eitaa logo
شهید محمودرضا بیضائی
281 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
18 فایل
شهید محمودرضا بیضائی ولادت زمینی: 1360/09/18 ولادت آسمانی: 1392/10/29 محل شهادت: قاسمیه جنوب شرقی دمشق. بر اثر اصابت ترکش. مزار شریف: تبریز گلزارشهدای وادی رحمت. بلوک۱۱ ردیف۶ شماره۱ ادمین: @Beyzai_mahmoud
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ تاریکی فرصت خوبی است تا بتوانم در شیرینی نگاهت حل شوم...نزدیکت می آیم...آنقدر نزدیکت که نفسهای گرمت پوست یخ کرده صورتم رامیسوزاند. با دست آزادت چانه ام را میگیری و زل میزنی به چشمهایم...دلم میلرزد! _دلم برات تنگ شده بود ریحان... دستت را با دو دستم محکم فشار میدهم و چشمهایم را میبندم.انگار میخواهم بهتر لمس پر مهرت را احساس کنم.پیشانیم را میبوسی عمیق و گرم!وسط کوچه زیر باران...از تو بعید است!ببین چقدر بیتابی که تحمل نداری تا به حیاط برویم و بعد مشغول دلتنگیمان شویم!ریز میخندم _جونم؟دلم برای خنده های قشنگت تنگ شده بود دستت را سریع میبوسم!! ت _ا؟؟چرا اینجوری کردی!!؟؟ کنارت می ایستم و در حالی که تو دستت راروی شانه ام میگذاری، جواب میدهم: _چون منم دلم برای دستات تنگ شده بود... لی لی کنان باهم داخل میرویم و من پشت سرمان دررا میبندم.کمک میکنم روی تخت بشینی... چهره ات لحظه ی نشستن جمع میشودو لبت را روی هم فشار میدهی کنارت میشینم و مچ دستت را میگیرم _درد داری؟؟ _اوهوم...پام!! نگران به پایت نگاه میکنم.تاریکی اجازه نمیدهد تاخوب ببینم!! _چی شده؟... _چیزی نیست...از خودت بگو!! 💞 _نه!بگو چی شده؟... پوزخندی میزنی _همه شهید شدن!!...من... دستت را روی زانوی همان پای آسیب دیده میگذاری _فکر کنم دیگه این پا،برام پا نشه! چشمهایم گرد میشود _یعنی چی؟... _هیچی!!!....برای همین میگم نپرس! نزدیک تر می آیم... _یعنی ممکنه...؟ _آره...ممکنه قطعش کنن!...هرچی خیره حالا! مبهوت خونسردی ات،لجم میگیردو اخم میکنم _یعنی چی هر چی خیره!!!مونیس کوتاه کنی درادا...پاعه! لپم را میکشی _قربون خانوم برم!شما حالا حرص نخور... وقت قهر کردن نیس بایدهر لحظه رو با جون بخرم!! سرم را کج میکنم _برای همین دیر امدید؟آقاسجاد پرسید همه خوابن...بعد گفت بیام درو باز کنم! _آره!نمیخواست خیلی هول کنن با دیدن من!...منتظریم آفتاب بزنه بریم بیمارستان! _خب بیمارستان شبانه روزیه که! _آره!!ولی سجاد جدن خسته است! خودمم حالشو نداره... اینا بهونس...چون اصلش اینکه دیگه پامو نمیخوام!!خشک شده... 💞 تصورش برایم سخت است!تو با عصاراه بروی؟؟...با حالی گرفته به پایت خیره میشوم...که ضربه ای آرام به دستم میزنی _اووو حالا نرو تو فکر!!... تلخ لبخند میزنم _باورم نمیشه که برگشتی... _آره!!... چشمهایت پر از بغض میشود _خودمم باورم نمیشه!فکر میکردم دیگه بر نمیگردم...اما انتخاب شده نبودم!! دستت را محکم میگیرم _انتخاب شدی که تکیه گاه من باشی... نزدیکم می آیی و سرم راروی شانه ات میگذاری _تکیه گاه تو بودن که خودش عالمیه!! مخندی... سرم را از روی شانه ات بر میداری و خیره میشوم به لبهایت... لبهای ترک خورده میان ریش خسته ات که در هر حالی بوی عطرمیدهد!! انگشتم را روی لبت میکشم _بخند!! میخندی... _بیشتربخند! نزدیکم می آیی و صدایت را بم و آرام میکنی _دوسم داشته باش! _دارم! _بیشتر داشته باش!! _بیشتر دارم! بیشتر میخندی!!!! _مریضتم علی!!! تبسمت به شیرینی شکلات عقدمان میشود! ✍ ادامه دارد ... @Beyzai_ChanneL 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
شهید محمودرضا بیضائی
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃 #قسمت_هفتاد_و_پنجم 💟از شخصي پرسيدم: از حركت اربعين امسال كه بيش از بيست ميليون
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃 ✳...اينها همه بيانگر اين مطلب است كه تفكر انقلاب اسالمي ايران به دل همه ي مردم كشورهاي مردمي خاورميانه صادر شده. 💟 از لبنان و سوريه و فلسطين تاعراق و يمن و... ايرانيها بر اساس تفكر امام معصوم خود يعني ابا عبدالله الحسين وارد ميدان مبارزه شدند و زير بار ذلت نرفتند. 🌀و حالاهمين تفكر ميان ملتهاي مسلمان و آزاده در حال رشد است. 🔲مردم عراق نيز همين شعار را الگوي خود قرار داده اند و مشغول نبرد بانيروهاي داعش هستند. 🔆 هادي زماني كه وارد نيروهاي مردمي شد، به عنوان يك الگو مورد توجه رزمندگان عراقي قرار گرفت. 🔗او هميشه تصوير مقام معظم رهبري را روي سينه داشت. همين كارباعث شد كه بسياري از دوستان او نيز كه عراقي بودند همين كار را انجام دهند. ⭕او به مسائل معنوي بسيار توجه مي كرد. نماز شب و اخلاص او موردتوجه رزمندگان عراقي قرار گرفت. 🌟در راستاي همين تأثيرگذاري بود که بحث چفيه و پيشاني بند را مطرح کرد. فرماندهان حشدالشعبي که به او اعتمادکامل داشتند، او را با صد ميليون تومان پول به ايران فرستادند. ✴او اجازه داشت هر طور که مي خواهد خرج کند، اما هادي رعايت مي کرد که از آن پول براي خودش خرج نکند. 📌گاهي آنقدر رعايت مي کرد که بيسکوييت را جايگزين وعده ي غذايي مي کرد❗ 🔳با اينکه پول زيادي براي خريد اقلام به همراه داشت اما حواسش بود که بهترين جنسها را بخرد. 🔵دقت مي کرد که براي ريال به ريال اين پول که توسط مردم عراق تهيه شده زحمت بکشد تا بيهوده هدر نرود. 🔶براي مثال براي تهيه ي چفيه ازتهران به يزد رفت تا از كارخانه وارزانترتهيه کند. 🔘پيشاني بندها را در تهران چاپ کرده بود و به خانه مي آوردتاخواهرانش آنها را بريده و آماده کنند. او سعي ميکرد کاري که انجام مي دهد، به نحو احسن باشد. 📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری ️❣❤️❣❤️❣❤️ ❣❤️❣❤️❣❤️ ✍ ادامه دارد ... @Beyzai_ChanneL 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🇮🇷