قبیله عاد در سرزمین احقاف1بین یمن و عمان، روزگاری متمادی در زندگی سرشار از خوشی و نعمت بسر می بردند. خدا نعمتهای فراوان و بركات زیادی به آنان عطا كرده بود، این قوم در آنجا قناتها حفر كردند، زمین را زراعت و باغهایی ایجا كردند و كاخهایی محكم بنا نمودند. یكی از نعمتهایی كه این قوم از آن برخوردار بودند؛ اندامهایی نیرومند و هیكل هایی تنومند و مقاوم بود. خدا به این ملت نعمتهای فراوانی عطا كرده بود كه كمتر قومی از آن برخوردار بود، ولی این مردم به مبدا آفرینش و بخشنده این نعمتها فكر نكردند تا او را بشناسند و به جای سپاس و حق شناسی خدای یگانه، تنها به این نتیجه رسیدند كه بتهایی را انتخاب و آنها را معبود خویش قرار دهند. آنها در پیشگاه این خدایان تواضع می كردند و صورتهای خود را به خاك می ساییدند. هر گاه به نعمتی دست می یافتند، برای شكرگزاری نزد همین بتها می شتافتند و به هنگام گرفتاری و بیماری از همین موجودات بی جان استمداد و كمك می طلبیدند.
دیری نپایید كه سنگدلی و رذایل اخلاقی نیز بر تیرگی بت پرستی آنها افزوده گشت، نیرومند ، ضعیف را ذلیل خود ساخت و بزرگ بر كوچك غضب كرد. خدا برای راهنمایی نیرومندان و حمایت از ضعیفان و زدودن تیرگی جهالت از روح مردم و پاكسازی نفوس و آگاهی قوم از حقایق جهان، اراده كرد پیغمبری از میان آنان بر ایشان برانگیزد كه با زبان آنان سخن بگوید، با روش آنان برایشان حرف بزند، آنان را به سوی خدای یگانه راهنمایی نماید و به آنان بفهماند كه عبادت بتها سفیهانه است و این نیز نمونه ای از رحم و لطف الهی به بندگانش بود.
هود كه از نظر شرافت خانوادگی و محاسن اخلاق و حلم و بردباری در میان قوم خود ممتاز بود، برای رسالت از میان این قوم بت پرست برگزیده شد، تا امین رسالت و صاحب دعوت خدا باشد، شاید افكار گمراه آنان را به راه راست هدایت كند و فساد اخلاقی ایشان را بر طرف سازد.
هودعلیه السلام به وظیفه خود قیام كرد و برای رسالت خویش مهیا گشت و همانند دیگر صاحبان دعوت و شریعت، خود را به سلاح بلاغت، حلم و سعه صدر و پشتكار مسلح كرد. هود با عزمی كه كوهها را منهدم و حلمی كه جاهلین نادان را شكست می داد، بپا خواست و قیام كرد و به مخالفت با بتهایشان پرداخت و عبادتشان را بی فایده و از روی جهل و نادانی دانست.
هود علیه السلام به قوم خویش گفت: مردم! این سنگ هایی كه تراشیده اید و آنها را عبادت می كنید و به آن پناه می برید چیست؟ ضرر و نفع این كار كدام است؟ این بتها كه برای شما نفعی ندارند و فسادی را از شما بر طرف نمی سازند، این كار شما علامت كوته فكری و ضعف شان و شخصیت و غفلت شما است. برای شما خدایی است یكتا و شایسته پرستش و پروردگاری است لایق بندگی و خضوع و او همان كسی است كه شما را بوجود آورده و روزی داده است، اوست كه شما را آفریده و روزی شما را از این جهان می برد. اوست كه در روی زمین به شما قدرت داده، زراعت شما را می رویاند و به شما كالبدی نیرومند برای فعالیت روی زمین عطا كرده است و گوسفندان و حیوانات را به شما ارزانی داشته و از عزت و شوكت بر خوردارتان ساخته است. به این خدا ایمان آورید و هوشیار باشید كه چشم از حق نپوشید و با خدای یكتا، عناد و دشمنی نورزید كه در این صورت ممكن است همان عذاب نوح متوجه شما گردد، هنوز از سرگذشت قوم نوح و عذابی كه متوجه آنان شد زمان زیادی نگذشته و شما آن را بخاطر دارید!
