eitaa logo
پیروان اهل بیت علیهم السلام
108 دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
7.2هزار ویدیو
398 فایل
مطالب جالب و متنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
👌جوری حجت الاسلام با لودر از رو اصلاح‌طلبان رد شد که تا مدتها باید با ویلچر تردد کنند 😏صدایِ از اتاقِ فکری دراومده که وقتی ده نفر فرستادن برای مذاکره، نصفشون جاسوس از آب دراومدند!!
✳️ نگاه با حسرت شیطان به نمازگزاران ▫️نماینده ولی فقیه و امام جمعه همدان
نتيجه خوشحال كردن سگ روزى امام حسن مجتبى عليه السلام در يكى از باغستان هاى شهر مدينه قدم مى زد، كه ناگاه چشمش به يك غلام سياه چهره افتاد كه نانى در دست دارد و يك لقمه خودش مى خورد و يك لقمه هم به سگى كه كنارش بود مى داد تا آن كه نان تمام شد. حضرت با ديدن چنين صحنه اى ، به غلام خطاب كرد و فرمود: چرا نان را به سگ دادى و مقدارى از آن را براى خود ذخيره نكردى ؟ غلام به حضرت پاسخ داد: زيرا چشم هاى من از چشم هاى ملتمسانه سگ خجالت كشيد و من حيا كردم او اين كه من نان بخورم و آن سگ گرسنه بماند. امام حسن عليه السلام فرمود: ارباب تو كيست ؟ پاسخ گفت : مولاى من ابان بن عثمان است . حضرت فرمود: اين باغ مال چه كسى است ؟ غلام جواب داد: اين باغ مال ارباب و مولايم مى باشد. پس از آن حضرت اظهار داشت : تو را به خدا سوگند مى دهم كه از جايت برنخيزى تا من باز گردم . سپس حضرت حركت نمود و به سمت ارباب غلام رفت ؛ و ضمن گفتگوهايى با ابان بن عثمان ، غلام و همچنين باغ را از او خريدارى نمود؛ و سپس به جانب غلام بازگشت و به او فرمود: اى غلام ! من تو را از مولايت خريدم . پس ناگاه غلام از جاى خود برخواست و محترمانه ايستاد. سپس حضرت در ادامه سخنان خود اظهار نمود: اين باغ را هم خريدارى كردم ؛ و هم اكنون تو را در راه خداوند متعال آزاد نموده ؛ و اين باغ را نيز به تو بخشيدم .(1) 1-تاريخ ابن عساكر ترجمة الا مام الحسن عليه السلام : ص 148، ح 249، احقاق الحقّ: ج 11، ص 146.
عن عبدالله بن سنان قال :قال ابا عبد الله علیه السلام: سَتُصِيبُكُمْ شُبْهَةٌ فَتَبْقَوْنَ بِلَا عَلَمٍ يُرَى وَ لَا إِمَامٍ هُدًى لَا يَنْجُو مِنْهَا إِلَّا مَنْ دَعَا بِدُعَاءِ الْغَرِيقِ قُلْتُ وَ كَيْفَ دُعَاءُ الْغَرِيقِ قَالَ تَقُولُ يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ‌ الْقُلُوبِ‌ ثَبِّتْ‌ قَلْبِي‌ عَلَى‌ دِينِكَ فَقُلْتُ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْاَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُقَلِّبُ الْقُلُوبِ وَ الْاَبْصَارِ وَ لَكِنْ قُلْ كَمَا اَقُولُ يَا مُقَلِّبَ‌ الْقُلُوبِ‌ ثَبِّتْ‌ قَلْبِي‌ عَلَى‌ دِينِكَ. عبدالله بن سنان از اصحاب بزرگوارامام صادق(علیه‌السلام)، در روایتی از ایشان نقل می‌کند که: «سَتُصِيبُكُمْ شُبْهَةٌ»، می‌خواهم اینجا نکته‌ای را عرض کنم، در زمان غیبت امام زمان (صلوات‌الله‌علیه)، چون این روایت از امام صادق(علیه‌السلام)، خطاب به عبدالله بن سنان هست، چه بسا در زمان