#خواندنی #امان_نامه_برای_حاج_قاسم
🔴 بصیرت ابالفضلی حاج قاسم......
✍ #محمدصادق_سلطانزاده_بشرویه
1⃣ سکانس_اول: کربلای 61
🔻عصر تاسوعا شمر بن ذی الجوشن که از قبیله ام البنین(س) بود، به نزدیکی خیمه گاه امام حسین(ع) رفت و خطاب به حضرت عباس(ع) گفت: برای شما امان نامه ای از عمر بن سعد آوردم. شما از این ساعت در امان هستید!، مشروط بر این که از یاری برادرتان حسین دست برداشته و #سپاهش را ترک کنید..!!
حضرت عباس که کانون غیرت، حمیت و وفاداری بود، بر او بانگ زد و فرمود: بریده باد دستان تو و لعنت خدا بر تو و امان نامه تو. ای دشمن خدا، ما را فرمان می دهی که از یاری برادر و مولایمان حسین دست برداریم و سر در طاعت ملعونان و ناپاکان در آوریم. آیا ما را امان می دهی ولی برای فرزند رسول خدا(ص) امانی نیست؟
شمر از پاسخ دندان شکن فرزندان ام البنین، ناامید و خشمناک شد و با سرافکندگی به خیمه گاه خویش برگشت.
2⃣ سکانس_دوم : کربلای سوریه
🔻همین اواخر زمانی که ژنرال حاج قاسم سلیمانی در بوکمال بود، رئیس سازمان سیا به وسیله یکی از رابطان خود در منطقه، نامهای برای سردار سلیمانی می فرستد اما حاج قاسم می گوید : «نامه تو را نمیگیرم و نمی خوانم و اصلا با این افراد صحبتی ندارم»...
دشمن خشمناک است و با سرافکندگی به خیمه گاه خویش می رود...
🔹 #این_است_درس_کربلا....
کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز در تلگرام، ایتا و سروش
http://telegram.me/mobahesegroup
https://eitaa.com/mobahesegroup
http://sapp.ir/mobahesegroup
https://www.instagram.com/mobahesegroup2
#خواندنی
شش ماهی که ایران بودم کیفیت همه چیز خیلی بالاتر رفته بود. سیستم بانکی، انواع اپلیکیشن های رفاهی تفریحی، وفور رستوران ها و کافی شاپ ها، شلوغی چشم گیر آنها. جشن تولدهایی در آن ها برپا بود... و پارک ها شلوغ، دورهمی های رفاقتی و خانوادگی. صدای بگو بخند همه جا را گرفته بود. من خیلی جاها رفتم. خیلی عکس و فیلم گرفتم. مراکز تجاری خیلی بیشتر شده بود. قدم به قدم یک ساختمان تجاری بزرگ که در هر کدام هم می رفتی مردم در حال رفت و آمد و خرید. سرویس دهی ها خیلی قوی شده بود. به روز ترین اجناس و ... فقط گران تر شده بود. گران تری که در پست بعدی می نویسم وقتی برگشتم در هلند با چه وضعی مواجه شدم.
در این بازه زمانی چند دانشگاه و مدرسه هم رفتم. دوره های استارتاپی خیلی قوی دیدم که به شدت در حال فعالیت هستند. واقعا برایم جالب بود. سطح فعالیت و دانش و بودجه و حتی گروه سنی کسانی که فعالیت می کردند و همه دارای تحصیلاتی عالی دانشگاهی بودند و نخبه می نمودند. حتی در یکی از دوره های آموزشی آنها شرکت کردم. موضوعی بود که همین الان در دنیا تازه مطرح شده و آنجا فارسی و انگلیسی در حال تدریس بود. فعالیت برخی از این استارتاپها تا کشورهای همسایه هم پیش رفته بود و یک هم افزایی عالی شکل گرفته بود. جوانانی کم سن که به شدت مشغول بودند و از آینده درخشان ایران و جوان ایرانی می گفتند و چشمان من برق می زد. خلاصه خیلی حس خوب و امیدوار به خود گرفتم و خدا را شکر کردم.
روزی که داشتم بر می گشتم هنوز این حواشی پیش نیامده بود. فرودگاه را تا این حد شلوغ ندیده بودم. آخر شهریور بود و ظاهرا مردم به سفرهای تفریحی می رفتند. به شدت شلوغ و غالبا خانوادگی. در دلم گذشت که مردم در دنیای واقعی واقعا زندگی خیلی خوبی دارند. در امنیت و آرامش و دوری از سختی واقعی زندگی را می گذرانند... صف خیلی طولانی برای زدن مهر گذرنامه ایجاد شده بود. واقعا جمعیت خیلی بود. یک دفعه یک آقایی داد زد که مردم رو خسته کردید چرا انقدر کند کار می کنید بابا یکی بره اعتراض کنه! یه آقای دیگه گفت: شما برو اعتراض کن ما پشتت در میایم. آقای اول گفت: بعید می دونم شماها آدم رو شیر می کنید آدم جلو می ره می بینه پشتش خالیه. نرفت خلاصه جلو ولی بلند بلند به غر زدنش ادامه داد و خستگی در صف ایستادن رو بیشتر کرد با صداش.
