eitaa logo
💥 قرارگاه بصیرتی شهید مهدی کوچک زاده
1.2هزار دنبال‌کننده
51.2هزار عکس
33.4هزار ویدیو
212 فایل
از ۹ آذر ۱۳۹۴ در فضای مجازی هستیم.. #ایتا #سروش_پلاس #هورسا #تلگرام #اینستاگرام #روبیکا جهت تبادل بین کانال ها : @Yacin7 کانال دوم ما در #ایتا ( قرارگاه ورزشی ) @Vshmk33 کانال سوم ما در #ایتا ( قرارگاه جوانه ها ) @Jshmk33
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید محمدباقر مومنی راد تولد:1344همدان شهادت: فروردین1365 عملیات والفجر 8فاو. مزار مطهر: گلزار شهدای همدان راوی: حاج علی سیفی 📚 یک جرعه آفتاب 🌷 ‍ شهیدی که امام حسین ع برایش نامه فرستاد هنوز اذان صبح رو نگفته بودند، یهو دیدم با حالت عجیبی از خواب پرید.!! بهم گفت: حاجی ! خواب قاصد امام حسین علیه السلام رو دیدم!!! بهم گفت: امام حسین علیه السلام سلام رسوندند و گفتند به زودی میام به دیدارت... بعد یه نامه از طرف آقا بهم داد که توش نوشته بود: چرا این روزها کمتر زیارت عاشورا می خونی؟!؟ گریه می کرد و حرف میزد صورتش خیس خیس بود.... دیگه توی حال خودش نبود ... چند شب بعد شهید شد امام حسین علیه السلام به عهدش وفا کرد... 🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان و شهید محمد باقر مومنی راد صـلوات🌼 @Bshmk33
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید محمود مراد اسکندری نام پدر :احمد ولادت: 1366/1/3 شهادت: 1394/11/12 محل شهادت : سوریه عملیات نصر2 🌷 زمین سنگلاخ سوریه وقتی وارد سوریه شدیم برای عرض ادب به بارگاه حضرت زینب سلام الله و حضرت رقیه سلام الله رفتیم. وقتی حسابی دلمان ابری و دیدگانمان بارانی شد عهد کردیم که تا جان در بدن داریم نگذاریم حریم آل‌الله ذره‌ای غبار شرک داعشی بگیرد. بعد از آن رفتیم و در گردان و دسته خود مستقر شدیم. فردا صبح برای شناسایی محیط پیرامون حرکت کردیم، هنوز چند قدمی نرفته بودیم که دیدم محمود پوتین‌هایش را از پا درآورد و با پای برهنه به راه افتاد... محمود بدون پوتین و ما با پوتین و مدام می‌پرسیدیم چرا این کارو می‌کنی آقا محمود؟ هنوز چند متری بیشتر نرفته بودیم که دیدیم محمود نشست و شروع به گریه کرد، هر چی اصرار می‌کردیم بلند نمی‌شد، چند نفری زیر بغلش و گرفتیم و بلندش کردیم… بلند بلند گریه می‌کرد و می‌گفت؛ خدایا حضرت زینب سلام الله چطور این مسیر سنگلاخی رو با پای پیاده با بچه‌های کوچک راه رفته آن وقت من چندمتر بیشتر نمی‌توانم راه بروم 🌷 محمود وصیت کرده بود او را در کنار عمویم به خاک بسپاریم تا شفاعت او شامل حالش شود، سنگ مزار عمو هم بعد از ۳۴ سال آسیب دیده بود برای همین آن را تعویض کردیم و سنگی مانند سنگ مزار برادرم برای آن تهیه کردیم و هر دو مزار شبیه به هم و با یک نام مانند دو قطعه یک پلاک در کنار هم قرار گرفتند. 🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان و شهید محمود مراد اسکندری صـلوات🌼 ➯@Bshmk33