ائمّه(علیهم‌السلام)، اگر انسان دسترسی به آن‌ها پیدا نکند، آن‌هم همین حکم را داشته باشد. فرض کنید زمان امام صادق(علیهم‌السلام) کسی دستش به امام نمی‌رسد. نسبت به امام زمان (صلوات‌الله‌علیه)‌، چون ایشان غیبت دارد، به این معنا که به حسب ظاهر دیگر دسترسی هیچ‌کس به ایشان مقدور نیست، در اینجا دعاهایی برای تعجیل در فرج وارد شده است که اسمش را دعاهای فرج می‌گذاریم و دستور داده‌اند که بخوانید تا خداوند در فرج حضرت تعجیل بفرمایند. دعاهای متعدد داریم، مثلاًًً دعای «اللهم کن لولیک الحجۀ بن الحسن...». این دعاها برای تعجیل در فرج است. مطلب اساسی در این روایت این است که حضرت فرموده‌اند: در زمان غیبت، که دسترسی به امام نداری، گاهی در ذهنت راجع به امام شبهه پراکنده می‌کنند. این‌طور نیست؟ ریشه کار را می‌خواهند بزنند. در اینجا حضرت می‌گوید من یک دعایی یادتان می‌دهم که اگر این دعا را بخوانید، این شبهه‌ها در شما اثر نمی‌کند. دو، سه تا جمله بیشتر نیست، این دعا را بخوان که این شبهه‌ها در تو اثر نکند. یعنی در اعتقادات به امام حاضر زنده‌ای که دستت به او نمی‌رسد، سفت پابرجا بمان. «سَتُصِيبُكُمْ شُبْهَةٌ»، حضرت می‌فرماید: به زودی به شما یک سری شبهه اصابت می‌کند که در این موارد دستتان به امام نمی‌رسد، و آن این است که: «بِلَا عَلَمٍ يُرَى». علم یعنی راهنما، آن وقت‌ها راهنما به صورت پرچم بود. آن کسی‌که راه را گم می‌کرد، آن پرچم را می‌دید و راه را پیدا می‌کرد. «بِلَا عَلَمٍ يُرَى وَ لَا إِمَامٍ هُدًى»، و بدون امامی که شما را هدایت کند تا شبهه‌ها را ببینید و دیگر شبهه نکنید. حضرت می‌فرمایند: چنین وقتی به شما خواهد رسید که به این‌دو دسترسی ندارید. «لَا يَنْجُو مِنْهَا إِلَّا مَنْ دَعَا بِدُعَاءِ الْغَرِيقِ»، از این شبهه‌ها نجات پیدا نمی‌کند، مگر کسی که دعای غریق را بخواند. یعنی یک چنین آدمی مثل کسی می‌ماند که به‌اصطلاح ما در آب افتاده و دارد غرق می شود، می‌خواهد کسی دستش را بگیرد، «لَا يَنْجُو مِنْهَا إِلَّا مَنْ دَعَا بِدُعَاءِ الْغَرِيقِ». عبدالله‌بن‌سنان می‌گوید به آقا عرض کردم: «وَ كَيْفَ دُعَاءُ الْغَرِيقِ»، آقا به من بگوئید دعای غریق چیست؟ «قَالَ(علیه‌السلام) تَقُولُ»، حضرت می‌گوید: این را بگوئید: «يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ»، دو جمله است، جملة اوّل؛ نامهای مقدس الهی است، «يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ»، جملة دوم؛ «ثَبِّتْ‌ قَلْبِي‌ عَلَى‌ دِينِكَ»، خدا دستم را بگیر، دلم را بر دینت پابرجا بدار که این شبهه‌ها بر من اثر نکند. عبدالله‌بن‌سنان می‌گوید: آقا این‌ جملات را فرمودند بعد من بلا‌فاصله گفتم: «فَقُلْتُ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْاَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ»، در دعای آقا تصرّف کردم، چون آقا گفتند بگو:«يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ‌ الْقُلُوبِ‌ ثَبِّتْ‌ قَلْبِي‌ عَلَى‌ دِينِكَ»، دعایی که آقا گفتند این بود. من «وَ الْاَبْصَارِ» را اضافه کردم. گفتم: «يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْاَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ»، حضرت رو کردند به من فرمودند: «فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُقَلِّبُ الْقُلُوبِ وَ الْاَبْصَارِ»، درسته خدا مُقَلِّبُ الْقُلُوبِ وَ الْاَبْصَارِ است، امّا این جملاتی ‌را که من می‌گویم، بگو و از خودت عبارت اضافه نکن. «وَ لَكِنْ قُلْ كَمَا اَقُولُ يَا مُقَلِّبَ‌ الْقُلُوبِ‌ ثَبِّتْ‌ قَلْبِي‌ عَلَى‌ دِينِكَ»، این ابصار را دیگر در آن نگذار. این روایت، روایت بسیار زیبایی بود و دستورالعمل هم داده بود. این روایت را خواندم که دوستان چیزی یاد بگیرند، برای اینکه از نظر اعتقاداتتان خیلی مؤثّر است. شفّاف می‌گویم: برای اینکه در زمان غیبت امام زمان(صلوات‌الله‌علیه)، یک سری شبهات در شما اثر نکند، دستور این است. سند روایت هم خیلی خوب ا
ست. پس هر روز بگویید: «يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ‌ الْقُلُوبِ‌ ثَبِّتْ‌ قَلْبِي‌ عَلَى‌ دِينِكَ»، دو سه ثانیه هم بیشتر طول نمی‌کشد. لذا این‌را هر روز بخوانید تا دلتان به امام زمان(صلوات‌الله‌علیه) قرص شود. بحارالانوار ج52 ص148
تحقيق از آهو براى يافتن برادر محدّثين و مورّخين در بسيارى از كتاب هاى تاريخى آورده اند: حضرت رسول به همراه علىّ بن ابى طالب صلوات اللّه عليهما براى جنگ از شهر مدينه خارج شده بودند. و در همان روزها، امام حسين سلام اللّه عليه - كه كودكى خردسال بود - از منزل بيرون آمد و چون اندكى از منزل دور شد، يك نفر يهودى او را گرفت و در منزل خود مخفى كرد. حضرت فاطمه زهراء عليها السلام به امام حسن عليه السلام خطاب كرد و فرمود: بلند شو، برو ببين برادرت كجا رفته است ، دلم آشوب گشته و بسيار ناراحت هستم . امام مجتبى عليه السلام فرمان مادرش را اطاعت كرده و كوچه هاى مدينه را يكى پس از ديگرى گشت و برادر خود را نيافت ، از شهر مدينه بيرون رفت و به باغات و نخلستان ها سرى زد؛ و هر چه فرياد كشيد و گفت : يا حسين ، برادرجان ، عزيزم تو كجائى ؛ خبرى از او نشد. در همين لحظات متوجّه آهوئى شد كه در حال حركت بود، امام حسن عليه السلام آهو را صدا زد و فرمود: آيا برادرم حسين را در اين حوالى نديدى ؟ پس آهو به قدرت خدا و كرامت رسول اللّه صلوات اللّه عليه ؛ به سخن آمد و گفت : برادرت را صالح يهودى گرفته ؛ و او را در خانه خود مخفى و پنهان كرده است . امام حسن مجتبى عليه السلام پس از شنيدن سخن آهو به سمت منزل آن يهودى آمد و اظهار نمود: يا برادرم ، حسين را آزاد كن و تحويل من ده و يا آن كه به مادرم ، فاطمه زهراء مى گويم كه شب هنگام سحر نفرين نمايد و آن گاه هيچ يهودى روى زمين باقى نماند. و نيز به پدرم ، علىّ بن ابى طالب عليه السلام مى گويم تا همه شماها را نيست و نابود گرداند؛ و به جدّم رسول اللّه صلوات اللّه عليه مى گويم : تا از خدا بخواهد كه جان همه يهوديان را بگيرد. صالح يهودى با شنيدن چنين سخنانى از آن كودك در تعجّب و تحيّر