🔴 زیادهخواهی یک زائدۀ رقیق؛
توهمات بدنۀ اجتماعیِ تجددی
۱. برخی تصور میکنند که چنانچه روایت جنبشی از اغتشاشات سال گذشته ارائه کنند، به فتح بزرگی دست یافتهاند و توانستهاند آن را تثبیت و تکریم کنند، درحالیکه مسأله، «جنبش» یا «ناجنبش» بودن این واقعیت نیست، بلکه مسألۀ آن است که «هویت» اغتشاش، قابلدفاع نیست. این اغتشاش، چه جنبش اجتماعی باشد و چه نباشد، کمترین نسبتی با «حرکت تاریخی جامعۀ ایران» نداشت و به همین دلیل نیز از سوی مردم با استقبال روبرو نشد. تصمیم تاریخیِ جامعۀ ایران، آن نیست که در اغتشاش سال گذشته نمایان شد، بلکه باید این واقعیت را یک «زائده ناروا» و «تکۀ نچسب» تلقی کرد که ریشه در بیرون از نظام اجتماعی ما و قواعد آن داشت؛ به این معنی که جامعهزاد و مردمبنیان نبود و از عالَم و افق تاریخی دیگری بر ما تحمیل شد. آری، نباید انکار کرد که تجدد در جامعۀ ایران، بدنۀ اجتماعی دارد و توانسته سبک زندگیِ متجددانه در این لایه بسط بدهد، اما در عین حال، نباید غفلت کرد که این لایه، حداقلی و ناچیز است و نمیتواند جوشش درونی و حرکت خودبنیان جامعۀ ایران را نمایندگی کند. برخلاف این تحلیل، نیروهای تجددی در عرصۀ فکری و رسانهای، همواره کوشیدهاند این خُردهحرکتهای نمایشی و بیریشه را به عنوان انتخابهای تاریخی و کلانچالشهای اجتماعی، معرفی و القا کنند که جامعۀ ایران، دچار شکاف و تنش شده و بحرانهای هولناکی را تجربه خواهد کرد. نهفقط جامعۀ ایران، بلکه هیچ جامعۀ دیرینه و مستحکمی با چنین تلاشهای سطحی و زودگذری، دچار ازجاکندگی و زوال نخواهد شد؛ همچنانکه حاکمیت سیاسی نیز به دلیل همگونی با بافت فرهنگیِ جامعۀ ایران و برآمدن از اقتضاهای هویتی آن، مبتلا به شکاف با جامعه نشده است. گفتهها و برداشتهایی که این سو و آن سو عرضه میشوند و بر طبل فروپاشی و انحطاط میکوبند، واقعیتی جز روایتپردازیهای معوج ندارند و از باطن جامعۀ ایران حکایت نمیکنند؛ باطنی که در اغتشاش سال گذشته از لحاظ عدمی و منفی، خودش را نمایان کرد.
۲. مسأله این است که بدنۀ اجتماعیِ تجددی، احساس کرد که میتواند در برابر انقلاب و ارزشهای هویتبخش جامعۀ ایران، گردنکشی کند و خود را بر آنها تحمیل کند و بر اساس همین احساس خام و برآورد نسنجیده نیز از فضای مجازی پا بیرون نهاد و به خیابان آمد، اما ناکام و سرخورده بازگشت. این بدنه در حرکت اخیر خویش، به دلیل «خودافشاگریهای فرهنگی» - که البته چارهای نیز جز آن نداشت - ماهیت تجددی خویش را آشکارتر کرد و نشان داد میخواهد جامعۀ ایران را به سوی اباحهگری و ولنگاری سوق بدهد و تمام خطوط قرمز ارزشی را درنوردد. این در حالی است که مردم با وجود تنوّعها و تکثّرهایی که دارند، همچنان به معیارهای ارزشی، معتقد هستند و حاضر نیستند با جریانهای سخیف فرهنگی، همراهی کنند. این «ناهمراهی» و «گسستگی»، خودش را در متن اغتشاش نشان داد و در نهایت نیز بدنۀ اجتماعیِ تجددی، در خیابان تنها ماند و گریخت. توقع این نبود که پس از آن همه تبلیغ و روایت و تخریب و واسازی، حداکثر ده درصد زنان ایران به کشف حجاب رو آورند، بلکه تخمینهای دشمن حاکی از این بود که جامعۀ ایران، دوپاره خواهد شد و نیمی از زنان، حجاب را کنار خواهند نهاد. اکنون با وجود گذشت یک سال، همچنان عدد قبلی پا بر جاست و پیشروی نداشته است. این امر نشان میدهد که حجاب، انتخاب درونی و فرهنگیِ مردم ایران بوده است، نه برخاسته از اجبار و سرکوب و قانون. اگر در گذشته، چنین گفتهای فاقد پشتوانۀ عینی بود، امروز میتوان با قاطعیت سخن گفت و دربارۀ انتخابها و جهتگیریهای خودخواستۀ این جامعه سخن گفت.
