eitaa logo
کانال پایگاه بعثت مسجد حضرت ابوالفضل ع
178 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
212 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 روزی بهلول پیش خلیفه، هارون الرشید نشسته بود، جمع زیادی از بزرگان خدمت خلیفه بودند. طبق معمول، خلیفه هوس کرد سر به سر بهلول بگذارد. دراین هنگام صدای شیهۀ اسبی از اصطبل بلند شد. خلیفه به مسخره به بهلول گفت: برو به بین این حیوان چه می گوید؛ گویا با تو کار دارد. بهلول رفت، برگشت و گفت: این حیوان می گوید: مرد حسابی حیف از تو نیست با این خرها نشسته ای . زودتر از این مجلس بیرون برو. ممکن است که خریت آن ها در تو اثر کند. 📗مجموع حکایات و داستانهای پندآموز ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═