هودعلیه السلام و اتهام دیوانگی!
هود علیه السلام به امید این كه گفتار او به اعماق روح و دل آنان راه یابد و ایمان آورند و سخنانش به قلبهای آنان نفوذ كند و ایشان را به تفكر و تعقل وا دارد، آنان را پند و اندرز داد، ولی بر خلاف انتظار زمانی كه هود با آنان سخن می گفت غیر از صورتهای برافروخته و چشمهای خیره چیز دیگری ندید. گویا قبلاً چنین سخنانی را نشنیده اند و مطلبی غیر منتظره بر آنها عرضه شده است كه با منطق آنها سازگار نیست.
مخالفین هود در جواب گفتند: این چه راهی است كه در پیش گرفته ای و خود را به آن آلوده ساخته ای؟ چگونه ممكن است كه ما خدای یكتا را بدون شریك پرستش كنیم؟ ما این بتها را می پرستیم تا ما را به خدا نزدیك سازند و در پیشگاه او شفیع ما شوند.
هودعلیه السلام آنان را مخاطب قرار داد و چنین گفت: خدای یكتا شریكی ندارد، عبادت او جوهر و خلاصه عبادتها است، حقیقت ایمان، عبادت اوست. این خدا به شما نزدیك است و شما نیازی به شفیع ندارید. او به شما از رگ گردنتان نزدیكتر است و بدانید این بتها كه برای تقرب و وساطت پیش خدا پرستش می كنید، شما را از راه صحیح و تقرب به خداوند یكتا دور می سازد. این عبادت نه تنها موجب تقرب شما به خدای یكتا نیست، بلكه موجب دوری از خداوند و دلیل بر نادانی و جهل شما است.
قوم هود از او روی گردانده و گفتند: تو مرد جاهلی هستی و عقل خود را از دست داده ای كه عبادت ما را سفیهانه می دانی و روش پدران ما را عیب می شماری. تو در
میان ما چه مزیتی داری؟ امتیاز تو بر دیگران چیست؟ تو نیز مانند ما غذا می خوری و آب می آشامی، سنن و قوانین زندگی تو با ما یكی است. چه شد كه خدا تو را برای رسالت برگزید و برای دعوت خود اختصاص داد. ما غیر از دروغگویی درباره تو گمان دیگری نداریم.
هود گفت: ای قوم! مرا به سفاهت متهم نكنید، من روزگاری طولانی در بین شما زندگی كردم و شما عیبی بر من نگرفتید، هیچگاه سوء رفتار و تندخویی از من ندیده اید. تعجبی ندارد كه خدا یك نفر را از میان قومی برای رسالت انتخاب كند و او را پرچمدار دعوت خود نماید، بلكه تعجب دراین است كه مردم بدون رسول و راهنما باشند و خداوند سرنوشت آنها را بدست هرج و مرج بسپارد و آنان را بدون قانون و آیین بگذارد!
بدانید كه من از گرایش شما به حق ناامید نیستم. از سوء رفتار و اهانتهای شما دلتنگ نشده ام، فقط از شما انتظاردارم با عقل خود فكر كنید و با بصیرت به حقایق بنگرید تا ببینید، یگانگی خدا در تمام نظام آفرینش آشكار است: نظم فلك گردون، مخلوقات شگفت انگیز، گردش ستارگان و "در هر آفرینشی، علامتی برای اثبات یگانگی خدا مشهود است."
و فی كلّ شیء له آیة تدل علی انّه واحد
شما به چنین خدایی ایمان آورید و از او طلب آمرزش كنید تا بارش آسمان را همیشه برای شما جاری سازد و شما را یاری كند تا بر ثروتتان بیفزایید و نیروی شما را افزایش دهد. پس بكوشید تا مانند مجرمان از حق رو گردان نباشید.
