📚 در سایهی سطرهای خاموش
🔹پدرم یک جلد کتاب داشت با جلدی نارنجیرنگ. عنوانش «قیام امام حسین» بود. من که از همان کودکی اهل خواندن بودم، برایم مهم نبود کتاب مناسب چه گروه سنی است؛ هر کتابی که دستم میرسید، میخواندم.
یادم هست کتاب را در کمتر از دو هفته تمام کردم. خاطرم نیست کلاس چندم دبیرستان بودم، اما خوب یادم هست که برای درس تاریخ، موضوع تحقیقم را «قیام مسلم بن عقیل» انتخاب کردم. تحلیلی بود از دل همان کتاب نارنجی.
آنوقتها هنوز نمیدانستم این تحلیلهای سادهی نوجوانانه، قرار است سالها بعد بشوند پایهی فهمم از تاریخ اهلبیت.
این روزها، من سیره تدریس میکنم برای دخترانی همسن آن روزهای خودم. اما دلم میگیرد...
دختران امروز، بسیاریشان نام دوازده امام را هم نمیدانند، اما فهرست ترندهای خارجی را از حفظاند.
جای دو طاقچهی کتاب، هزار پنجرهی بیمرز باز است به دنیایی که بیشتر میبلعد تا بسازد.
🔹من نگرانم. نگران نسلی که با گوشی بزرگ میشود، نه با کتاب. نگران فرزندانی که تاریخ را فراموش میکنند و در عوض، داستانهایی را میخوانند که هیچ نسبتی با ریشهشان ندارد.
یاد آن کتابهای سادهی بیزرقوبرق به خیر.
شاید هنوز هم بشود با همان سطرهای قدیمی، دری به درون دلها گشود.
شاید هنوز بشود شوق دانستن را زنده کرد؛ اگر ما فراموش نکنیم چه بودیم و چه شدیم.
✍🏻 #زهرا_کبیریپور
#کتابخوانی
#دهه_کرامت
✅#بیدارباش
🆔 https://eitaa.com/Bidarb_a_s_h