eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
124.7هزار عکس
134.3هزار ویدیو
215 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
در شعله شبانه پر گشودی برگرد! سردارِ سپاهِ دل تو بودی، برگرد! دلتنگ توایم حاج قاسم؛ لطفاً با حضرتِ منتقم بزودی برگرد! ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🍃آیت الله بهاالدینی : امام زمان(عج) از من سرباز خواستند و من ... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🍃سوم شعبان نشستیم سر سفره عقد... توی سفره قرآن بود و سجاده نماز. ساده ی ساده ؛ مثل خریدمان که یک حلقه ، یک جلد کلام الله مجید ، نهج البلاغه و سری کامل تفسیر المیزان بود. شب عقد جلال گفت «اول باید نماز جماعت بخونیم».همه مهمانها ایستادند به نماز ؛ نماز جماعت مغرب و عشاء. ازدواجمان به اندازه ای بود که خبرش تیتر روزنامه ها شد. 🍀🍀🍀 🍀پس از شهادت ، عکسش محضر آیت‌الله تقدیم شد، بی‌اختیار اشک از چشمان آقا جاری شد، و فرمودند: (عج) از من یک خواست ، من هم صاحب این عکس را معرفی کردم، اشک من، اشک شوق است. عطرشهادت، معطروجودتان شادی روحشون صلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 گویند چرا دادی؟ والله که من ندادم آنها بردند... ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
😂تحمل😂   داخل میدان مین عراقی ها صدای کُپ انفجار خفیف مین بلند شد و بین دود و خاک قاسم نیروی تخریب گردان 999 آنی زیر پایش خالی شد و روی پای راستش خراب شد روی زمین. هول خودم را رساندم بالای سر او. زانو زدم و سرش را توی بغل گرفتم. رنگ و روی سرخ صورتش به سرعت زرد شد و عرق نشست.  نگاهی به پایش کردم که از زیر زانو قطع شده بود و خون شُر شُر از بین گوشت های ریش ریش شده اش بیرون می زد و روی خاک می چکید. تند پیشانی بند سبز رنگ را از دور پیشانی او باز کردم و بالای زانویش را بستم، گفتم: ـ چی شد قاسم؟  تبسم کرد. عضلات صورتش کمی لرزیدند. سخت آب دهان را قورت داد و گفت: ـ پوتینم رو پیدا کن و بیار! متعجب ابرو درهم کشیدم.  ـ پوتین!؟ ـ ها بله! نگاهم را انداختم به پای قطع شده ی که داخل پوتین آن طرف تر افتاده بود. گفتم: ـ منظورت پای قطع شده ات هس؟ ـ نه، همون پوتین تاف قشنگم رو می خوام! از دستش حرص خوردم.  ـ پات قطع شده، تو داری حرف پوتینت رو می زنی؟ لبخند زد و گفت:  ـ آخه تحمل دو تا داغ رو با هم ندارم! 😅 ✏️اکبر صحرایی ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
 تقدیم به گمنام هایی که تقدیری از انان نشد شهدای گمنام معجزه می کنند. روزی کاروانی از تهران به فتح المبین آمد. خانمی بی‌تاب، در شیارهای این منطقه سوزناک زیر لب زمزمه می کرد و آه ناله اش بلند بود.😔😭 دخترهایی که آن جا بودند، کمکش کردند تا آمد و بالای تپه فتح‌ المبین نشست. رو به دخترها گفت: پسرم در این منطقه شهید شده😔و نه پیکر و نه پلاکی از او برایم نیامده است. در این شیارها که می خواستم راه بروم؛ ترسیدم بر روی استخوان های پسرم راه بروم. 😔 اینجا ذره ای از حال حضرت زینب(س) را درک کردم.😢😭 این مادر شهید به دخترها توصیه کرد تا پیرو ولایت فقیه، نظام و انقلاب باشند. شهدای گمنام زندگی عیسی پاک شریفی را تحت عنایت خود قرار داده اند و از آن ها خاطرات بسیار دارد. به دل نوشته های زائران اشاره کرد که در آن ها جوانی نوشته بود: "من گذشته خوبی نداشتم. اینجا که آمدم شهیدی را در خواب دیدم. به من گفت یا مرا انتخاب کن یا دوستان نابابت را. من شهید را انتخاب کرده ام و تلاش می کنم گذشته ام را جبران کنم." 🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