سپس هود علیه السلام قوم را خطاب قرار داد و گفت: بدانید كه پس از مرگ زنده می شوید، هر كس كار نیكو انجام داده باشد، سود می برد و هر كس به كار زشت پرداخته باشد به كیفر می رسد. برای نجات خویش تدبیری كنید و برای رستاخیز خود توشه ای بیندوزید. من ماموریت خود را درباره شما به پایان رساندم و به وضوح رسالت خود را به شما اعلام كردم.
قوم هود گفتند: بدون تردید یكی از خدایان ما بر تو غضب كرده وعقل تو را مختل نموده و طرز تفكر تو را در هم ریخته است و به همین دلیل هزیان می گویی، به تصوراتی كه فقط در ذهن خودت وجود دارد زبان می گشایی و خیالبافی می كنی و به بیان خرافات می پردازی.
قوم هود گفتند: آن استغفاری كه پس از آن باران می آید و به ثروت ما افزوده می گردد و نیروی ما دو چندان می شود چیست؟ و آنروز قیامتی كه گمان می كنی پس از پوسیدن استخوانهای ما و متلاشی شدن كالبدمان برپا می شود، چیست؟
افسوس كه وعده ها و پند و اندرزهای تو بعید و غیر معقول است ! ما غیر از زندگی دنیوی و طبیعی چیز دیگری نداریم. ما طبق قوانین طبیعت بوجود می آییم، زندگی می كنیم و می میریم و همه چیز در دست طبیعت است.
بعلاوه آن عذابی كه ما را به آن تهدید می كنی و انتظار داری كه ما به آن گرفتار شویم چیست؟ ما گفتار تو را تصدیق نمی كنیم، از عبادت خدایان خود باز نمی گردیم، اگر راست می گویی آنچه ما را به آن تهدید می كنی بیاور و آن عذاب كذایی را بر ما نازل كن.
آنگاه كه هودعلیه السلام لجاجت را از گفتارشان و اصرار به مخالفت را از اعمالشان دریافت، ایشان را خطاب كرد و گفت: من خدای خود را گواه می گیرم كه وظیفه خود را انجام دادم و در ابلاغ رسالت خود كوتاهی نكردم. هیچگاه بر اثرترس، دست از كار خود بر نداشتم و در راه این رسالت آسمانی و جهاد مقدس نهایت سعی خود را به خرج دادم.
من از جمعیت شما باكی ندارم، از غضب شما نمی ترسم، از این به بعد علیه من هر طرح و نقشه ای دارید اجرا كنید و هر آنچه در قدرت دارید بكار گیرید، توكل من به خدایی است كه پروردگار من و شما است. آن خدایی كه زندگی هر جنبده ای در ید قدرت اوست، و پروردگار من بر صراط مستقیم، و حكیم است.
عذاب قوم هود
هود علیه السلام به دعوت خود و قوم او به اعراض خود ادامه دادند. تا اینكه مخالفین هود در آسمان، ابر سیاهی را دیدند كه آسمان نیلگون را تاریك ساخت، قوم چشمها را به ابر دوختند و برای دیدار آن شتافتند زیرا مدتی بود كه باران نباریده بود و گفتند: این ابری كه در آسمان است بزودی برای ما باران می آورد. سپس آماده بهره برداری از باران شدند و كشتزارهای خود را مهیای آبیاری نمودند.
هود چون وضع قوم را چنین دید، گفت: این سیاهی كه در آسمان می نگرید، ابر رحمت نیست، بلكه باد عذاب است. این همان عذابی است كه برای ارسال آن عجله می كردید. بادی است كه عذابی دردناك و كشنده به همراه دارد.
چیزی نگذشت كه طوفانی هولناك شروع به وزیدن كرد و قوم دیدند كه حیوانات و اموال و ابزار آنان كه در بیابان بود، از زمین بلند و به مكانهای دور دستی پرتاب می شود. این حادثه قوم را به وحشت انداخت و ترس و هراس آنان را فرا گرفت و با سرعت به خانه ها پناه بردند و درها را به روی خود بستند. این قوم عذاب زده فكر می كردند كه بدین وسیله می توانند جان خود را حفظ كنند ولی این عذاب، بلایی عمومی و همگانی بود. بادی كه می وزید، رملهای بیابان را با خود می آورد و تا هفت شب و هشت روز بطور متوالی
وزش این باد ادامه داشت! و سرانجام قوم مانند تنه نخل خشكیده به خاك هلاكت افتادند، نسل آنان ناپدید و آثارشان بكلی متلاشی و از صفحه تاریخ بر چیده شد.
