⁉️سوال
فلسفه صلح امام حسن علیه السلام چه بود ؟
✅ پاسخ:
❗️امام مجتبى در پاسخ شخصى که به صلح آن حضرت اعتراض کرد، عوامل و موجبات اقدام خود را چنین بیان نمود:
🔷من به این علت حکومت و زمامدارى را به معاویه واگذار کردم که اعوان و یارانى براى جنگ با وى نداشتم. اگر یارانى داشتم ، شبانه روز با او مى جنگیدم تا کار یکسره شود. من کوفیان را خوب مى شناسم و بارها آنها را امتحان کرده ام.
❗️آنها مردمان فاسدى هستند که اصلاح نخواهند شد، نه وفا دارند، نه به تعهدات و پیمان هاى خود پایبندند و نه دو نفر با هم موافقند. بر حسب ظاهر به ما اظهار اطاعت و علاقه مى کنند، ولى عملاً با دشمنان ما همراهند.»
📚بحار الانوار ج44 ص147
❗️پیشواى دوم که از سستى و عدم همکارى یاران خود به شدت ناراحت و متاثر بود، روزى خطبه اى ایراد فرمود و طى آن چنین گفت:
«در شگفتم از مردمى که نه دین دارند و نه شرم و حیا. واى بر شما معاویه به هیچ یک از وعده هایى که در برابر کشتن من به شما داده، وفا نخواهد کرد. اگر من با معاویه بیعت کنم، وظایف شخصى خود را بهتر از امروز مى توانم انجام بدهم، ولى اگر کار به دست معاویه بیفتد، نخواهد گذاشت آیین جدم پیامبر را در جامعه اجرا کنم.
❗️به خداسوگند (اگر به علت سستى و بی وفایى شما) ناگزیر شوم زمامدارى مسلمانان را به معاویه واگذار کنم، یقین بدانید زیر پرچم حکومت بنى امیه هرگز روى خوش و شادمانى نخواهید دید و گرفتار انواع اذیت ها و آزارها خواهید شد.
🗯هم اکنون گویى به چشم خود مى بینم که فردا فرزندان شما بر در خانه فرزندان آنها ایستاده و درخواست آب و نان خواهند کرد؛ آب و نانى که از آن فرزندان شما بوده و خداوند آن را براى آنها قرار داده است، ولى بنى امیه آنها را از در خانه خود رانده و از حق خود محروم خواهند ساخت».
❗️آنگاه امام افزود:
«اگر یارانى داشتم که در جنگ با دشمنان خدابا من همکارى مى کردند، هرگز خلافت را به معاویه واگذار نمی کردم، زیرا خلافت بر بنى امیه حرام است....».
📚جلائ العیون،ج1 ص345
❗️امام مجتبى که ماهیت پلید حکومت معاویه را بخوبى مى شناخت، روزى در مجلسى که معاویه حاضر بود، سخنانى ایراد کرد و ضمن آن فرمود: «سوگند به خدا، تا زمانى که زمام امور مسلمانان در دست بنى امیه است، مسلمانان روى رفاه و آسایش نخواهند دید».
📚شرح نهج البلاغه،ابن ابی الحدید،ج16 ص28
❗️و این، هشدارى بود به عراقیان که بر اثر سستى و به امید راحتى و آسایش، تن به جنگ با معاویه ندادند، غافل از اینکه در حکومت معاویه هرگز به امید و آرزوى خود دست نمى یابند.
📚سیره پیشوایان،ص130
⭕ این بیانات پرده از چهره این رویداد تاریخی بر می دارد و نشان می دهد که:
1⃣ امام خواهان صلح نبود بلکه بخاطر فقدان یاور و سستی مردم کوفه صلح را پذیرا شد
2⃣ صلح نشانه حسن روابط با معاویه و پیروان او نبوده است و همانطور که پیامبر گرامی در حدیبیه ناچارا با مشرکین کفار سازش کرد ، امام حسن نیز بنا بر دلائل گفته شده ناچارا با معاویه سازش کرد.
📚راهنمای حقیقت،ص609
پس اجمالا میتوان :
#عدم_همراهی_مردم و #خیانت_فرماندهان را از دلایل اصلی اجبار امام حسن مجتبی به صلح با معاویه دانست .
و به قول یکى از بزرگان:
اگر #امام_حسن علیه السلام در زمان #یزید بود #قیام مى کرد
و اگر #امام_حسین علیه السلام در زمان #معاویه بود #صلح مى کرد.