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید مهدی عزیزی نام پدر :محمد تاریخ تولد :1361/7/1 محل تولد: تهران وضعیت تاهل: مجرد تاریخ شهادت :1392/5/11 محل شهادت : حلب سوریه مزار :گلزار شهدا قطعه 26_ردیف 81_شماره 46 🌷 مهدي همواره مي گفت شهدا زنده اند و به اين حرف اعتقاد قلبي داشت. ما اين را در رفتار و عمل مهدي به عينه مشاهده مي كرديم. براي همين هميشه به رفتار وكردارش توجه داشت، چون خود را در محضر خدا و شهدا مي ديد. هر زمان از كنار عكس شهيدي رد مي شديم، مي داد. يك بار از كنار عكس عبور كرديم. مهدي سلام كرد. باتعجب به مهدي گفتم: مهدي جان حمدي بخوان، صلواتي بفرست، چرا سلام مي كني؟ گفت: « زنده است و داره ما رو مي بينه.... » 📙 بر گرفته از کتاب مدافعان حرم. 🌷  خداوندا توشاهدی که دوست داشتم همیشه سرباز راستین برای ولایت باشم؛توشاهدی که دوست داشتم بسیجی وارزندگی کنم.واینک که به سوی تومی آیم امیدی جزکرم وعفو وبخشش توندارم؛ دوست داشتم آقای خودم را حضرت حجة بن الحسن عجل الله... رامی دیدم دوست داشتم یک بارهم که شده آقارامی دیدم وبعدازاین دیارفانی رخت برمی بستم. ازتمام دوستان وآشنایان تقاضا می کنم نگذارند رهبرانقلاب تنهاومظلوم بماند   🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان و شهید مهدی عزیزی صـلوات🌼 @Bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید  نورالله اختری فرزند : عباسعلی متولد : 1351/03/15 در مشهد نوع عضویت :رزمنده. بسییج شغل : محصل تاریخ شهادت : 1365/12/19 محل شهادت : شلمچه  سپاه سمنان-تیپ12-گردان علی ابن ابیطالب علیه سلام عملیات پدافندی نحوه شهادت:اصابت ترکش ومتلاشی شدن بدن مزار:قم صحن حضرت معصومه 🌷 ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ گفتم:ببینم‌ توی دنیا چه‌ آرزویی داری؟ قدری فکر کرد و گفت:هیچی گفتم: یعنی چی؟ مثلاً دلت‌ نمی‌خواد یه‌ کاره‌ای بشی، ادامه‌ تحصیل‌ بدی و حرف‌ها دیگه؟!! گفت: یه‌ آرزو دارم از خدا... خواستم‌ تا سنم‌ کمه و گناهم از این‌ بیشتر نشده، شهید بشم. 🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان و شهید نور الله اختری صـلوات🌼 @Bshmk33
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید عبدالمطلب اکبری تاریخ شهادت :1365/12/04 آمد کنارم نشست و گفت: «حاج آقا یه خاطره برات تعریف کنم؟» گفتم: «بفرمایید» عکس یه جوون بهم نشون داد و گفت: «اسمش عبدالمطلب اکبری بود. زمان جنگ توی محله‌ی ما مکانیکی می‌کرد و چون کر و لال بود خیلی‌ها مسخره‌اش می‌کردند. یک روز با عبدالمطلب رفتیم سر قبر پسر عموی شهیدش "غلامرضا اکبری". عبدالمطلب کنار قبر پسر عمویش با انگشت یک چارچوب قبر کشید و رویش نوشت: "شهید عبدالمطلب اکبری". ما تا این کار او رو دیدیم زدیم زیر خنده و شروع کردیم به مسخره کردنش. عبدالمطلب هم وقتی دید مسخره‌اش می‌کنیم و به او می‌خندیم بنده خدا هیچ نگفت. فقط نگاهی به سنگ قبر کرد و با دست، نوشته‌اش را پاک کرد. بعد سرش را انداخت پائین و آرام از کنارمان بلند شد و رفت.  