" فراموش نكنید خدای تو هیچ قوم و اهل دیاری را در صورتی كه مصلح و نیكوكار باشند به ظلم هلاك نمی كند".
اما در این طوفان عذاب، یاران و پیروان هود به وی پناه بردند و اطراف وی گرد آمدند. باد اطراف آنان می چرخید و رملها را پراكنده می ساخت ولی آنان مطمئن و آسوده خاطر بودند، تا اینكه باد آرام شد و سرزمین آنان به وضع عادی بازگشت و هود و یارانش به حضرموت كوچ كردند و بقیه عمر را در این سرزمین بسر بردند.
📿نماز عشق📿
آوازی در سحر: کاظم مقدس
یکی از شهدا به نام شهید محمد لطفی دارای یک ویژگی بسیار جالب بود. او یکی دو ساعت مانده به اذان صبح برمی خاست. یک پارچه می انداخت روی دوشش و شبیه چوپانان می شد. او شروع می کرد به خواندن چند بیت شعر و کم کم همه از خواب بیدار می شدند و جهت نماز شب آماده می شدند:
شب خیز که عاشقان به شب راز کنند - گرد در باب دوست پرواز کنند
هر جا که دری بود به شب در بندند - الا که در دوست رابه شب باز کنند
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند - فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی - دیوانه تو هر دو جهان را چه کند
بعد از مدتی حسینیه پر از انسان های عاشق می شد و می دیدی که آنها مشغول نماز شب و عبادت می شدند. البته این اقدام شهید لطفی اعتراض هیچ کس را در بر نداشت بلکه همه خوشحال هم می شدند و خدا را شکر می کردند که در کنار چنین انسان های مخلصی زندگی می کنند.
📚منبع کتاب :نماز عشق
✍🏻نویسنده :ابوالفضل دربانیان
✅ شعار دانشجویان کشمیری در حمایت از آیتالله خامنهای
🔹 دانشجویان در بودگام کشمیر هند، امروز در تجمعی پرتعداد، در حمایت از آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی، شعار «ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند» سر دادند.
🌹 زنی که سوختن را به برهنه شدن ترجیح داد!
♦️خالده ترکی عمران؛ زن معلمی از اهالی بصره عراق بود. در تاریخ ۳ اپریل ۲۰۱۶ در حالیکه با ماشین شخصی خود روانه محل کارش بود، ماشین نزدیک به وی بر اثر کمین، دچار انفجار و حریق میگردد و ماشین وی نیز آتش میگیرد.
♦️خانم خالده درحالیکه لباسش آتش گرفته بود از ماشینش پیاده میشود اما بعد از اینکه متوجه میشود که لباس تنش در حال سوختن است و جسمش عریان خواهد گشت، راضی نمیشود تا جسمش در مقابل مردم عریان گردد، دوباره به طرف ماشینش برمیگردد و در را باز نموده داخل ماشین مینشیند.
♦️یکی از افراد پلیس درحالیکه گریه میکرد باصدای بلند فریاد میزند که من مانند برادرت هستم، از ماشین پیاده شو تو را با لباس خودم میپوشانم؛ اما وی از پایین شدن امتناع میورزد و ترجیح میدهد بسوزد تا مبادا کسی جسمش را ببیند.
♦️عراقیها به وی لقب شهیدِ شرف و ناموس دادهاند و در میدان هوایی بصره اطراف ماشین او حفاظی کشیدند و از آن تندیس ساختند تا یادش جاویدان بماند.
#کودکانمهدوی
🎥 #فیلم | همجنسبازی از کجا وارد کارتون بچهها شد؟
🔸متاسفانه مفاهیم همجنسبازی داره تکبهتک وارد تمام کارتونهای محبوب بچهها میشه.
🔸برای اینکه بفهمیم چطور این مفاهیم وارد دنیای بچههای شده، باید بدونیم تابوی همجنسبازی یه شبه شکسته نشده.
