eitaa logo
اشعار آیینی بی پلاک
6هزار دنبال‌کننده
74 عکس
29 ویدیو
4 فایل
Bipelak.ir موسسه ادبیات آیینی بی پلاک ادمین @Bipelak_Bidel این کانال توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سامانه "ساماندهی محتوای شامد" به ثبت رسیده است. کد شامد: 1-1-732803-61-0-1 لینک شناسنامه: http://t.me/itdmcbot?start=bipelak_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
هم خادم الحسینی و هم خادم الرضا خود را چه عاشقانه رساندی به کربلا .
دروازه‌ی بازِ آسمان را دیدند بر هلهله‌ی ملائکه خندیدند اینان پاکانِ صف اول بودند حال از صف اول شهدا را چیدند .
در شب میلادت آقا خادمت شد جانفدا یا علی موسی الرضا ۲ دستگیری کن از این مرثیه خوان کربلا یا علی موسی الرضا ۲ .
تصویر ساخت خادم جمهورِ محترم- -"هر لحظه ای ز خدمت مولاست مغتنم" نگذاشت بُعد مسافت شود حجاب خود را رساند با پرِ پرواز تا حرم .
شهادت؛ واژه‌ای دیگر ندارد از این بهتر کسی در سر ندارد نشان دادید این رزق الهی صف اول، صف آخر ندارد .
دست او در آسمان دست شهادت را گرفت بال در بال شهادت مزد خدمت را گرفت دیشب از هرجا خبر می آمد از پرواز او رفته رفته این خبر‌ رنگ حقیقت را گرفت می‌توانست او نباشد در میان کوه و دشت آسمان اما صدایش کرد، دعوت را گرفت چشم‌هایش را تماشا کردم و بغضم گرفت چشم‌هایی‌ را که از آن‌ خواب راحت را گرفت کار کرد و کار کرد و‌ کار کرد و کار کرد این دویدن‌ها مسیر بی نهایت را گرفت از علی بن ابی طالب(ع) نشان مِهر را از حسین بن علی(ع) مُهر سیادت را گرفت او دلش تنگ امام مهربان خویش بود در شب میلاد او اذن زیارت را گرفت .
🌹 تقدیم به سرافراز دکتر حسین امیر عبدالهیان آه از چرخ فلک، ای داد از تو روزگار داغ سنگینی ست داغ عاشقان بی قرار رفته ای ای مرد و بعد از رفتن تو مانده است بر دل ما خاطرات آن نگاه استوار ای امید کودکان غزه! جایت خالی است در میان کوچه های بی قرار از انتظار پرچم ایران و ایرانی نشسته جاودان با شکوه غیرتت بر قله های افتخار جسم تو پروانه ی عشق وطن شد؛ سوختی همچو ققنوسی ست روح پاک تو در انتشار داغ، سنگین است؛ آن هم داغ سروی باشکوه زخم، خونین است آن هم بر تن سبز بهار بوسه بر پیشانی سردار، یعنی جاودان سر سپردی بر مدار سرخ آن قول و قرار «هم صدا با حلق اسماعیل»، هم رزم خلیل پرکشیدی بی قرار از خاک و گشتی رستگار ای امیرِ مهربان با دوست، محکم با عدو عزت و ایمان و غیرت مانده از تو یادگار .
بالگرد افتاد اما بازتر شد بال تو حاج قاسم با چه حالی آمد استقبال تو ای شهید راه خدمت! حیف می شد آخرش سرنوشتی جز شهادت بود در اقبال تو پرچم شاه خراسان را به دوشت داشتی تا ابد بالا بماند پرچم امثال تو قصه ی انگشتر آری باز هم تکرار شد حاج قاسم ها خبر دارند از احوال تو یوسف گمگشته ی ما سوی کنعان برنگشت آه از این داغ سنگین؛ آه از این فال تو یاد زهرا مادرت بودی؟ چه می داند کسی لحظه ی آخر که آتش بوسه زد بر شال تو تازه داغ حاج قاسم داشت کم می شد، دریغ! تا ابد می ماند آری چشممان دنبال تو .