قرار گرفت و اصل و نسب وى را جويا شد. طور مفصّل با ذكر نام پدر و مادر و جدّ خود، فضائلى چند نيز از ايشان بيان نمود؛ به طورى كه قلب و فكر آن يهودى را روشن و به خود جلب كرد، سپس يهودى چشمانش پر از اشك گرديد و درحالى كه از بيان و فصاحت و بلاغت كودكى در آن سنّ و سال سخت حيرت زده و متعّجب شده بود، به او مى نگريست . و پس از آن كه خوب با خود انديشيد و محتواى بيانات حضرت مجتبى عليه السلام را با دقّت درك و هضم كرد، گفت : پيش از آن كه برادرت را تحويل دهم ، مى خواهم مرا به آئين و احكام - سعادت بخش - اسلام آشنا گردانى تا توسّط شما اسلام را بپذيريم و به آن ايمان آورم . معارف و احكام انسان ساز اسلام را به طور فشرده براى او بيان نمود؛ و صالح يهودى مسلمان شد و آن گاه حسين سلام اللّه عليه را تحويل برادرش داد و طبقى پر از سكّه هاى طلا ونقره بر سر آن دو برادر ريخت و سپس آن سكّه ها را براى سلامتى هردوى آن ها به عنوان صدقه بين فقراء و بيچارگان تقسيم كرد. و بعد از آن كه امام حسن عليه السلام برادر خود را تحويل گرفت وى را نزد مادر خويش آورد. فرداى آن روز صالح به همراه هفتاد نفر از خويشان و دوستان خود به منزل آن حضرت آمدند و همگى مسلمان شدند. و صالح ضمن عذرخواهى از جريان مخفى كردن حسين سلام اللّه عليه ، بسيار از وى تشكّر و قدردانى كرد كه به وسيله بيانات شيواى معجزه آساى آن كودك ، اسلام آورده است . همچنين صالح از حضرت رسول و اميرالمؤ منين صلوات اللّه عليهما عذرخواهى كرد و اسلام خود را بر ايشان عرضه كرد و تقاضاى آمرزش و بخشش نمود. سپس جبرئيل عليه السلام فرود آمد و به رسول خدا صلى الله عليه و آله إ علام كرد كه چون صالح به وسيله امام حسن كه فرزند امام و برادر امام است ، مسلمان شد وايمان آورد، خداوند او را مورد رحمت و مغفرت خود قرار داد.(1) 1-مدينة المعاجز: ج 3، ص 293، ح 899، منتخب طُريحى : ص 196.
مال حرام تا " آبروی آدم" را نبرد انسان را رها نمی‌کند، هرگز خیال نکنیم حرفی که زدیم، و یا مال حرامی که گرفتیم و یا آبروی کسی رابردیم، گذشته، و یا تمام شده، خیر! چیزی نمی‌گذرد! آیت الله جوادی آملی
از بهلول پرسیدند در قبرستان چه میکني؟ گفت: با جمعے نشسته ام که آزار نميرسانند حسادت نمیکنند تهمت نمیزنند خیانت نمیکنند قضاوت نمیکنند بالاتر از همه اگر از پیششان بروم پشت سرم بدگویي نميكنند...
سبک زندگی اسلامی: بسم الله الرحمن الرحیم @🌹🌷ایشان = شهدا🌷🌹@ سوره : آل عمران آيه : 169 وَلَا تَحْسَبَنَّ ٱلَّذِينَ قُتِلُواْ فِى سَبِيلِ ٱللَّهِ أَمْوَٰتًۢا ۚ بَلْ أَحْيَآءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ.{۱۶۹} و هرگز گمان مبر آنها كه در راه خدا كشته شده‌اند ، مردگانند ؛ بلكه آنها زندگانی هستند كه نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند. 