۳. اصرار و تأکید همیشگی آیتالله خامنهای بر انسجام درونی جامعۀ ایران و همراهی آن با نظام جمهوری اسلامی، چهبسا ریشه در چنین فهمی از جامعۀ ایران و نیروهای مخالف داشته باشد. ایشان در طول دورۀ اغتشاش، هرگز به باجدهی و عقبنشینی رو نیاورند و حاضر نشدند نیروهای اغتشاش و هواداران سیاسی آنها را به رسمیت بشناسند و وارد روند دادوستد با آنها بشوند، بلکه برعکس، قاطعانه موضعگیری کردند و آنها را مردم نخواندند؛ چنانکه عملشان را نیز مصداق اعتراض اجتماعی قلمداد نکردند. جریان اغتشاش، گمان میکرد که با حملۀ مستقیم و تهی از اخلاق و ادب به رهبر انقلاب، حالت استیصال و سرگشتگی ایجاد خواهد کرد، اما چنین نشد و مواجهۀ قاطع، به فصل اغتشاش پایان داد.
✍🏻 #مهدی_جمشیدی
#سواد_رسانهای
#طوفان_الاقصی
#امامت_امت
#امنیت_پایدار
✅ #بیدارباش
🆔 https://eitaa.com/Bidarb_a_s_h
🆔 http://rubika.ir/Bidarb_a_s_h
🔻آقای خسروپناه! دوران رهاییست!
1️⃣ چند سال پیش در یکی از مدارس، چند جلسهای برای دانشآموزان، اخلاق جنسی تدریس کردم؛ اما از تدریس، پا فراتر نهادم و به دانشآموزان نزدیک شدم و از دنیای درونی آنها مطلع شدم. عجیب بود؛ نسبت به نسل و دهۀ من، انحرافهای جنسی، بسیار گسترده شده و آلودگیهای اخلاقی، ریشه دوانیده بودند. بااینحال، این نوجوانان غوطهور در معصیت، مشاور و راهنمای دلسوزی نداشتند که مسألههای درونیشان را با او در میان بگذارند. یکی از دانشآموزان میگفت مبتلا به خودارضایی است و مشاور رسمی آموزشوپرورش به او گفته هفتهای یکبار انجام این عمل اشکالی ندارد. حجم آفتها و انحرافها آنچنان بود که علاج ریشهای و ساختاری میطلبید.
2️⃣ برای گفتگو با دانشآموزان، به یکی از مدارس دخترانه رفته بودم. مشخص بود که به زور و اجبار به نشست آمده بودند. هرچه میگفتم در ذهنها جا نمیگرفت؛ گویا یک شکاف هویّتیِ بزرگ پدید آمده بود که امکان تفاهم و گفتگو را از میان برده بود. این همه فاصله و زاویه، عجیب بود. پس از برنامه، یکی از دانشآموزان کنارم آمد و گفت فقط میخواهم به شما بگویم که بسیار دیر آمدید. او درست میگفت اما مخاطبش من نبودم؛ نویسندهای که تمام توان خود را در دو دهۀ اخیر، صرف روشنگری و اعتراض و انتقاد و مناظره و تبیین کرده است.
