eitaa logo
پایگاه اطلاع رسانی معاونت فرهنگی اجتماعی دانشگاه اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
479 فایل
«معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه اصفهان» ✉️پل ارتباطی @farhangiesfahan ☎️تلفن: 37932223 37932232 37932228 37932229 🌐پورتال معاونت فرهنگی و اجتماعی: http://cul.ui.ac.ir 📍نشانی: دانشگاه اصفهان - روبروی مصلی الغدیر - ساختمان معاونت فرهنگی اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
🌄 رمضانِ بی‌فایده ✍🏻 عین‌صاد ❞ بعضى وقت‌ها ابرى مى‌آيد، امّا نمى‌بارد. برق مى‌زند، امّا نمى‌بارد. فرصت‌ها را مى‌دهند، امّا ما بهره نمى‌گيريم. رمضان‌ها آمده و رفته، اما جز خيس خوردن چرك‌ها چيزى برايمان باقى نمانده است. در همين شب‌هاى ماه رمضان، كه ما دور هم مى‌نشينيم و مى‌گوييم ماه رمضان جديد آمد. بايد مواظب باشيم و به خودمان فكر كنيم، ولى مانند كسى هستيم كه به حمام آمده است، ولى نه براى تطهير، كه براى بازى. وقتى بچه بوديم، نزديك عيد كه مى‌شد، ما را به حمام مى‌فرستادند. چند تا بچه بوديم، بدجنس و بازى‌گوش. گاهى سه ساعت در حمام مى‌مانديم...همديگر را مى‌زديم و پوست همديگر را مى‌كنديم... وقتى مى‌آمديم خانه، پشت گوش‌ها و پاهامان همه كثيف مانده بود. مادر ما هم كه خيلى دقيق بود، پشت گوش‌ها و آرنج‌هاى ما را نگاه مى‌كرد و مى‌پرسيد: اينها چيه‌؟! ما را تنبيه مى‌كرد و گريه مى‌كرديم. ما حمّام رفته بوديم، اما بازى كرده بوديم. در مقام تطهير نبوديم.رمضان‌ها آمده و رفته، امّا ما لَعْبِ به رمضان داشته‌ايم و جدّى نبوده‌ايم 📚 | ص 30 #️⃣ ┄┅••؛🇮🇷❁🇮🇷؛••┅┄┄ ♻️پایگاه معاونت فرهنگی اجتماعی دانشگاه اصفهان را دنبال نمایید ╔═ 🌱🌐🌱 ═╗ @CULuiacir http://cul.ui.ac.ir ══════════
🌄 رمضانِ بی‌فایده ✍🏻 عین‌صاد ❞ بعضى وقت‌ها ابرى مى‌آيد، امّا نمى‌بارد. برق مى‌زند، امّا نمى‌بارد. فرصت‌ها را مى‌دهند، امّا ما بهره نمى‌گيريم. رمضان‌ها آمده و رفته، اما جز خيس خوردن چرك‌ها چيزى برايمان باقى نمانده است. در همين شب‌هاى ماه رمضان، كه ما دور هم مى‌نشينيم و مى‌گوييم ماه رمضان جديد آمد. بايد مواظب باشيم و به خودمان فكر كنيم، ولى مانند كسى هستيم كه به حمام آمده است، ولى نه براى تطهير، كه براى بازى. وقتى بچه بوديم، نزديك عيد كه مى‌شد، ما را به حمام مى‌فرستادند. چند تا بچه بوديم، بدجنس و بازى‌گوش. گاهى سه ساعت در حمام مى‌مانديم...همديگر را مى‌زديم و پوست همديگر را مى‌كنديم... وقتى مى‌آمديم خانه، پشت گوش‌ها و پاهامان همه كثيف مانده بود. مادر ما هم كه خيلى دقيق بود، پشت گوش‌ها و آرنج‌هاى ما را نگاه مى‌كرد و مى‌پرسيد: اينها چيه‌؟! ما را تنبيه مى‌كرد و گريه مى‌كرديم. ما حمّام رفته بوديم، اما بازى كرده بوديم. در مقام تطهير نبوديم.رمضان‌ها آمده و رفته، امّا ما لَعْبِ به رمضان داشته‌ايم و جدّى نبوده‌ايم 📚 | ص 30 ╔═ 🌱🌐🌱 ═╗ @CULuiacir http://cul.ui.ac.ir ══════════