این گذشت و رسیدم فرودگاه آمستردام. این چندمین بار بود که با چنین صف سنگینی مواجه میشدم. تقریبا همیشه بخصوص این دفعه آخر چندین بار این اتفاق رخ داده. حتی در اخبار هلند بارها در خصوص شلوغی و کندی کار در فرودگاه اسخیفول صحبت شده. خسته از یک سفر طولانی باز در صف قرار گرفتیم. اما اینبار اینجا هیچکس اعتراضی نمی کرد. همه خیلی مودب ایستاده بودند و صف به آرامی جلو می رفت. موقع رفت هم به این شکل بود. با اینکه بیش از دو ساعت معطلی کشیدیم اما حتی یک نفر اعتراض نکرد... با اینکه در صف ایرانی کم نبود...
این اعتماد به نفس کاذب و اخلاق طلبکارانه فقط در ایران خریدار دارد... ایرانی بی اعصاب و معترض ایران، ایرانی مبادی آداب و قانون می شود در خارج. چرا؟ چون اینجا داد و فریاد و شلوغ کردن و اعتراض کردن هزینه سنگینی دارد...
همین اواخر که در هلند به خاطر اعتراضات مردمی شلوغ شد و برخی به اموال عمومی آسیب وارد کردند، دوست هلندی می گفت چون تمام زندگی مردم اینجا وابسته به حساب بانکی است، به راحتی اولین کاری که پلیس می کند پس از شناسایی فرد، حساب بانکی اش را می بندد و رسما او را به خاک سیاه می نشاند. این کار پلیس سر اعتراضات اخیر کانادا و آمریکا هم رخ داده بود.
💠 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، #هلند و ایران
#خواندنی
دختر امام حسن(ع)😍
پسر امام حسین(ع)😍
🌸💐☘🌻☘💐🌸
در تاریخ امامان شیعه پیوندی خجسته اتّفاق افتاد که ثمرات بسیار پُر برکت و بی نظیری داشت. بانوئی در اوج کمال و عفّت از فرزندان امام مجتبی علیه السّلام با پسر عمّ خود، حجّت و امام چهارم، فرزند سیّد و سالار شهیدان ابا عبد الله الحسین علیه السّلام، ازدواج کرد و چنین مقدّر شد تا امامان از نسل حضرت زین العابدین علیه السّلام، هم سیّد حسینی باشند و هم حسنی. امام باقر علیه السّلام اوّلین امامی هستند که از سوی پدر منسوب به حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السّلام و از جانب مادر فرزند حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام است، بهمین دلیل به او لقب هاشمیٌ بین هاشمیَین، علویٌ بین علویَین و فاطمیٌ بین فاطمیَین دادهاند.
🔻 مادر امام محمد باقر، فاطمه بنت الحسن است که بانویی والامقام است که روایات مختلفی در شأن و منزلت او گفته شده، او بهمراه عموی خود سیدالشهداء در کربلا حضور داشت و به اسارت درآمد
مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۵۸.
#میلاد_امام_محمد_باقر
#خبر_خوب 🔴 #فوری🏃♂🏃♂
🌱دوستان و سروران محترم در شهرستان #بشرویه همجوار به لطف نذر فرهنگی خیرین محترم و به ابتکار آستان قدس کتاب بسیار #عالی و #خواندنی "تنها گریه کن" با تخفیف استثنائی ۵۰ در صدی به فروش میرسد...
🔹این کتاب که روایت بسیار خواندنی و زیبای یک مادر شهید از فرزند عزیزش میباشد به برکت معجزه ی قلم نویسنده کتاب برای همه بزرگسالان و سن ۱۲ سال به بالا(با هر سلیقه ای، خصوصاً دختران) بسیار ارزشمند و خواندنی است.
