°•♡کافهعشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_445 تو که جای من نیستی ونمیدونی در اون مواقع چی بهم میگذره! نشستم
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼🌼
🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼
🌸🌸
🌼
#پارت_446
پس خواهش میکنم!قابلی هم نداشت فقط اینکه
رسیدیم تهران یه صبح تا شب بازار مهمون تو!
بدون پلک زدن نگاهم کرد:
من مشکلی ندارم فقط خودت یه وقت خسته نشی از صبح تا شب؛ بعد بچه ها چی اصلا!
اسوده لبخندی بهش زدم:
بدون بچه ها میریم منم خسته نمیشم!
قشنگ معلوم بود که نمیتونست نه بگه و حالا هم
بزور سری تکون داد و اروم گفت:
پس حتما میریم!
واین بار قبل اینکه مکالمون ادامه پیدا کنه صدای
صدای تق تق در اتاق و شنیدم بعد هم ارغوان امد
تو اتاق:
اگه حرفا و قول وقراربازار رفتنتون تموم شده؛
عماد جان بیا برو تو بخش مردونه که دوساعته
یه لنگه پشت در منتظریم!
وزد زیر خنده که چشای من و عماد از شدت
تعجب گرد شدو عماد گفت:
تو فالگوش وایستاده بودی؟
ابرویی بالا انداخت!
-نه ؛اوا هم بود!
وتو همین لحظه اوا هم سانیا به بغل کنار ارغوان
حضو پیدا کرد:
حالا چیه؟
دوساعتم میخوایین عین بز نگاه هم کنین؟
وانگار یه چیزیم بهش بدهکارشده بو دیم که
گفتم:
-یعنی ما دوتا نمیتونیم با هم حرف بزنیم؟؟
اوا راه افتاد تو اتاق وسانیایی که خواب بود و گذاشت رو تخت:
خیلی بیشتر از دوکلمه حرف زدین!
این بار عماد به ارغوان گفت:
تو خجالت نمیکشی؟
🌸
🌼🌼
🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼
🌸🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
💕💕💕💕💕💕
💕💕💕💕💕
💕💕💕💕
💕💕💕
💕💕
💕
#مجنون_تواَم🥰
#پارت_446
میخواستم سوپرایزش کنم که پشت کاناپه ای که روش نشسته بود ایستادم و سریع دستهام و روی چشم هاش گذاشتم و همین برای شوکه شدن و تکون خوردنش کافی بود که گفتم:
_منم،همینطوری با چشم بسته بلند شو!
صداش گوشم وپر کرد:
_چیکار میکنی جانا
هیس کشیده ای گفتم:
_چیزی نگو فقط بلند شو
طبق گفته هام عمل کرد وبلند شد،
حالا پشت سرش بودم و برای گرفتن چشم هاش کمی فشار روی پنجه پاهام بود که گفت:
_قول میدمم چشمام و باز نکنم،فقط دستت و بردار انگشتات تو تخم چشمامه!
نوچی گفتم:
_اینطوری خیالم راحت تره،حالا راه بیفت
آروم قدم بردار روبه جلو راه افتاد،
قدم برمیداشت ومن به سختی دنبالش میرفتم و تموم حواسم پی میزی بود که چیده بودم…
کلی زحمت کشیده بودم و دلم میخواست اینجوری باهاش روبه رو بشه وکرک و پرش بریزه و تو سرم هزار تا فکر بود داشتم تصور میکردم با دیدن غذایی که براش تدارک دیدم انگشت هاش رو هم میخورد و بعد بهم میگف حقا که توانتخاب زن هیچ اشتباهی نکرده ومن همون زن خوشگل آشپزباشی رویاهاشم