3️⃣ در جریان اغتشاشات سال ۱۴۰۱ که برای اولین بار، دامنۀ کشمکشها و تضادها به مدرسهها هم کشیده شد، دخترم که در یک مدرسۀ دولتی تحصیل میکرد، بهشدت از سوی همکلاسیهایش مورد فشار و تحقیر قرار گرفت. همکلاسیهای او که همگی غیرچادری بودند و ذهنیّت منفی نسبت به انقلاب داشتند، چادریبودن او و عقاید دینی و انقلابیاش را به دستاویزی برای بایکوتکردن وی و سرزنش و ملامتش تبدیل کرده بودند. فشارها و کنایهها به دخترم در حدی بود که در مدت کوتاهی، نشانههای افسردگی در او نمایان گردید. بسیار احساس انزوا و تنهایی میکرد و میگفت در مدرسه، دوستی ندارد که سبک زندگی و تفکرش مانند او باشد. در اینجا بود که من در این اندیشه فرو رفتم که آیا من مقصرم که به دلیل قرار داشتن در طبقۀ متوسط، توان پرداخت شهریۀ مدرسۀ غیردولتی را ندارم، یا نهادهای فرهنگی و از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی که بیخاصیّت و بیکفایت هستند؟!
4️⃣ از کنار مدرسۀ دولتی پسرم میگذشتم. صدای بلند فحاشیهای ناموسیِ بسیار رکیک دانشآموزان را با یکدیگر شنیدم. گویا با یکدیگر درگیر شده بودند. از پسرم در این باره پرسیدم. پاسخ داد همیشه در مدرسه نزاع هست و هرچه میخواهند میگویند و یکبار هم که معاون مدرسه میخواست اینان را مهار کنند، خودش را کتک زدند. دریافتم مدرسه، رهاست و کنکور و دیوانسالاری و شبکههای اجتماعیِ غربی و بیعملی نهادهای فرهنگی، همهوهمه، هویّت را بر باد دادهاند. نه معاون پرورشی دارند و نه کمترین خبری از کار فرهنگی است و نه معلمان در جهت تربیت تلاشی میکنند و ... . به معنی واقعی کلمه، مدرسه رهاست.
5️⃣ حجتالاسلام خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، چندیست که به منتقدان کارنامۀ شورا میتازد و آنها را بیاطلاع و غیرمیدانی و بیادب میخواند و به دفاع از شورا میپردازد. دیگران را نمیدانم اما من از زندگی روزمرّۀ فرهنگی نوشتم، از عینیّتهای محسوس، از واقعیّتهای کنونی، از زیر پوست جامعه، از ذهنیّتهای فرسودهشده، از لیبرالیسم فرهنگی، از اغتشاش معنایی و زوال هویّت، از سرمایهسالاری در نظام آموزشی، از خاموشی و انحطاط شورای عالی انقلاب فرهنگی، از دوگانگی فرساینده در درون نظام، از منافقان انقلاب و ... . من از آن انقلابیهایی نیستم که فرزندانم را از جامعۀ واقعی جدا کنم و به درون گلخانههای شبهمذهبی که مدرسه نام گرفتهاند ببرم. همین که انقلابیها، فرزندانشان را از مدرسههای دولتی جدا کردهاند، به معنی شکست نظام در انقلاب فرهنگی نیست!؟
مگر بنا نبود توحید در ساخت اجتماعی و زندگی روزمره، مستقر شود و جامعه، به بستری برای کمالات معنوی و ایمانی تبدیل گردد!!؟
آنقدر از واقعیّتهای جامعه احساس خطر کردهاند که برای خود، کلونیهای آموزشی ساختهاند و فقرا و طبقۀ متوسط را در مدارس دولتی رها کردهاند.
