eitaa logo
" دلاࢪامــ ᴅᴇʟᴀʀᴀᴍ "
2.4هزار دنبال‌کننده
913 عکس
245 ویدیو
13 فایل
Live for ourselves not for showing that to others!😌🌗👀 'تنها‌خُداست‌کهِ‌می‌مانَد؛🕊️🍃 تبلیغـات🌾: @Tablighat_Deli گپمون‌: @Nashenas_Deli [دلــاࢪامــ]؟آرامــش‌دهنده‌ی‌قلب💗✨. تولــدمــــون:6مهر1402🎂 -----------------~-----------------
مشاهده در ایتا
دانلود
" دلاࢪامــ ᴅᴇʟᴀʀᴀᴍ "
•{#قشاع🖤🤍}•• ‌#قلم_N #part_378 _خانوم خوبین؟! قرص رو ازش گرفتم تا از درد قفسه سینم کاسته بشه ! دهن
•{🖤🤍}•• ‌ نگاه عصبیش همزمان شد با پیچیدن دردی تو پهلوم ! تحمل درد برام سخت بود ! صبرم لبریز شده بود ! دستمو به شکمم قفل کردم و جیغ خفیفی زدم ! +ب..باشه باشه ! بریم ! بریم ! پوزخندی زد و خواست دستمو بگیره که دستمو کشیدم ! +خ ..خودم میام.! انگار بهش بر خورد که زیرلب چیزی گفت و به بیرون رفت ! پشت سرش با قدم های بی‌جونم، راه افتادم ... اونقدر قدمهاشو تند برمیداشت ، که توی جیک ثانیه ، به ماشینش که تو حیاط پارک بود ، رسید ! درد پهلوم بیشتر و بیشتر میشد و کاری جز نفس عمیق کشیدن ازم برنمیومد ! نگران بودم ! مامانی !؟ دخترم خوبی؟! ببین مامان داره چقدر عذاب میکشه ! درد میکشه ! ولی تو غصه نخوریا !! مامانیت هیچوقت کم نمیاره ! چون توهستی ! پس توهم قوی بمون مامانی ! درسته گرسنه موندی !.. استرس کشیدی ! ولی بهت قول میدم همه اینارو .. هم من هم باباحامد... برات جبران کنیم ! قطره اشکی از سر درد تو وجودم، از گوشه چشمم چکید !.. در ماشینو باز کردم و سوار شدم ! ارسلان بدون حرف راه افتاد و از عمارت خارج شد !... نگاه های خیرش، اذیتم میکرد ! بدنم گر گرفته بود و مانتوم رو انقدر تو مشتم گرفته بودم که چروک شده بود ! _آرام ؟ آب دهنمو قورت دادم و سرمو از سر کلافگی و درد بدنم ، به صندلی تکیه دادم ! +ب..بله ؟ _خیلی درد داری؟ لحن مظلوم و نگرانش، برای لحظه ای دلمو لرزوند ! نباید نگاش میکردم !. شخصیتم همین بود .. از یه رفتار و یه حرف کسی خوشم بیاد ، دل کندنم ازاون فرد با خداست ! درست مثل حامد !.. حامد هم فقط با یک حرف و یک رفتار دل من رو تو مشتش گرفت ! نوع خواستگاری کردن و ابراز علاقش برام محشر بود ! جذاب بود ! اما این مرتیکه ، نزاشت ازاون روزا لذت ببرم!!! اما حالا ...! حال من واقعا براش مهم بود؟! اگر بود.. چراانقدر اذیتم میکرد؟ +م..مهم نیست ! دستاشو دور فرمون مشت کرد ! _مهمه که میپرسم !