گواه روشن این مطلب این است که:
خود امام حسین(علیه السلام) بعد از برادرش امام حسن(علیه السلام) حدود ده سال در برابر معاویه صبر کرد و اقدام به مبارزه و جنگ ننمود، ولى به محض این که شنید معاویه از دنیا رفته و فرزند وى یزید به جاى او نشسته، مبارزه را شروع کرد و از آغاز با ردّ قطعى بیعت او، به وى اعلان جنگ داد و از پاى ننشست تا در صحنه جانبازى کربلا آخرین قطرات خون خود را در راه سربلندى و عظمت اسلام و کوتاه کردن دست هاى آلوده و جنایتکار بنى امیّه نثار کرد.
⁉️ چرا پس از #فتح_خرمشهر جنگ را ادامه دادیم؟
چرا پس از #فتح_خرمشهر جنگ ادامه پیدا کرد و آن همه جوان!! و سرمایه از دست رفت؟
✅ #پاسخ :
شبههافکنان در این موضوع دانسته یا نادانسته چنین القاء میکنند که پس از فتح خرمشهر، امکان بدون هزینه و شرافتمندانه پایان دادن به جنگ و صلح وجود داشته اما ایران نپذیرفته است!! درحالیکه :
▪️از ابتدای تجاوز #صدام_بعثی به ایران کشورها، شخصیتها و سازمانهای متعددی جهت پایان دادن به جنگ به دو کشور سفرکردند. البته چندین #قطعنامه در شورای امنیت تصویب شد اما بغیر از قطعنامه ۵۹۸ هیچ کدام به مرحله اجرا نرسید.
▪️موضع ایران در تمامی دیدارها و گفتگوهای گروه های صلح #ثابت بود اینکه نخست باید #متجاوز مشخص شود دوم تضمین به بازگشت عراق به مرزهای قبلی و عدم آغاز تجاوز جدید.
▪️اگر صلح را مجموعهای از آتش بس، عقبنشینی، تعیین متجاوز، تامین خسارتهای وارده و چند عامل دیگر بدانیم، باید بگوییم که در آن زمان (پس از فتح خرمشهر)، هیچ گونه پیشنهاد صلحی ارائه نشد و شورای امنیت و دیگران، تنها «آتش بس» و در واقع حالت «نه جنگ نه صلح» را توصیه میکردند.
▪️پذیرش به اصطلاح #صلح با شرایط مذکور پس از فتح خرمشهر نه تنها یک خطای استراتژیک بود بلکه خیانتی بزرگ بود زیرا :
1️⃣ عراق ۵ هزار کیلومتر مربع از خاک ایران را در اشغاب خود داشت و مرزهای ایران تامین نداشت و نقاطی در شلمچه، طلائیه، فکه و قصر شیرین در اشغال عراق بود و نیز شهرهای سومار، نفت شهر و مهران عملا در اشغال دشمن بودند و امکان #آزادسازی این نقاط از راه مذکور، غیرمعقول به نظر میرسید و راهی جز ادامه جنگ وجود نداشت.
2️⃣ شرایط شناسایی متجاوز (عراق) مشخص نبود و اعتباری و اطمینانی در این رابطه وجود نداشت.
3️⃣ شهرهای آزاد شده همچون خرمشهر، به علت حضور دشمن در شلمچه، همچنان مورد تهدید بود. تحلیل نظامیان این بود که پذیرفتن پیشنهاد مذاکره یا صلح یعنی تجدد قوای مجدد صدام.
4️⃣ پیکره و عقبه ی ارتش عراق نه تنها دچار ضعف و ضربه ی اساسی نشده بود ؛ بلکه با سوءاستفاده از این فرصت میتوانست با تجدید قوای بیشتر به تجاوز خود ادامه دهد؛ تنها چیزی که ارتش عراق از دست داده بود روحیه نیروهایش بود.
▪️ از همه مهمتر ایران ۲۷ تیر سال ۶۷ قطعنامه صلح را پذیرفت اما باوجود تعهدات بین اللملی کمتر از چند هفته یعنی ۴ مرداد سال ۶۷ سازمان مجاهدین (رجوی) با حمایت صدام مجددا به ایران حمله کرد.
▪️پرسش این است که اگر ایران، جنگ تحمیلی را پس از فتح خرمشهر تمام میکرد، امروز همین افراد، این پرسش را مطرح نمی کردند که چرا ایران در وضعیتی که در موضع برتر بود و احتمال شکست عراق و سقوط صدام وجود داشت، جنگ تحمیلی را این گونه به پایان رساند؟!
▪️اینکه به جامعه آدرس غلط بدهیم و ایران را مقصر جنگ و ادامه دهنده جنگ بدانیم چیزی جز #عقده_گشایی علیه امام و انقلاب و شهدا نیست.