eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
123.2هزار عکس
129.6هزار ویدیو
212 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇵🇸 فتح قدس با سپاه صاحب الزمان عج بزودی ان شاالله ✌️ نقاش: مهدی آقازاده
شرافت تو به ایمان ما اعتبار داد و الماس وجودت که صدپاره شد، آسمان دلها را نور بخشید حالا در قلب هر مشتِ‌ گره کرده یک حاج قاسم سلیمانی می‌تپد و در شریانِ مظلومان ، چشمهای توست که نبض دارد فتح قدس خونبهایت
✍شهید سپهبد قاسم سلیمانی: هرڪدام از شما یڪ شهــید را دوست خود بگیرد و سیره عملی و سبڪــ زندگـــــی او را بڪار ببندید ببینید چطــور رنگ و بوی شهدا را به خود می‌گیرید و خدا به شما عنایت می‌کند
4_6003643726029653890.mp3
5.93M
سلام آقا... بسه دوری از حرم... محمد حسین حدادیان
ای که همه نگاهِ من،خورده گره به رویِ تو تا نرود نفس زِ تن، پا نکشم زِ کویِ تو... صلی‌ الله ‌علیک ‌یا‌ اباعبدالله
آن روز نزدیک است که بگوییم: 🇮🇷 قاسم نبودی ببینی قدس آزاد شد🕊 💚________________________
🌸پنج شنبه . . . بغضِ غريبِ هفته است و من ، فاتحه ی جا ماندن از شما را می خوانم . . . در آخرین پنجشنبه ماه مبارک رمضان 😭 🌷 📎پ ن: ۱۵ سال پیش... ورودی گلزارشهدای کرمان اردیبهشت سال ۱۳۸۴
●میگفت میخواهم جوری شهید شوم که نیاز به کفن نداشته باشم!عاشق روضه حضرت عباس(ع) بود... میگفت: آدم تو خونش روضه بگیره ، روضه عباس(ع) حتی اکر فقط پنج نفر شرکت کنند. ●روضه عباس(ع) دیوانه اش می کرد... جوری التماس کرد که در محرم سال گذشته بعد از انفجار ماشینش در حلب سوریه بی دست ، اربا اربا به شهادت رسید...عاشقِ عباس باید هم کوه غیرت باشد ، باید فدایی زینب باشد، باید فانی در حسین باشد.شهیدِ ابالفضلی ، در محضر ارباب یاد ما هم باش... ‌‌📎پ ن: امروز نہ فقط تـو ، بلڪہ سرآغاز زندگے تمام آنانیست ڪہ بار دیـگر با متولد شدند... پس تـــولدمان مبارڪ🌹 🌷
مهدی جان ، پدر مهربانم !❣ نشانده‌اند ما را در دلِ اجابت و خواستند که بخواهیم تا بدهند! هرچه در خواسته‌هایَم می‌گردم جز خواستنی تر نمی‌یابَم ... تعجیل در ظهور صلوات
✍جلوی مادر شهید نشست، ‌گفت: تو مادر شهید هستی و حق شفاعت داری‌. مادر من که مادر شهید نبود. حالا که مادر من فوت کرده، تو قول بده مادرم را شفاعت کنی. 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
...♡ عـشـق داره مـیاد... درکـویـرتـشـنه بـاران آمـده... مــژده‌ی‌یـوسـف‌به‌کنـعـان‌آمـده...
✌️🏻 🇮🇷 بھ عالم ٺا ندای یا علی هست😍 برای شیعیان او ولی هست😌✌️ برای یاری دین محمد (ص) علمداری‌چنان‌سیدعلی هست🌸
✍با شهید سلیمانی بیعت می کنیم تا خواسته هایشان را محقق کنیم سید حسن نصرالله : با شهید سلیمانی بیعت می کنیم که خواسته ها و آرزوهای ایشان را با وجود همه دشواری ها و خطرات سخت محقق خواهیم کرد. ما در روز جهانی قدس امسال، شهید قاسم سلیمانی را از دست داده ایم که رکن و پایه اساسی و مهم در محور مقاومت بود. امسال، عهد و پیمان ما با همه شهدا این است که این راه را ادامه دهیم تا روزی فرا رسد که در آن، در قدس نماز را به جای آوریم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️لطمه سازش به فلسطین...! 🇮🇷سردار شهید قاسم سلیمانی: برای نجات فلسطین، راهی جز مبارزه وجود ندارد. راهی جز فداکاری وجود ندارد. راهی جز ایثار وجود ندارد.