فردای اون روز عازم جبهه شد و دیگر ندیدیمش. ۱۰ روز بعد شهید شد و پیکرش را آوردند. جالب اینجا بود که دقیقا همان‌جایی دفن شد که برای ما با دست قبر خودش را کشیده بود و ما مسخره‌اش کرده بودیم. وصیت نامه‌اش خیلی سوزناک بود 👇💔 " بسم الله الرحمن الرحیم " یک عمر هر چی گفتم به من می‌خندیدند. یک عمر هر چی می‌خواستم به مردم محبت کنم، فکر کردند من آدم نیستم و مسخره‌ام کردند. یک عمر هرچی جدی گفتم شوخی گرفتند، یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم، خیلی تنها بودم. اما مردم! حالا که ما رفتیم بدونید، هر روز با آقام امام زمان عج حرف می‌زدم. آقا خودش بهم گفت: تو شهید می‌شی. جای قبرم رو هم بهم نشون داد.» حجت‌الاسلام انجوی نژاد 🌸شادی روح پاکش صلوات 🌸 ➯@Bshmk33
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید حاج علی محمدی پور نـام پـدر :جواد تـاریخ تـولـد :1338 دقوق آباد شهرستان رفسنجان تاریخ شهادت:1365/10/19_ شلمچه _کربلای5 📚کتاب «عبور از کویر» پیرامون خاطرات و زندگی سردار عارف شهید حاج علی محمدی پور  می باشد. 🌷 نحوه ی شهادت خودش را هم گفت بچه های گردان دور حاج علی جمع شده اند و او دارد سرنوشت بچه ها را بیان می کند: حسین برادرم ،‌چه بخواهد و چه نخواهد، شهید خواهد شد. نجمیان، سید کاظم و برادرش، مهدی امراللهی و غلام نهویی هم شهید می شوند. جواد کامرانی و عباس علیزاده زخمی می شوند. رضا قربانی، محمود حسن زاده دو دوست با وفا، با هم شهید می شوند. ثمره نه شهید می شود و نه مجروح. همۀ پیش بینی ها ی حاج علی درست از کار در آمد. او حتی نحوه ی شهادت خودش را هم گفت. این عملیات برای من آخرین عملیات خواهد بود. من دیگر بر نمی گردم. خواب دیدم پرچمی را داده اند به دستم.من پرچم را می برم تا برسانم به دژ، ولی به آن نمی رسم. می دانم که نرسیده به دژ، شهید و از زندان دنیا رها خواهم شد. در سال 63 هنگام عملیا ت بدر ، فرمانده گروهان بود، سپس جانشین فرمانده گردان شد .عملیات کربلای 5که شد،خدا اورا طلبیدوپیش خودش برد.آن موقع علی یکی از زبده ترین فرمانده گردانهای لشکر41 ثارالله بود. شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان و صـلوات🌼 @Bshmk33
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید امیرعلی محمدیان تاریخ تولد: ۱۳۷۱ تاریخ شهادت: ۲۱ / ۱۰ / ۱۳۹۴ محل تولد: تهران محل شهادت: سوریه 🌷 ⚡️مادرش← اميرعلی درباره‌ی كارهايی كه می‌كرد خيلی حرف نمی‌زدو كسی هم نمی‌دانست كه او حقوقش را خرج نيازمندان می‌كند تنها دارايی اميرعلی يک موتور بود كه آن را هم با قرض خريده بود وقتی هم رفت به من سفارش كرد اگر برنگشتم آن را بفروشيد و بدهی‌های مرا بدهيد از همه خداحافظی كرد و حلاليت طلبيد مدت زيادی در سوريه نبود كه خبر شهادتش را آوردند ⚡️ همرزم← دشمن كه حمله كرد هركدام از ما پناه گرفتيم اميرعلی پايش تير خورد و روی زمين افتاد خواستيم كمكش كنيم، نگذاشت. گفت برويد، من خودم را به شما می‌رسانم اما ديگر کسی او را ندید اميرعلی خيلی حضرت فاطمه(سلام الله) را دوست داشت و هميشه میگفت دلم می‌خواهد مثل مادرم حضرت زهرا سلام الله گمنام باشم ⚡️راوی← او تعزیه خوان بود و در روز عاشورا به جهت اینکه درشت اندام بود همواره در تعزیه ها نقش شمر لعنت الله علیه را اجرا می‌کرد اما وقتی خیمه ها را آتش می زدند گوشه‌ای می‌نشست و اشک می‌ریخت او در سوریه به دست تکفیری‌ها به شهادت رسیدو پیکرش پیدا نشد و مفقود ماند بعد از 5 سال پیکرش تفحص و بهمن ماه ۱۴۰۰ به وطن آمد و در سالروز شهادت حضرت زینب سـلام الله به خاک سپرده شد شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان و صـلوات🌼 ➯@Bshmk33