" دلاࢪامــ ᴅᴇʟᴀʀᴀᴍ "
•{#قشاع🖤🤍}•• ‌#قلم_N #part_379 نگاه عصبیش همزمان شد با پیچیدن دردی تو پهلوم ! تحمل درد برام سخت بو
•{🖤🤍}•• ‌ بعضی از رفتاراش، درست مثل حامد بود و من رو یاد حامد مینداخت ! کاش خودش الان اینجا بود ! جای ارسلان! باهم میرفتیم برای تعیین جنسیت ! میرفتیم سیسمونی میخریدیم ! آخ که این آرزو تو دل من برای همیشه موند ! +اگه م..مهم ..بود ... منو از حامد دور ن..نمیکردی! _شروع شد باز؟ پوزخندی زدم... +ح..حقیقت برات تلخه؟ _نه اتفاقا ! شیرینه ! میدونی چرا؟ چون حقیقت اینه که تو داری دردیو میکشی که من سه چهارسال پیش کشیدم ! درد بی پدر مادری ! درد بی کسی ! درد دوری از زندگیت ! همه وجودت ! درد دلتنگی !... نیشخندی زد .. _تو هرشب خواب خودت و بچت و حامدی رو میبینی که دورهم نشستین و مشغول چرت و پرت گفتنین! اما من هرشب کابوس میبینم ! همون تصویر یلدای غرق در خون ! تصویر جنازه مادرم ! همون تصویرایی که الان شده برام یه کابوس !!!! میفهمی چی میگم؟! +ت..تمومش کن ...! با شنیدن هر یک کلمه از حرفاش، حالم بدتر میشد ! قصد کشتن منو داشت ‌انگار ! نمیدونم چی تو نگاهم دید که سکوت کرد و پاشو روی گاز فشرد ..! _____________________ کلافه و عصبی ، داد زدم: +من به شما احمقا گفتم فقط یه آمار بگیرین ببینید خونه هست یانه ! بعد رفتین در خونشو زدین؟! _آروم باش رادین ! صبر کن حرفمو تموم کنم ! دستی رو موهام کشیدم و نشستم رو مبل ... _هرچقدر زنگ زدیم جواب نداد ! هم به گوشیش .. هم از آیفون ! دستامو به گردنم قفل کردم که نشست کنارم .. _میخوای چیکار کنی حالا؟! +نمیدونم امیر .. نمیدونم ! دارم دیوونه میشم ! دوسه هفته ست خودشو گم و گور کرده ! نه گوشیشو جواب میده ! نه منو راه میده تو خونش ! چه غلطی کنم دیگه ! بابا بخدا منم خواهرمو الکی الکی از دست دادم ! نزدیک یک ماهه ازش خبر ندارم! نمیدونم کجاست ! اصلا زنده هست یانه ! هیچکس نمیفهمه حال منو ! هرکی یه ساز میزنه ! _من میفهمم حالتو ! بلند شدم و درو بستم ... +نمیفهمی ..به ولله نمیفهمی! خواهر من گول شماهارو خورد که پاشد رفت برا اون ماموریت کوفتی ! _درک میکنم رادین ! درک میکنم ! +چیو درک میکنی ؟! اینکه پاره تنمو از دست دادم؟! یااینکه دلم پرسه میزنه برای دیدنش ؟! _جفتشو ! خداتو شکر کن رادین ! شکر کن ! شکر کن که خواهرت تو سن ۱۷ ۱۸ سالگی با یه آدم عوضی دست به فرار نزده ! با شنیدن این حرفش ، آتیش درونم‌، محو ونابود شد !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آنان‌ڪھ‌آن‌روزبھ‌تومۍخندند فرداگریانندوتوخندانۍ 🤍🐾 . . . :) ‌ @CafeYadgiry🪐🍓
ꔷ◄👩🏻‍🔬🦠!ترم دوم رو اینجوری شروع کن ┎─━─━─━─❊─━─━─━─┒ ꔷ➊➜🏷سر کلاس خوب به درس ꔷتوجه کن و یادداشت برداری کن ꔷ➋➜🖌آخر هفته ها درسایی رو که ꔷاز ترم اول مشکل داری بخون ꔷ➌➜📌تکلیف درس و درس جدید ꔷرو توی همون روز بخون ꔷ➍➜🎯برای موفقیت خودت در ترم ۲ ꔷهدفگذاری بزرگتری کن ꔷ➎➜🛟به صورت پیوسته درس بخون ꔷو اشتباه های اولو تکرار نکن @CafeYadgiry🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گاهی برآورده شدن آرزوی یک نفر از مسیر قلب تو میگذره، راه باش، خدا واست جبران میکنه🫀 @CafeYadgiry💞