🕊 #شهد_عشق
حاج قاسم میخواست پای مادرم که زیر پتو خوابیده بود را ببوسد که مادر اجازه نمی داد. به خاطر وضعیت مادر، حاج قاسم میخواست به سفر سوریه نرود، میخواست بگوید که بخاطر شرایط مادر نمیتواند به سوریه برود؛
از طرفی سفر هم بسیار مهم بود و به ایشان مرتب زنگ میزدند و میگفتند حتماً باید باشید و اگر نباشید موفقیتی هم (احتمالاً در عملیات) نخواهد بود.
حاج قاسم وقتی مجبور شد تصمیم بگیرد برای این سفر سوریه برود، میخواهم عاطفه و مهر و محبت را بگویم، ما که از این کارها نکردهایم؛ دیگران هم نکردهاند، حداقل در سن و سال ماها؛
همانطور که مادر خوابیده بود، یکبار از درِ خانه زد بیرون و رفت، بعد سریع برگشت، پتو را زد بالا، کف پای مادر را بوسید.
«دوباره رفت، مجدد برگشت و کف پای دیگر مادر را بوسید؛ این بار، برای بار سوم وقتی رفت، برگشت و صورت مادر را بوسید، بعد خداحافظی کرد و رفت.
همان زمان، قبل از اینکه خداحافظی نهایی را بکند و برود به پدر و مادر گفته بود: «والله اگر شما بگویید من بمانم، نمی روم».
یعنی پدر و مادر را بر هر کاری ارجح می دانست.
🎙 حسین سلیمانی برادر سردار
#جان_فدا #حاج_قاسم
🕊 #شهد_عشق
مجید ماه رجب را خیلی دوست داشت. می گفت: «هر چه در ماه رمضان گیرمان می آید به برکت ماه رجب است.»
سالها ماه رجب را توی منطقه بود. همیشه شب اول رجب منتظرش بودم. میدانستم هر طور شده تلفن پیدا میکند، زنگ میزند به خانه و میگوید: «این الرجبیون.»
آخرش هم توی همین ماه شهید شد.
🎙 همسر شهید مجید پازوکی
#ماه_رجب #لیله_الرغائب