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید_سیدحسین_صادقی تولد : نهم آبان 1339 شهادت :چهاردهم آبان 1361 در عملیات محرم  توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت تركش گلوله تانک به شهادت رسید. پیکرش در مزار پایین زادگاهش به خاک سپرده شد. 🌷 جانباز محمدحسین شهبازی از شهید سید حسین صادقی چنین روایت می‌کند؛ روزی در جبهه دیدم که سید حسین صادقی یک کاغذی در دست دارد و نام بچه ها را در آن نوشته است از او پرسیدم که این چه کاغذی است و تو در داخل آن چه می نویسی ؟ وی در جواب گفت: که من در این کاغذ اتفاقی که برای بچه ها در جبهه خواهد افتاد می نویسم( شهید جانباز اسیر). از وی پرسیدم که حسین من در کدام گروه قرار دارم ؛وی در جواب گفتم تو جانباز خواهی شد من در جواب گفتم که می شود اسم مرا هم در گروه شهدا بنویسی ؟ حسین در جواب گفت: من نام تو را در گروه شهدا می نویسم ولی تو جانباز خواهی شد. وقتی من به کاغذی که در دست داشت نگاه کردم اسم خودش را در گروه شهدا نوشته بود و خودش هم در عملیات محرم به درجه رفیع شهادت نایل آمد. من نیز به درجه رفیع جانبازی نایل آمدم. جالب اینکه هرچه حسین درباره دیگر بچه ها داخل آن نوشته بود درست بود. شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان و صـلوات🌼 ➯@Bshmk33
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید سیف الله شیعه زاده نام پدر: علی اکبر            تاریخ تولد : ۱۳۴۸/۶/۲ محل تولد:آمل تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۵/۱۰ محل شهادت:کردستان آدرس مزار مطهر شهید: مازندران،محمودآباد، گلزار شهدای روستای تازه آباد 🌷 شهیدی که هیچ کس منتظرش نبود جز خدا... ‏ از شهدای بهزیستی استان مازندران که با یک زیر پیراهن راهی جبهه شد و هیچکس در جبهه نفهمید كه او خانواده‌ای ندارد. کم سخن می‌گفت و... ‏با سن کم سخت‌ترین کارجبهه یعنی ‏ «بیسیم‌چی» بودن را قبول کرده بود ‏سرانجام توسط منافقین اسیر شدبرگه و کدهای عملیات راقبل از سارت خورد و منافقین پس از به شهادت رساندن وی، برای به دست آوردن رمز وکدهای بیسیم، ‏سینه وشکمش راشکافتند!! ‏ولی چیزی نصیب آن‌ها نشد ...! 🌷 وقتی به طرف جبهه ها می روم همراه با شوق و اشتیاق است چون می دانم برای اسلام و خدا می روم. من درس اسلام شناسی را وقتی که رهبرم امام خمینی به ایران آمد از او یاد گرفتم و این را هم بگویم که من برای اسلام و خدا به جبهه می روم و نه برای مقام ، نه تنها من بلکه همه رزمندگان همینطور هستند. 🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان و صـلوات🌼 @Bshmk33