🔹 نکته ای که باید #صادقانه عرض شود که قیمت روی جلد کتاب ۹۵ هزار تومان است و ما بنا داریم این کتاب را انشاء الله به نیت جهاد تبیین فقط به قیمت حدوداً ۳۶ هزارتومان تهیه و به مبلغ ۴۶ هزارتومان فروخته و در اختیار علاقمندان قرار بدهیم. (ما به التفاوت جهت تامین برنامه های فرهنگی و مذهبی و جهاد تبیین و هزینه ی جانبی و پست هزینه خواهد شد)
❣ #پیشنهاد میکنم این فرصت ناب را برای تهیه این سرمایه ی باارزش و ماندگار از دست ندهید و هم برای فرزندان خود و هم به عنوان #عیدی در آستانه نوروز برای تقدیم به آنانی که خیلی دوست شان دارید سفارش بدهید..
💥 برای سفارش و دریافت فقط کافیست نام و نام خانوادگی، #آدرس و #تعداد و یک شماره موبایل را به شماره زیر ارسال فرمایید.
🌸 #حسن_پور
🔻شماره فضای مجازی (فقط #ایتا) :
۰۹۳۹۴۲۶۸۴۱۶
🔻آیدی در ایتا:
@ali986w
🔻شماره کارت:
🦋 تقریظ رهبر انقلاب: 🦋
🔻متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
ـ با شوق و عطش، این کتاب شگفتیساز را خواندم و چشم و دل را شستشو دادم. همه چیز در این کتاب، عالی است؛ روایت، عالی؛ راوی، عالی؛ نگارش، عالی؛ سلیقهی تدوین و گردآوری، عالی، و شهید و نگاه مرحمت سالار شهیدان به او و مادرش در نهایت علوّ و رفعت .. هیچ سرمایهی معنوی برای کشور و ملّت و انقلاب برتر از اینها نیست. سرمایهی باارزش دیگر، قدرت نگارش لطیف و گویایی است که این ماجرای عاشقانهی مادرانه به آن نیاز داشت.
ــ از نویسنده جداً باید تشکر شود
☘ #نکته: این طرح ویژه دوستان بشرویه است. برای شهرهای دیگر پست و ارسال نخواهد شد.
💥 لازمه ی دریافت کتاب ارسال فیش واریزی به شماره فوق خواهد بود.
😍 مقام معظم رهبری: "باید پدرها و مادرها، بچهها را از اوّل با کتاب محشور و مأنوس کنند. حتّی بچههای کوچک باید با کتاب اُنس پیدا کنند. باید خریدِ کتاب، یکی از مخارج اصلی خانواده محسوب شود."
🖌 #محمدصادق_سلطانزاده_بشرویه
عمار۱۱۰
@ammar110
🚀 کوله های موشکی
🔻روی کوله اربعینم پوستر کودکان شهید جنگ ۱۲ روزه را زده بودم . پایین پوستر به سه زبان فارسی وعربی و انگلیسی نام کودک شهید همراه با این جمله نوشته شده بود:
" اسرائیل او را شهید کرد "
🔻بین راه با اینکه چرخ دستی جهت حمل کوله همراه داشتم اما ترجیح دادم کوله روی دوشم باشد به هرحال در مشایه در کنار سلام بر حسین(ع)، یک مرگ بر اسرائیل هم غنیمت بود. تولی و تبری!
🔻با بچه های کاروان برای استراحت در یکی از موکب های عراقی اتراق کردیم. مادرها درحال استراحت؛البته برخی هم در حال گپ و عده ای هم در حال ذکر؛
اما حساب بچه ها کاملا فرق میکرد . خب بچه هستند: پرانرژی، فرصت طلب، شیطنت و سرگرم بازی
اما کمی آن طرف تر یوسف کوچولوی ۲ ساله با آن موهای مدل دار و صورت تپلش توجه ما را به خودش جلب کرد. ماشاءالله و لاحول و لاقوه الا بالله هر چه بخواین ناز و شیرین بود و خواستنی😘😍. نظر همه رو برده بود سمت خودش!
یوسف هم انگار از ما خوشش آمده باشد سعی کرد با قدم هایی که مشخص بود تازه راه رفتن را یاد گرفته به سمت ما بیاید. " تاتی تاتی"؛ تاتی تاتی کنان قدم برمیداشت مادرش اما که نیمی درخواب و نیمی از حواسش پیش یوسف بود به حساب اینکه مزاحم ما نشود مدام با دستش مانع رسیدن یوسف به ما میشد اما برای من و همه جالب بود چه چیزی توجه یوسف را اینچنین به خود جلب کرده؟!!
عربی خیلی بلد نبودم. شکسته و بسته و با هر زحمتی بود با کلی فارسی و عربی درهم و قاطی به مادرش فهماندیم که اجازه دهد یوسف به راهش ادامه دهد
یوسف کوچولو این بار خوشحال و باصلابت بیشتر قدم های...
👇 #ادامه ماجرای #خواندنی در ایتا اینجا👇
@ammar110