#دعوت_به_نماز
🌸 قرار بود تستی را در فضای باز انجام دهیم. همه چیز آماده بود که یک دفعه باران گرفت. به حاج حسن گفتیم: «امروز این تست را انجام ندهیم.»
🌼 گفت: «نمی شود، اگر هم جواب ندهد، مهم نیست، ولی این کار باید امروز انجام شود.»
🌸 آن روز شلیک انجام شد و حاج حسن اولین کسی بود که به سمت محل اجرای تست رفت.
🌼 تست با موفقیت انجام شده بود و بعد از او بقیه بچه ها هم آمدند. همه از خوشحالی همدیگر را در آغوش گرفتند.
🌸 حاج حسن همان جا، به عادت همیشه دو رکعت #نماز_شکر خواند. بعد بچه ها را برای صحبت کردن جمع کرد.
🌼 من پیش خودم گفتم: «الان حتما حاجی می خواهد حرف پاداش به بچه ها را بزند.»
اما اصلا در این مورد حرف نزد و گفت:
🌸 «بچه ها! حالا که این تست با موفقیت انجام شده، یعنی خدا ما را نگاه کرده و به ما نظر دارد، پس بیاییم به هم قول بدهیم از این به بعد نمازمان را اول وقت بخوانیم.»
🌼 البته این را برای ما می گفت، چون خودش همیشه با #وضو بود و در هر شرایطی نماز اول وقتش ترک نمی شد.
📖 با دستهای خالی، خاطراتی از #شهید #حسن_طهرانی_مقدم ، صفحه ۹۳.
#دعوت_به_نماز با شیوه نامهنگاری
💍 خانم منصوره بابایی ـ خواهر #شهید #عباس_بابایی ـ می گوید: من و همسرم در لنگرود زندگی میکردیم و کمتر عباس را می دیدیم.
🌷 با این حال مدام برایم نامه می نوشت و من را راهنمایی می کرد.
💍 [ اولین سال معلمی من بود] چند روز قبل از اول مهر، نامه ای از عباس به دستم رسید. نوشته بود: روز اول که می روی سر کلاس، بسم الله بگو و از خدا کمک بخواه .
🌷 هر روز یک سوره برای بچه ها بخوان و معنی کن. بگذار بچه ها در کنار درس با #قرآن و احکام هم آشنا شوند.
💍 در انتهای نامه ، آیه ۴۲ سوره زمر را برایم نوشته بود؛ آیه ای که مربوط به اسرار خواب است.
🌷 می گفت: هر کاری رو برای ارضای خدا انجام بده. حتی اگه خونه خودت رو داری جارو میکنی، بگو
خدایا، این کار رو برای رضای تو انجام میدم.
💍 #نمازت رو همیشه #اول_وقت بخون. قرآن رو سرمشق زندگیت قرار بده.
📖 کتاب لبیک در آسمان، خاطراتی از شهید عباس بابایی ، صفحه ۳۵.