📛 گوشهای از جنایات گروهک تجزیهطلب کومله
🔻سردار رحیم صفوی: در میان گروهها بدترین آنها از نظر جنایتکاری، #حزب_کومله بود. فقط در یک حمله از پادگان به سمت باشگاه افسران، سی چهل نفر از پاسدارهای ما را شهید کردند. بعد از آزادسازی سنندج، قبر آنها را بیرون از شهر پیدا کردند. وقتی آنها را از زیر خاک بیرون آوردند، دیدند به شکل فجیعی آنها را به شهادت رساندهاند. جنازههایشان نشان میداد که شکنجه شدهاند؛ مثلا پوست سرشان را کنده بودند. تعدادی از آنها بچههای اصفهان، تعدادیشان بچههای تهران و تعدادی بچههای شیراز بودند. حدود چهل پاسدار و بسیجی را بعد از عملیات بیرون از شهر با شکنجه به شهادت رسانده و زیر خاک کرده بودند.
📚 از کتاب «از سنندج تا خرمشهر»؛ تاریخ شفاهی دفاع مقدس | جلد اول، روایت #سید_یحیی_صفوی
📖 صفحات ۱۰۵ و ۱۰۶
#⃣ #تاریخ_بخوانیم
➯@Bshmk33
🌹در چنین روزهایی در آذر ۱۲۳۵ «احمدخان تنگستانی»در نبردبا متجاوزان انگلیسی به شهادت رسید
♦️دراین نبرد،تنگستانی با ۴۰۰ تفنگچی برابر لشکر ۸ هزار نفری انگلیسیها ایستادو۷۴۰ نفر از آنان را به هلاکت رساند
#تاریخ_بخوانیم
➯@Bshmk33
🥘 گرسنگی ایرانیها و لت و پار کردن یکدیگر بخاطر چند دانه لوبیای پس مانده از غذای آمریکایی ها
وقتی با کامیون هامون وارد شهر قصر شیرین شدیم نزدیکای ظهر بود، برای ناهار من روی کامیون نشستم و کنسرو لوبیا مو باز کردم ، با قاشق روی کنسرو رو که یکم سفت شده بود برداشتم و ریختم کف جاده ی خاکی که قرار بود ازش رد بشیم! اصلا نفهمیدم چی شد.
یهو دیدم کلی آدم دارن همدیگه رو میزنن که برسن به دونه های لوبیایی که دور انداخته بودم ث!
هر کس می تونست چنگ می نداخت و خاک کف جاده رو مشت و مشت می کرد توی دهنش تا شاید یه دونه از اون لوبیا ها رو بتونه بخوره!
همه شون دور ماشین های ما ایستاده بودند و منتظر بودن ظرف های خالی کنسرو مون بندازیم سمت شون واسه این قوطی های خالی همدیگه را لت و پار می کردن، هرکی که دستش به این قوطی ها می رسید انگشت و زبونش رو می کرد تو اون، بدون اینکه براش اهمیتی داشته باشه لبه ی این قوطی ها زبان و دهانش رو پاره کنه!
این بخشی از خاطرات #کنسول_آمریکا بود موقع ورود به ایران تو سال ۱۹۱۸ (۱۰۵ سال پیش)
#تاریخ_بخوانیم
#قحطی_بزرگ_ایران
#جنگ_جهانی_اول
#پهلوی
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
➯@Bshmk33