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید مدافع‌ حرم احمد_قنبری نام پــــدر : مصطفی تاریخ تولد : ۱۳۶۵/۰۶/۲۵ - اصفهان دین و مذهب : اسلام ، تشیّع وضعیت تأهل : مجرّد شغل : طلبه، جوشکار ملّیّت : ایرانی تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۰۸/۲۴ - بیجی تاریخ تفحّص پیکر : مهرماه ۱۳۹۶ مــزار : گلستان شهدای اصفهان 🌷 یکی از همرزمان شهید احمد قنبری در مورد او گفت: تمام دارایی‌اش از مال دنیا یک چمدان قدیمی و چند دست لباس و تعدادی کتاب درسی حوزه بود که با خودش از نجف به سامرا آورده بود. وی افزود: با جدیت و سماجتی که داشت به جمع بچه‌های حزب الله عراق پیوست و با اصرار زیاد توانستیم حدود 10 روز او را به عنوان مربی عقیدتی و مترجم زبان عربی در آموزش نظامی در جمع خودمان نگه داریم؛ اما از آنجا که عاشق روبرو شدن و جهاد علیه تکفیری‌ها و داعشی‌ها بود تاب و قرار ماندن نداشت و پس از مدت کوتاهی به جمع رزمندگان در منطقه عملیاتی فلوجه عراق پیوست. همرزم شهید قنبری اظهار داشت: از آنجا که با تهذیب نفس در مدت 4 سال حضور در حوزه علمیه نجف اشرف خود را آماده پرواز و مستحق پریدن از این قفسه تنگ دنیا کرده بود، در اواسط مهرماه 94 مزدش را گرفت و به جمع شهدای مدافع حرم آل الله پیوست. 🌼شادی روح پاک همه شهیدان و صلوات🌼 ➯@Bshmk33
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 محل تولد: دهبید فارس تاریخ تولد : 1334 وضعیت تاهل : متأهل تاریخ شهادت : 1365/10/04 پس از فتح خرمشهر، مسئولیت آموزش نظامی پادگان 21 حمزه و سپس مسوولیت فرماندهی یگان دریایی لشکر 17 علی بن ابیطالب (ع) را به عهده گرفت. وی درنهایت در عملیات کربلای چهار در جزیره بوارین درسال 1365 به درجه رفیع شهادت نائل آمد. مزار:گلزار شهدای علی بن جعفر 🌷_ حاج اکبر نسبت به ازدواج جوانان آماده‌ی ازدواج مجرد خیلی اهتمام داشت... بعضی مواقع به شوخی می‌ گفت: من چهل تا داماد دارم. چون واسطه ازدواج چهل نفر شده بود. با خانمش صندوق خیریه‌ی ازدواج تشکیل داده بودند تا ازدواج های آسان را ترویج کنند. در اش آورده بود: از ثلث مالم ۲۵ هزار تومان به دختری در فامیل که قصدِ ازدواج دارد بدهید. اگر کسی در فامیل نبود، آن را به غیر فامیلی که قصد ازدواج دارد بدهید 🌱هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و صلوات🌱 الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🌸 @Bshmk33
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 غواص نام پدر: محمود تاریخ تولد: ۱۳۴۵/۸/۲۸ محل تولد: ساوجبلاغ سن: ۲۱ سال تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۱۱/۱ محل شهادت: ماووت عملیات: بیت المقدس۲ گردان: زهیر یگان خدمتی: لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه‌السلام مزار: ساوجبلاغ، فخر ایران نوشته بود من برنمیگردم مگر با زیارت حسین علیه سلام یا شهادت! خوابش را دیدم. با خنده گفت: مادر دست چپم و دو تا از دندان‌هایم را در حرم امام حسین جا گذاشتم! روز بعد رفتم معراج شهدا. با اصرار پیکرش را دیدم، دست چپش قطع شده، زیر لبخند زیبایش هم جای دو دندان خالی بود! فرازی از  بنام الله پاسدار حرمت خون شهداء می‌روم، می‌روم تا یاری دین خداکنم، می‌روم تا یاری امام کبیرمان خمینی بت شکن کنم. می‌روم تا خون ناچیز خود را به درخت اسلام و آزادگی هدیه کنم، می‌روم تا به معبود خود رسیده و گناهان خود را پاک کنم. می‌روم تا فدای هل من ناصرحسین را، لبیک گفته و راه حسین را ادامه دهیم... 🌱هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و 🌱 الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🌸@Bshmk33