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷 تفسیر آیه ی۱۶۹ سوره ی آل عمران نکته ها : ما بر مبناى قرآن كه شهیدان را زنده مى داند، به شهداى راه اسلام و خصوصاً شهداى كربلا سلام كرده، با آنان حرف مى زنیم و توسل مى جوییم. ابوسفیان در پایان جنگ اُحد با صداى بلند فریاد مى زد: این هفتاد كشته ى مسلمانان در احد، به عوض هفتاد كشته ى ما در جنگ بدر. ولى رسول خدا (ص) فرمود : كشته هاى ما در بهشت جاى دارند، ولى كشتگان شما در دوزخند.[۱۷۸] نكاتى پیرامون شهید و شهادت ۱ - در روایات آمده است كه شهید، هفت ویژگى اعطایى از جانب خداوند دارد: اوّلین قطره ى خونش، موجب آمرزش گناهانش مى گردد. سر در دامن حورالعین مى نهد. به لباس هاى بهشتى آراسته مى گردد. معطّر به خوش بوترین عطرها مى شود. جایگاه خود را در بهشت مشاهده مى كند. اجازه ى سیر و گردش در تمام بهشت به او داده مى شود. پرده ها كنار رفته و به وجه خدا نظاره مى كند.[۱۷۹] ۲ - پیامبر (ص) از شخصى شنید كه در دعا مى گوید: «اسئلك خیر ما تسئل» خدایا! بهترین چیزى كه از تو درخواست مى شود به من عطا كن، فرمود: اگر این دعا مستجاب شود، در راه خدا شهید مى شود.[۱۸۰] ۳ - در روایت آمده است : بالاتر از هر نیكى، نیكوترى هست، مگر شهادت كه هرگاه شخصى شهید شود، بالاتر از آن خیرى متصوّر نیست.[۱۸۱] ۴ - در روز قیامت، شهید مقام شفاعت دارد.[۱۸۲] ۵ - از امام جعفر صادق (ع) روایت شده است كه فرمود : در قیامت لغزش هاى شهیدبه خودش نیز نشان داده نمى شود.[۱۸۳] ۶ - شهداى صف اوّلِ حمله و خط شكن، مقامشان برتر است.[۱۸۴] ۷ - مجاهدان از درب مخصوص وارد بهشت مى شوند[۱۸۵] و قبل از همه به بهشت مى روند[۱۸۶] و در بهشت جایگاه مخصوصى دارند.[۱۸۷] ۸ - تنها شهید است كه آرزو مى كند به دنیا بیاید و دوباره شهید شود.[۱۸۸] ۹ - بهترین و برترین مرگ ها، شهادت است.[۱۸۹] ۱۰ - هیچ قطره اى محبوب تر از قطره ى خونى كه در راه خدا ریخته شود، در نزد خداوند نیست.[۱۹۰] ۱۱ - در قیامت، شهید سلاح به دست، با لباس رزم و بوى خوش به صحنه مى آید و فرشتگان به او درود مى فرستند.[۱۹۱] ۱۲ - امامان ما شهید شدند. بسیارى از انبیا ورهروان وپیروان آنان نیز شهید شدند. «وكایّن من نبىّ قاتل معه ربّیّون كثیرا»[۱۹۲]، «یقتلون النبیین بغیر حق»[۱۹۳] ۱۳ - حضرت على (ع) با داشتن دهها فضیلت اختصاصى، تنها وقتى كه در آستانه ى شهادت قرار گرفت فرمود: «فزت و ربّ الكعبة» او اوّل كسى بود كه ایمان آورد، جاى پیامبر (ص) خوابید، برادر پیامبر شد، تنها خانه ى او به مسجد پیامبر درب داشت، پدر امامان و همسر زهراعلیها السلام بود. بت شكن بود، ضربت روز خندق او، از عبادت ثقلین افضل شد. امّا در هیچ یك از موارد مذكور نفرمود: «فُزت» ۱۴ - على (ع) مى فرمود : قسم به خدایى كه جان فرزند ابوطالب در دست اوست، تحمّل هزار ضربه شمشیر در راه خدا، آسان تر از مرگ در رختخواب است.[۱۹۴] ۱۵ - على (ع) درجنگ احد ناراحت بود كه چرا به شهادت نرسیده است تا این كه مژده شهادت در آینده را از پیامبر اسلام (ص) دریافت نمود. ۱۷ - شهید مطهرى در كتاب حماسه حسینى مى نویسد : سخاوتمند، هنرمند و عالم؛مال، هنر و علم خود را كه بخشى از وجود اوست جاودانه مى كند، امّا شهید، خودش را جاودانه مى كند.