💥فرمانده‌ای که به گوش بنی‌صدر سیلی زد نخستین فرمانده کمیته انقلاب مرکزی تهران، فرمانده گروه فداییان اسلام در طول جنگ ایران🇮🇷 و عراق و یار همراه تنها فرمانده جنگ‌های نامنظم در ایران بود. سید مجتبی که بارها از طرف منافقین به مرگ شده بود، در نزدیکی خط مقدم جبهه به گوش وقت (بنی‌صدر) سیلی ‌زند. ناجوانمردانه سید مجتبی هاشمی به‌دست منافقان، این فرزند رشید را از ملت ایران گرفت😔 🌹🍃🌹🍃
🌺پنجشنبه است و ماه رمضان ثواب فاتحه وصلوات دو چندان 🌺چه منتظر نشسته اند مسافران بهشتی مان 🌺خوشحالشان کنیم با خواندن و 💚روحشان شاد یادشان گرامی🤲
با کاشتی به دلِ خلق♥️ کاش ‌ها ... هر انسان لبخندی از و زیباترین لبخنـد خدایی 😍 به وقت تــولـــدت مبـــارکـــ 🎈🎀 🌹🍃🌹🍃
❣اینجا نماند پَر زد🕊 و از پیش ما گذشت 🌷تنگ بود که او بی هوا ❣من از خــودم برای خدا کم گذاشتم 😔 🌷 از خودش برای گذشت 🌷 🍃🌹🍃🌹
بسم الله القاصم الجبارین
❣اینجا نماند پَر زد🕊 و از پیش ما گذشت 🌷تنگ #غــروب بود که او بی هوا #گذشت ❣من از خــودم
7⃣5⃣2⃣1⃣ 🌷 💠خبر شهادت 🔰شهید نظرزاده به عنوان بسیجی رفتند برای اعزام به جبهه. از طریق ثبت نام کردن. یک شب، دو شب موندن بعد اعزام شدند. 🔰ماه رمضون بود که خبر شهادتش رو بهمون دادن. نمیدونم چندم بود. ما چشم انتظار آمدنش بودیم، قند شکسته بودیم🍚 آماده کرده بودیم. مرغ گرفته بودم ببرم بزارم خونه بابام توی یخچال، شنیدم در می زنند به پسر بزرگم گفتم ببین کیه، رفت دم در یک مرتبه دیدم برگشت. 🔰گفتم کی بود مامان گفت: یک آقایی. بهم گفت داخل خانه کیه؟ گفتم . گفت غیر از مامانت کس دیگه ای نیست؟ گفتم چرا پدر بزرگ و مادر بزرگم و خاله ام. دیگه اون بنده خدا رفته بود، گفتم خب نپرسیدی چیکار داره؟! گفت زود رفتند. دل من یهو یه جوری شد😢 گفتم نکنه یه . 🔰مرغ ها🍗 رو برداشتم رفتم خونه بابام بزارم تو یخچال دیدم نیستند. رفتم دم پنجره. دیدم اقا رضا با یه نفر دیگه با موتور اومدن. مثل اینکه گفته بود ایشون خالَمه، بنده خدا رفت. می خندید😄 گفت چه خبر خاله؟ گفتم خبرا که دست شماست کجا بودی⁉️ این بنده خدا کی بود، واسه چی اومده بود. گفت اومده بود کنه برای پسر خاله. گفتم خاله شب که کسی تحقیقات نمیاد. گفت چرا چون است و هوا گرمه شب میان واسه تحقیق 🔰این که رفت، من یه مقدار شدم که خبرهایی هست و اینا به من چیزی نمیگن. برگشتم خونه خواهرم. رفتم دیدم عموم خدا بیامرز نشسته؛ سلام و احوالپرسی کردیم. دیدم پسرخواهرم چندتا دفتر و ... زیر بغلش گرفته. گفتم کجا میری آقارضا؟ گفت امشب هست دارم میرم. گفتم نه دروغ میگی آقا رضا، گفت به جان خودم خاله، گفتم اگر خبری هست به من بگو. گفت هیچ خبری نیست خاله، عمو مگه خبریه؟؟ گفت نه❌ هیچ خبری نیست. 🔰گفت بیا بشین یه چایی☕️ بخور گفتم نه من میرم خانه. به آقاجواد گفتم: مادر هر خبری هست اینا چیزی به من نمیگن. رفت به خاله اش گفت چه خبره خاله؟ خواهرم گفته بود خبری نیست دیگه اومدیم خوابیدیم. دیدم دو تا بچه های کوچکم خیلی بی تابی می کنند. این دو تا طفلکی ها پشت سر هم بودن از لحاظ سنی، خیلی بی قراری می کردند. جواد گفت: من میرم مسجد🕌 🔰همین که رفت چیزی نگذشت که دیدم یه دفعه برگشت. گفتم نخوندی گفتش نه مامان (رنگش هم خیلی پریده بود) گفت مثل اینکه یه خبرایی هست مامان😥 من پامو گذاشتم تو مسجد همه گفتن شش تا بچه داره مثل اینکه رو میگفتن. گفتم خب می خواستی بری بپرسی گفت دیگه اصلا پام پیش نرفت که برم تو مسجد. 🔰بچه ها رو خوابوندم. دیگه خودمم خوابیدم هوا روشن شد ساعت های شش و نیم، هفت🕗 بود دیدم پسر خواهرم اومد زنگ زد در رو باز کردم. گفت خاله خوبی چه خبر؟ گفتم سلامتی خاله جان! خبر ها که دست شماست. گفت نه خبری نیست فقط بابای جواد(شهید نظرزاده) شده. گفتم الکی میگی آقا رضا زخمی شده یا ⁉️ اونم گفت: حالا که شما میگی خاله، آره شهید شده😔 🔰سردخانه که رفتیم فقط بدنش سرد بود ما گفتیم که حتما هست. دیدم تمیز، مرتب خوابیده. پسر خواهرم میخواست عکس بگیره📸 که دیدیم پشت سرش، سمت چپ ترکش خورده و به شهادت رسیده. روحشون شاد🌷 راوی: همسر بزرگوار شهید 🌹🍃🌹🍃