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 🗓سالگرد_شهادت: (کرار) تولد : 1356/04/22 محل تولد : مشهد  شهادت : 1396/07/01 محل شهادت : دیر الزور - سوریه وضعیت تاهل : متاهل با 2 فرزند محل مزار شهید : مشهد – بهشت رضا علیه سلام ✍ _شوخ طبعی ویژگی اخلاقی بارز رضا بود و همیشه مهربان و با عاطفه بود روزی که می ‌خواست به سوریه برود گفتم: من جواب بچه هایت را نمی ‌توانم بدهم رضا گفت: مادر! من اگر نروم از حرم دفاع کنم، شما فردا می‌توانی سرت را مقابل جدت حضرت زهرا سلام الله بالا بگیری؟ به حرم بی بی (سلام الله) جسارت می ‌کنند، من چطور آرام بنشینم؟ حالا هم در عجبم که چرا اینقدر آرامم و صبور... مطمئنم در حقم دعا کرده وگرنه مگر می ‌شود خار به پای فرزندی برود و مادرش آرام بنشیند؟ به خدا رضا برایم دعا کرده است... راوی: مادر شهید🌾 🌱هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و 🌱 الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌸 @Bshmk33
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 نـام پـدر :علی اکبر تـولـد :۱۳۴۲/۰۸/۰۴ مـحل تـولـد :تهران شهادت : ۱۳۶۱/۰۲/۲۰ محل شهادت :خرمشهر تاهل :مجرد دسـته اعـزامـی :سپاه پاسداران تـحصیـلات :سوم راهنمایی مـزار : تهران .بهشت زهرا سلام الله ✍ _دو سال از شهادت برادرش احمد به دست کومله در ۲۴ اردیبهشت سال ۵۹ می‌گذشت که علی و یونس نیز در جنوب به شهادت رسیدند. علی روز ۱۹ اردیبهشت سال ۶۱ در خرمشهر شهید شد و یونس یک روز بعد در شلمچه به شهادت رسید. اتفاقاً در مسجد برای ختم علی، حاجی داشت سخنرانی می‌کرد که خبر یونس را هم آوردند و او پشت میکروفن اعلام کرد شهید سوم من هم آمد. همین که این خبر را گفت مسجد به هم ریخت. ما هم در منزل مراسمی زنانه داشتیم و یک خانم در حال سخنرانی بود. داشتم چای می‌دادم. بعد از مدتی پسر دایی‌ام آمد و گفت: خدا به این مادر صبر بدهد. این را گفت و خبر شهادت یونس را اعلام کرد. خانم سخنران ناراحت شد. گفتم ناراحتی ندارد ما خودمان این راه را انتخاب کردیم و تا آخر می‌رویم. به دخترهایم گفتم مبادا گریه کنید. وصیت برادرانتان است که در انظار گریه نکنید. یکی از خانم‌ها گفت: مگر تو زن بابای بچه‌ها هستی؟ من هم با ناراحتی گفتم: بله! من جایگاه بچه‌های خودم را می‌دانستم و آنچه من درک می‌کردم آنها درک نمی‌کردند. روای: مادر شهید 🌱هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و 🌱 الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌸 @Bshmk33
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید حاج علی محمدی پور نـام پـدر :جواد تـاریخ تـولـد :1338 دقوق آباد شهرستان رفسنجان تاریخ شهادت:1365/10/19_ شلمچه _کربلای5 📚کتاب «عبور از کویر» پیرامون خاطرات و زندگی سردار عارف شهید حاج علی محمدی پور  می باشد. 🌷 نحوه ی شهادت خودش را هم گفت بچه های گردان دور حاج علی جمع شده اند و او دارد سرنوشت بچه ها را بیان می کند: حسین برادرم ،‌چه بخواهد و چه نخواهد، شهید خواهد شد. نجمیان، سید کاظم و برادرش، مهدی امراللهی و غلام نهویی هم شهید می شوند. جواد کامرانی و عباس علیزاده زخمی می شوند. رضا قربانی، محمود حسن زاده دو دوست با وفا، با هم شهید می شوند. ثمره نه شهید می شود و نه مجروح. همۀ پیش بینی ها ی حاج علی درست از کار در آمد. او حتی نحوه ی شهادت خودش را هم گفت. این عملیات برای من آخرین عملیات خواهد بود. من دیگر بر نمی گردم. خواب دیدم پرچمی را داده اند به دستم.من پرچم را می برم تا برسانم به دژ، ولی به آن نمی رسم. می دانم که نرسیده به دژ، شهید و از زندان دنیا رها خواهم شد. در سال 63 هنگام عملیا ت بدر ، فرمانده گروهان بود، سپس جانشین فرمانده گردان شد .عملیات کربلای 5که شد،خدا اورا طلبیدوپیش خودش برد.آن موقع علی یکی از زبده ترین فرمانده گردانهای لشکر41 ثارالله بود. شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان و صـلوات🌼 @Bshmk33
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید مدافع‌ حرم احمد_قنبری نام پــــدر : مصطفی تاریخ تولد : ۱۳۶۵/۰۶/۲۵ - اصفهان دین و مذهب : اسلام ، تشیّع وضعیت تأهل : مجرّد شغل : طلبه، جوشکار ملّیّت : ایرانی تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۰۸/۲۴ - بیجی تاریخ تفحّص پیکر : مهرماه ۱۳۹۶ مــزار : گلستان شهدای اصفهان 🌷 یکی از همرزمان شهید احمد قنبری در مورد او گفت: تمام دارایی‌اش از مال دنیا یک چمدان قدیمی و چند دست لباس و تعدادی کتاب درسی حوزه بود که با خودش از نجف به سامرا آورده بود. وی افزود: با جدیت و سماجتی که داشت به جمع بچه‌های حزب الله عراق پیوست و با اصرار زیاد توانستیم حدود 10 روز او را به عنوان مربی عقیدتی و مترجم زبان عربی در آموزش نظامی در جمع خودمان نگه داریم؛ اما از آنجا که عاشق روبرو شدن و جهاد علیه تکفیری‌ها و داعشی‌ها بود تاب و قرار ماندن نداشت و پس از مدت کوتاهی به جمع رزمندگان در منطقه عملیاتی فلوجه عراق پیوست. همرزم شهید قنبری اظهار داشت: از آنجا که با تهذیب نفس در مدت 4 سال حضور در حوزه علمیه نجف اشرف خود را آماده پرواز و مستحق پریدن از این قفسه تنگ دنیا کرده بود، در اواسط مهرماه 94 مزدش را گرفت و به جمع شهدای مدافع حرم آل الله پیوست. 🌼شادی روح پاک همه شهیدان و صلوات🌼 ➯@Bshmk33
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 محل تولد: دهبید فارس تاریخ تولد : 1334 وضعیت تاهل : متأهل تاریخ شهادت : 1365/10/04 پس از فتح خرمشهر، مسئولیت آموزش نظامی پادگان 21 حمزه و سپس مسوولیت فرماندهی یگان دریایی لشکر 17 علی بن ابیطالب (ع) را به عهده گرفت. وی درنهایت در عملیات کربلای چهار در جزیره بوارین درسال 1365 به درجه رفیع شهادت نائل آمد. مزار:گلزار شهدای علی بن جعفر 🌷_ حاج اکبر نسبت به ازدواج جوانان آماده‌ی ازدواج مجرد خیلی اهتمام داشت... بعضی مواقع به شوخی می‌ گفت: من چهل تا داماد دارم. چون