alimi_06.mp3
1.66M
🌹دل بردی از من به یغما😭😭 🎤حمید علیمی ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🍃🌺کمــــــــــک به دیگران 🌺🍃 برایش غریبه وآشنا فرقی نمی کرد، همیشه در کمک به دیگران پیشگام بود. کافی بود حس کند جایی کمکی از دستش برمیاد، درنگ نمی کرد...👌 درست حدود 1 ماه قبل از اعزامش به ماموریت بود که در جمعی از خانواده پیشنهادی را بیان کرد، پیشنهاد راه اندازی یه صندوق قرض و الحسنه مشترک...😊 برایمان جالب بود، وقتی علت را پرسیدیم گفت؛ کسی چه میداند شاید یک روز یکی از اعضای خانواده یا ازاقوام دچار یک مشکل مالی شود و ما نتوانیم فورا به او کمک مالی کنیم ؛ این پول باشد برای آن روز که حداقل طرف لنگ مشکل مالی نماند و حداقل کمی از بار مشکلش کمتر شود.💔 🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
●سردار صبح به خط جزیره مجنون وارد شده بود. هنوز از حضورش ساعتی نمی گذشت که بمباران شیمیایی دشمن شروع شد. پدرانه دور نیرو ها می گشت و آنها را ترغیب به استفاده از ماسک می کرد و از طرف دیگر با روشن کردن آتش در پی از بین بردن اثرات مواد شیمایی بود. اما وقتی خواست با فرماندهی تماس بگیرد، ماسکش را بر داشت و در کمتر از چند دقیقه روی زمین افتاد، دشمن گاز سیانور، خطرناکترین ماده شیمیایی را روی سر بچه ها ریخته بود. ●سریع با وانت او را عقب فرستادیم، اما ماشین واژگون شد و پیکر سردار، همچون خورشیدی در جزیره مجنون برای همیشه بی غروب باقی ماند. 📎پ ن : سمت: فرمانده گردان تخریب، لشکر 19 فجر 🌷 ●شهدای غریب فارس ●محل شهادت: ۱۳۶۷/۴/۶جزیره مجنون ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
❤️ ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
شهدا و عنایت امام زمان(عج) شیرعلی زمین کشاورزی داشت. ذاکر اهل بیت (ع) بود☺️ شاعر بود و در وصف اهل بیت (ع) شعر می‌سرود.😍 زندگی او ادامه داشت تا اینکه انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.😍❤️ او از کسانی بود که عشق به مولایش امام زمان (عج) در جانش ریشه دوانده بود.❤️ برای همین قسمتی از زمین‌هایش را به ساخت مسجدالمهدی (عج) اختصاص داد.🌹🌷 درباره‌ی او ماجراهای زیادی نقل می‌کنند. او از کسانی است که عجیبی با مولایش داشت. از اتفاقاتی صحبت می‌کرد که کمتر از دیگران شنیده می‌شد! با شروع زندگی را رها کرد و راهی جبهه‌ها شد.🌸آخرین باری که برگشت در کنار کتابخانه‌ی مسجد برای خود قبری کند!😢 گفت:«من را اینجا دفن کنید!» برخی به او اعتراض کردند که این چه کاری است که انجام می‌دهی؟ اما او با جدیت می‌گفت از این عملیات برنمی‌گردم!😔😭 دیگری گفت: «این قبر که برای قامت رعنای شما کوچک است!» شیرعلی هم جواب داد: ‌ «نه، اندازه است.» عجیب بود که وقتی پاک او را آوردند در بدن نداشت! برای همین دقیقاً به اندازه‌ی قبرش بود😔😔 یاد شهدا با صلوات🌺 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin