
ــــــــــــــــــ🕊🌹
┄┅┅❅💠❅┅┅┄