ریشه اغتشاشات اخیر اقتصادی نیست، موفقیتهای اقتصادی دولت در احیای جاده تمدنی ابریشم دشمن را به فکر ایجاد اغتشاش در کشور انداخت.
🎥 دکتر حمیدرضا مقصودی: ریشه اغتشاشات اخیر اقتصادی نیست و واکنشی به حرکت اقتصادی و اجتماعی عظیم دولت بود
🔸 اگر قرار بود اغتشاشات اقتصادی باشد ۶ ماه پیش که ارز ترجیحی حذف شد این اتفاق میافتاد
🔹 ریشه اغتشاشات را باید در موفقیتهای اقتصادی دولت دنبال کنیم نه در ضعفهای دولت
🔸اغتشاشات برعکس آبان ۹۸ منشا خارجی داشت دولت زمینه احیای جاده تاریخی ابریشم را فراهم کرده که یک اتفاق تمدنی بزرگ است، این یعنی این خارج شدن بعضی از بنادر و اسکلههای اروپا از سیکل تجاری دنیا
🔹تلاش میکنند در اوج ماجرای پیوستن ایران به شانگهای و سفرهای رئیس جمهور به آسیای مرکزی با این اغتشاشات به ما پاتک بزنند!
🎥 دیدن این فیلم از نون شب واجبتره
⭕️ از وجود این خطای شناختی مطلع بودین؟🤔
همیشه به ما گفته شده خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو😐
🔰 دردی که امروزه در فضای مجازی به شدت بهش مبتلا هستیم... 😱
👈برای هرکسی که این روزها تخت تاثیر رسانهها قرار گرفته ارسال کنید!!!
#لبیک_یا_خامنه_ای ❤️
#بر_آن_عهد_که_بستیم_هستیم
🔰 انتقاد رهبر انقلاب از دستگاههای مسئول: چرا با انواع ترفندها جلوی هیأتِ علمی شدن نخبگان گرفته میشود؟ / اشتغال مناسب با دانش و امکانِ ادامهی تحقیقات، اصل خواستهی نخبگان است / بعضیها سنگ نخبه را به سینه میزنند، اما در عمل نخبه را مأیوس میکنند
🔻 از دستگاهها توقع داریم که از نخبگان حمایت کنند. این حمایت همهاش به معنای پول دادن نیست، گاهی پول دادن مضرّ است؛ بلکه حمایت عاقلانه، خردمندانه و با توجه به جوانب گوناگون باشد. نخبه، حالا چه نخبهای که در ایران درس خوانده چه نخبهای در خارج درس خوانده و آمده ایران، دو توقّع دارد. یکی از موارد حمایت این است که این دو توقّع را برآورده کنیم:
🔹 یک توقع آنها اشتغال مناسب با دانششان است؛ یک توقّع هم امکان ادامهی تحقیقات و ارتباط با مراکز علمی دنیاست. این دو توقّع نخبههای ماست.
🔹 توقّع زیادی نیست. بنده اطلاع دارم نخبهای که میخواهد در هیأت علمی دانشگاه وارد بشود، با انواع و اقسام ترفندها جلویش را میگیرند نمیگذارند. چرا؟ چرا از این نخبه استفاده نمیکنید؟ بعضی از نخبههای ما، نخبههای برجسته بیرون درس خواندند، آمدند اینجا به امیدی که بتوانند کار کنند، بر اثر همین رفتار برگشتند رفتند. دیدند اینجا نمیشود زندگی کرد. خب من چه توقّعی بکنم از این جوان؟ باید حمایت کرد.
🔹 نگذارید نخبه از دانشگاه مأیوس بشود، حالا حداقلش این است که بتواند در دانشگاه وارد بشود، جایگاهی پیدا کند. بعضیها سنگ نخبه را به سینه میزنند، مدام میگویند نخبهها، نخبهها، اما در عمل نخبه را مأیوس میکنند، ناامید میکنند، مانعتراشی میکنند. ۱۴۰۱/۷/۲۷
🏷 #بسته_خبری | #دیدار_نخبگان