eitaa logo
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
6.7هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
348 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_459 دختره از خود راضی فکر کرده بود کیه وحالا حقش بود! -نه!بالاخر
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 -یجوری جواب مهتاب بیچاره رو دادی که فکر کنم یلداتا اخر عمر قربون صدقت بره! ودوتایی منتظر منو نگاه کردن کت چپ چپ به ارغوان نگاه کردم: -بیخودی وعده وعید نده بت خان داداشت! ورو به عماد ادامه دادم: -فعلا کنارت میمونیم! دستشو گذاشت رو سینش: -خیلی لطف میکنید فقط یه لطف دیگه هم کن، امشب فاصله شرعی و قانونی و همه چی با مهتاب ومهسا حفظ کن،یهو وسط مهمونی گیس وگیس کشی راه نندا زین! خنده ام گرفت: قول نمیدم ولی سعی میکنم! عماد کت بی جواب مونده بود همینطوری داشت نگاهم میکرد تا اینکه ارغوان خیالش و راحت کرد: -من نمیزارم بهت نزدیک شن خیالت راحت! مهمونی که شرو ع شد،حتی یه کلمه نه با مهسا حرف زدم نه با مهتاب ونه حتی طرفشون رفتم و به نظرم مقصر هم خو دشون بودن! 🌸 🌼🌼 🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼🌼
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
💕💕💕💕💕💕 💕💕💕💕💕 💕💕💕💕 💕💕💕 💕💕 💕 #مجنون_تواَم🥰 #پارت_459 روی تخت دراز کشید. دیگه لباس و وسایلی باقی نم
💕💕💕💕💕💕 💕💕💕💕💕 💕💕💕💕 💕💕💕 💕💕 💕 🥰 _البته بعدا باید بریم شمال واسه دیدن مامان، چون همین فردا باید جمع کنه بره خونه مامان جون! مامان ساز مخاف زد: _من همینجا میمونم! سرم و به عقب برگردوندم و جواب دادم: _این چند وقت هم تحمل کن،عملت که انجام شد بیا همین تهران و بمون ور دل من، فقط الان به فکر خودت و سلامتیت باش! و معین تایید کرد: _این چند وقت هم مراقبت کنید بعدش دیگه میتونید تهران بمونید! مامان به کشیدن نفس عمیقی بسنده کرد و بالاخره رسیدیم. ماشین و مقابل ساختمون نگهداشت برای کمک به بیرون آوردن وسایل ها از توی ماشین،پیاده شد و حالا آخرین چمدون روهم تحویلم داد: _اینم چمدون خرید های شما و چشم ریز کرد: _تو‌همین جمعشون کردی دیگه؟ سری به نشونه تایید تکون دادم: _خودشه! و معین آروم خندید: _تو‌ برو کمک مامانت، این وسایلهارو‌من میارم حرفش و رد کردم: _انقدری نیست که تو بخوای تا بالا بیای و‌برگردی برو به کارهات برس و‌با اصرار من بالاخره قبول کرد و حالا وقت خداحافظی بود که گفتم: _شب میای اینجا؟ همزمان با نشستن پشت فرمون جواب داد: _میام میبینمت،فعلا! و رفت…