این وضع، نه عدالت است و نه اخلاق. و من در شورای عالی انقلاب فرهنگی، یک مرد نمیشناسم که این دردهای عمیق و مزمن را فریاد بزند و یقه چاک بدهد و از کارگزاران فرهنگیِ بیکفایت و ضعیفالنفس، پاسخ و عمل بطلبد. همه با هم تعارف دارند. سیاست، حقیقت را بلعیده و قدرتطلبی، خدایی میکند و آرمانها، در دهۀ شصت جا ماندهاند.
✍🏻 #مهدی_جمشیدی
#مدرسه_خط_مقدم_فرهنگی
#روشنگری
✅ #بیدارباش
🆔 https://eitaa.com/Bidarb_a_s_h
5.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ریشهی اغتشاشات
🔹من اگر رئیسجمهور بودم ابتدا از سکوها میخواستم در ایران مانند همه جای دنیا نمایندگی بزنند. باید در صورت تخلف، پاسخگو باشند.
📡 ذهنیتها شستوشو پیدا کرده و نسل درحال از دست رفتن است اما هنوز بیخیالند...
🔹#مهدی_جمشیدی
#فضای_مجازی_رها
✅#بیدارباش
🆔 https://eitaa.com/Bidarb_a_s_h
🔴 باور کنیم آغاز فصل جنگ را
🔹 اینک رژیم صهیونی، وارد یک «جنگ تمامعیار» علیه ما شده است؛ مستقیم و موذیانه. این یعنی هیچ ملاحظه و تعارفی ندارد و «جنگ» را بهعنوان گزینۀ قطعی و منحصربهفرد، باور کرده است. ما نیز «باور» کنیم آغاز فصل جنگ را. منطق دنیای وحشی این است: اگر نزنیم، خواهیم خورد. مسأله، در حد وجود و عدم ما یا آنهاست.
🔹 رژیم صهیونی میداند که اگر آشکارا نزند، ذرهذره از میان خواهد رفت. میخواهد از پوست جنگ فرسایشی خارج بشود تا دچار مرگ تدریجی نشود. باید قمار کند و بیپروا و دفعی بجنگد؛ شاید که بماند. تردیدی وجود ندارد که حاصل این قمار، سقوط زودهنگام رژیم صهیونی خواهد بود. این نبرد اجتنابناپذیر، به نفع ماست.
🔹 صهیونیستها بدون روایت، دست به سلاح نمیبرند؛ سرآمدان تحریف و اغوا و وسوسه در تمام تاریخ بودهاند. اینک نیز بهعنوان مکمل جنگ سخت، نیروهای رسانهای خود را برای جنگ نرم، فعال کردهاند. تحمیل هراس و اختلاف به جامعۀ ایران، بازی شناختی آنها در این لحظههاست. اما حملۀ متقابل ما، از راه خواهد رسید.
🔹 پلهپله پیش آمدند تا به عمق تهران و بزرگان نظامی ما رسیدند. اکنون دریابید که مذاکره، تله و فریب بوده. بنگرید که میوۀ مذاکره، جسارت دشمن است. در موقعیت جنگی، پیام ضعف ارسال کردید. نیروهای نظامیمان را از چنگ سیاستمداران خارج کنید. اسرائیل را با خاک، یکسان کنید. اگر نابود نکنید، نابود میشویم.
🔹 اکنون بهترین زمینه برای «حملۀ تمامکنندۀ» ایران به اسرائیل فراهم شده. ایران، میتواند و حق دارد اسرائیل را با خاک، یکسان کند. حماقت باورنکردنی رژیم صهیونی، درخور چنین پاسخی است. میتوان کار را یکسره کرد. باید به کمتر از سقوط رژیم صهیونی رضایت نداد. باید از چرخۀ جنگهای کوچک و فرسایشی، خارج شد.
✍🏻 #مهدی_جمشیدی
#اقدام_متقابل
#انتقام_سخت
#نابودی_رژیم_صهیونیستی
✅#بیدارباش
🆔 https://eitaa.com/Bidarb_a_s_h