واسطه ازدواج چهل نفر شده بود. با خانمش صندوق خیریه‌ی ازدواج تشکیل داده بودند تا ازدواج های آسان را ترویج کنند. در اش آورده بود: از ثلث مالم ۲۵ هزار تومان به دختری در فامیل که قصدِ ازدواج دارد بدهید. اگر کسی در فامیل نبود، آن را به غیر فامیلی که قصد ازدواج دارد بدهید 🌱هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و صلوات🌱 الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🌸 @Bshmk33
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 غواص نام پدر: محمود تاریخ تولد: ۱۳۴۵/۸/۲۸ محل تولد: ساوجبلاغ سن: ۲۱ سال تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۱۱/۱ محل شهادت: ماووت عملیات: بیت المقدس۲ گردان: زهیر یگان خدمتی: لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه‌السلام مزار: ساوجبلاغ، فخر ایران نوشته بود من برنمیگردم مگر با زیارت حسین علیه سلام یا شهادت! خوابش را دیدم. با خنده گفت: مادر دست چپم و دو تا از دندان‌هایم را در حرم امام حسین جا گذاشتم! روز بعد رفتم معراج شهدا. با اصرار پیکرش را دیدم، دست چپش قطع شده، زیر لبخند زیبایش هم جای دو دندان خالی بود! فرازی از  بنام الله پاسدار حرمت خون شهداء می‌روم، می‌روم تا یاری دین خداکنم، می‌روم تا یاری امام کبیرمان خمینی بت شکن کنم. می‌روم تا خون ناچیز خود را به درخت اسلام و آزادگی هدیه کنم، می‌روم تا به معبود خود رسیده و گناهان خود را پاک کنم. می‌روم تا فدای هل من ناصرحسین را، لبیک گفته و راه حسین را ادامه دهیم... 🌱هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و 🌱 الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🌸@Bshmk33
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید حاج علی محمدی پور نـام پـدر :جواد تـاریخ تـولـد :1338 دقوق آباد شهرستان رفسنجان تاریخ شهادت:1365/10/19_ شلمچه _کربلای5 📚کتاب «عبور از کویر» پیرامون خاطرات و زندگی سردار عارف شهید حاج علی محمدی پور  می باشد. 🌷 نحوه ی شهادت خودش را هم گفت بچه های گردان دور حاج علی جمع شده اند و او دارد سرنوشت بچه ها را بیان می کند: حسین برادرم ،‌چه بخواهد و چه نخواهد، شهید خواهد شد. نجمیان، سید کاظم و برادرش، مهدی امراللهی و غلام نهویی هم شهید می شوند. جواد کامرانی و عباس علیزاده زخمی می شوند. رضا قربانی، محمود حسن زاده دو دوست با وفا، با هم شهید می شوند. ثمره نه شهید می شود و نه مجروح. همۀ پیش بینی ها ی حاج علی درست از کار در آمد. او حتی نحوه ی شهادت خودش را هم گفت. این عملیات برای من آخرین عملیات خواهد بود. من دیگر بر نمی گردم. خواب دیدم پرچمی را داده اند به دستم.من پرچم را می برم تا برسانم به دژ، ولی به آن نمی رسم. می دانم که نرسیده به دژ، شهید و از زندان دنیا رها خواهم شد. در سال 63 هنگام عملیا ت بدر ، فرمانده گروهان بود، سپس جانشین فرمانده گردان شد .عملیات کربلای 5که شد،خدا اورا طلبیدوپیش خودش برد.آن موقع علی یکی از زبده ترین فرمانده گردانهای لشکر41 ثارالله بود. شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان و صـلوات🌼 @Bshmk33