°•🔗📓•° 🌿اسم دخترش ڪوثر بود . مثل هر بابایی علاقه شدیدی به ڪوثر داشت ولی قبل از عملیات ڪه موقعیت پیش اومد ڪه با خانواده ها صحبت کنیم گفت برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) از ڪوثرهم گذشتم. #شھیدمحمودرضابیضایی🕊🕊🕊🕊 📓⃟🔗¦⇢ #شھیــدانہ🌹🌹 📓⃟‌🔗¦⇢ #یامھدے💐💐 ـ ـ ـ ـــــــــ❁ـــــــــ ـ ـ ـ ‌‌‌‌‌ #شهیدانه #پلاک_خاکی

[🌿🖇️] "بِسمِ‌الرَبِ‌شھیده‌؎شھیدپرور🖐🏽" وشھـٰادٺ‌نام‌گرفت ؛ وقتےخداڪشت‌کسۍ‌را . . . ازشدت‌عـشق(:♥️! #شھیدانه "🌼" 『توفیق شهادت』 ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─

🌿!“••• . • ازنیروهـٰاےحشدالشعبۍبود بھش‌گفتم:حـٰاج‌قـٰاسم‌رودر یك‌جملہ‌تعریف‌ڪن بـٰاصداےبلندفریـٰادزد: حـٰاج‌‌قـٰاسم؛عبـٰاس‌العراق...ｼ! . • ⸾🔗͜͡📗⸾⇢ #شھیـدآنہ••

#شھیدانه 《اگریڪ روز پاڪ باشید وگناه نڪنیدحتما آقا(عج)رادرخواب می بینی!. واگر۱۰روز پاڪ باشی ،خودحضــرت راخواهــی دید!》♥️ #شهیداحمدعلۍنیری🌱

+میدونی بزرگترین درد واسه دختر چیه?! _بزرگترین?! نه نمیدونم…چیه!? +اینڪه بگه کاش پسر بودم شهید میشدم! #شَھیدانِہ 🕊•° #دلانہ ♥°

‹☁️🕊› . ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. تنهـٰاتـرس‌دشمن‌ازمـا،همین روحیہ‌ی‌شهادت‌طلبـٰانہ‌ی‌ماست اگرمـااین‌روحیـہ‌رانـداشتیـم تـاحالـٰابسـٰاط‌شیعـہ‌دردنیـٰا بـرچیـده‌شده‌بـود 🔗-! ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ #شھیدحسیـن‌مشتـٰاقۍ🌸-! . . #شھیدآنہ•• #بنت الهدی

| #شھیدانہ📖📿| می گفت :🌹 بہ‌ جاۍ اینکہ‌ عکس‌ خودتونو بزارید پروفایل‌ تا بقیہ‌ با دیدنش‌ بہ‌ گناه‌ بیفتن؛ یہ‌ تلنگر قشنگ‌ بزارید کہ‌ با دیدنش بہ‌ خودشون‌ بیان🌸..! #شهید_ابومهدی_المهندس🕊♥️ •---•🍃⃟⃟⃟⃟📒•---•

شُـھَـدآ‌سَـنـگِ‌نِـشآنَـند ڪہ‌رَه‌گُـم‌نَـشَۅَد! «📮♥️»↫ #شھیدانہ

| #شھیدانہ📖📿| می گفت :🌹 بہ‌ جاۍ اینکہ‌ عکس‌ خودتونو بزارید پروفایل‌ تا بقیہ‌ با دیدنش‌ بہ‌ گناه‌ بیفتن؛ یہ‌ تلنگر قشنگ‌ بزارید کہ‌ با دیدنش بہ‌ خودشون‌ بیان🌸..! #شهید_ابومهدی_المهندس🕊♥️ •---•🍃⃟⃟⃟⃟📒•---• "

‹🌿❤️› • • +‌گفتم: آدم ها چند دسته اند؟! *گفت:دودسته...>> یا می میرند؛ یا شهید میشوند((:💣 شهادت یک مقام روحیست! دنبال گلوله خوردن نباشید "🖐🏼 • • ‹ #شھیدانہッ . ›

﷽ #شَھیدانه  🌱سید مجتبی خیلی حضرت زهرا سلام الله علیها رو دوست داشت یه شب دیدم صدای ناله از اتاقش بلند شد😭 با نگرانی رفتم سراغش دیدم پاهاش رو تو شکمش جمع کرده دستش هم روی پهلوش گذاشته و از درد دور خودش می پیچه بلند بلند هم داد می زد: آخ پهلوم ... آخ پهلوم🥀 چند دقیقه بعد آروم شد گفتم: "چته مادر! چی شده؟ " 🌱گفت: "مادر جان! از خدا خواستم دردی که حضرت زهرا س بین در و دیوار کشید رو بهم بچشونه😔 الان بهم نشون داد خیلی درد داشت مادر .. خیلی .. "😭 🌹شهید سید مجتبی علمدار🌹 🥀آخ مادررررر😭 ❤️اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها ❤