[۱۹۵] ۱۸ - درعالم حیوانات نیز گوسفندِ مرده بى ارزش است، گوسفندى كه به سوى قبله و با نام خدا ذبح شود، ارزش دارد. ۱۹ - همان گونه كه كور، مفهوم بینایى را درك نمى كند، زندگان دنیا حیات شهدا را درك نمى كنند. ۲۰ - وقتى انفاق مال در راه خداوند ، قابلیّت رشد تا هفتصد برابر و بیشتر را دارد ، دادن خون و جان، در راه خدا چگونه است؟ ----- ۱۷۸) تفسیر مجمع البیان. ۱۷۹) وسائل، ج ۱۱، ص ۱۰. ۱۸۰) مستدرك، ج ۲، ص ۲۴۳. ۱۸۱) بحار، ج ۷۴، ص ۶۱. ۱۸۲) بحار، ج ۲، ص ۱۵. ۱۸۳) وسائل، ج ۱۱، ص ۹. ۱۸۴) میزان الحكمة. ۱۸۵) بحار، ج ۹۷، ص ۸. ۱۸۶) بحار، ج ۹۷، ص ۱۱. ۱۸۷) تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۴۱. ۱۸۸) كنزالعمّال، ج ۴،ص ۲۹۰. ۱۸۹) بحار، ج ۱۰۰، ص ۸. ۱۹۰) وسائل، ج ۱۱، ص ۶. ۱۹۱) بحار، ج ۹۷، ص ۱۳. ۱۹۲) آل عمران، ۱۴۶. ۱۹۳) بقره، ۶۱. ۱۹۴) نهج البلاغه. ۱۹۵) حماسه حسینى، ج ۳، ص ۴۰ 🌷🌹🌷🌹🌷🌹 پیام ها : ۱ - شهادت، پایان زندگى نیست، آغاز حیات است. بسیارى از زندگان مرده اند، ولى كشتگان راه خدا زنده اند. «بل أحیاءٌ» ۲ - شهادت، باختن و از دست دادن نیست؛ بلكه یافتن و به دست آوردن است. «بل أحیاء... یرزقون»
۳ - كشته شدن، آنگاه ارزشمند است كه در راه خدا باشد. «قتلوا فى سبیل اللَّه» ۴ - تصوّر هلاكت و یا خسارت براى شهید ، تفكّرى انحرافى است كه باید اصلاح شود. «لا تحسبنّ» برگرفته ازتفسیرنوراستادقرائتی التماس دعا «من» و «شما» بعد از 🌹شهدا🌷 سوره ی آل عمران - آيه ی۱۷۰ فَرِحِينَ بِمَآءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضْلِهِۦوَ يَسْتَبْشِرُونَ بِٱلَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ{۱۷۰} آنان بخاطر آنچه خداوند از فضلش به آنها داده ، شادمانند و به كسانی كه به دنبال ایشانند ، ولی هنوز به آنها ملحق نشده‌اند ، مژده می‌دهند كه نه ترسی بر آنها است و نه غمی خواهند داشت. 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷 تفسیر آیه ی۱۷۰ سوره ی آل عمران نکته ها : در روایات آمده است : مؤمنان واقعى كه قرآن و اهل بیت پیامبرعلیهم السلام را با هیچ كتاب و رهبر دیگرى عوض نمى كنند، مشمول بشارت این آیه هستند. همچنین استفاده مى شود كه زندگى برزخى یك زندگى واقعى داراى رزق و حیات و شادى و بشارت است. و مراد از آن تنها باقى ماندن نام نیك در تاریخ نیست. پیام ها : ۱ - شادى شهدا به الطاف الهى است، نه عملكرد خودشان. «فرحین بما اتاهم اللّه» ۲ - شهدا الطاف الهى را تفضّل الهى مى دانند، نه پاداش خون خود. «من فضله» ۳ - شهدا از همرزمان خود دل نمى كنند و آینده خوب را به آنها بشارت مى دهند. «یستبشرون بالّذین لم یلحقوا بهم» ۴ - شهدا زندگى جمعى دارند، به یكدیگر ملحق مى شوند و در انتظار ملحق شدن دیگران هستند. «یستبشرون بالّذین لم یلحقوا بهم» ۵ - علاقه به سعادت دیگران و ملحق شدن آنان به كاروان عزّت و شرف، یك ارزش است. «و یستبشرون بالّذین لم یلحقوا» ۶ - كامیابى شهدا، همیشگى است و هرگز غم از دست دادن نعمتى را ندارند. «لاخوف علیهم و لا هم یحزنون» برگرفته ازتفسیرنور استادقرائتی التماس دعا