🌷 # رمان_واقعی_نسل_سوخته 🌷
قسمت #صد_و_چهل_پنجم
خدای دو زاری
به ساعتم نگاه کردم ... و بلند شدم ...
- کجا؟ ... تازه وسط بازیه ...
- خسته شدی؟ ...
همه زل زده بودن به من ...
- تا شما یه استراحت کوتاه کنید ... این خدای دو زاری، نمازش رو می خونه و برمی گرده ...
چهره هاشون وا رفت ... اما من آدمی نبودم که بودن با خدا #حقیقی رو ... با هیچ چیز عوض کنم ...
فرهاد اومد سمت مون ...
- من، خدا بشم؟ ...
جمله از دهنش در نیومده ... سینا بطری آب دستش رو پرت کرد طرف فرهاد ...
- برو تو هم با اون خدا شدنت ... هنوز یادمون نرفته چطور نامردی کردی ... دوست دخترش مافیا بود ... نامرد طرفش رو می گرفت ...
بچه ها شروع کردن به شوخی و توی سر هم زدن ... منم از فرصت استفاده کردم و رفتم نماز ...
وقتی برگشتم هنوز داشتن سر به سر هم میزاشتن ...
بقیه هنوز بیدار بودن ... که من از جمع جدا شدم ... کیسه خوابم رو که برداشتم ... سینا اومد سمتم ...
- به این زودی میری بخوابی؟ ... کیانوش می خواد واسه بچه ها قصه ترسناک بگه ... از خودش در میاره ولی آخرشه ...
خندیدم و زدم روی شونه اش ...
- قربانت ... ولی اگه نخوابم نمی تونم از اون طرف بیدار بشم...
تا چشمم گرم می شد ... هر چند وقت یک بار جیغ دخترها بلند می شد ... و دوباره سکوت همه جا رو پر می کرد ... استاد قصه گویی بود ...
من که بیدار شدم ... هنوز چند نفری بیدار بودن ... سکوت محض ... توی اون فضای فوق العاده و هوای تازه ... وزش باد بین شاخ و برگ درخت ها ... نور ماه که هر چند هلالی بیش نبود ... اما می شد چند قدمیت رو ببینی ...
وضو گرفتم و از نقطه اسکان دور شدم ... یه فرورفتگی کوچیک بین اون سنگ های بزرگ پیدا کردم ... توی این هوا و فضای فوق العاده ... هیچ چیز، لذت بخش تر نبود ...
نماز دوم تموم شده بود ... سرم رو که از سجده شکر برداشتم ...
سایه یک نفر به سایه های جنگل و نور ماه اضافه شد ... یک قدمی من ایستاده بود ...
.
.
ادامه دارد...
🌸نويسنده:سيدطاها ايماني🌸
💖 کانال توسل به شهدا 💖
https://eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌹🕊 بسم الله القاصم الجبارین🕊🌹
✳️ مقدمه رمان
🌹بر اساس حوادث #حقیقی
زمستان ٨٩ تا پاییز ٩۵ درسوریه. و با اشاره به گوشه ای
از رشادتهای مدافعان حرم..به ویژه
🕊 #سپهبدشهیدحاج_قاسم_سلیمانی و
🕊 #سردارشهیدحاج_حسین_همدانی در
بستر داستانی عاشقانه روایت شد.
🕊هدیه به روح مطهر همه شهدا، سیدالشهدای مدافعان حرم 🌹حاج قاسم سلیمانی🌹 و همه #مردم_مقاوم_سوریه
🕌 رمان #دمشق_شهرعشق
🕌قسمت ۱
ساعت از یک بامداد میگذشت، کمتر از دو ساعت تا تحویل سال ١٣٩٠ مانده بود و در این نیمه شب رؤیایی، خانه کوچکمان از همیشه دیدنی تر بود.
روی میز شیشه ای اتاق پذیرایی هفت سین ساده ای چیده بودم
و برای چندمین بار سَعد را صدا زدم که اگر ایرانی نبود دلم میخواست حداقل به اینهمه خوش سلیقه گی ام توجه کند.
باز هم گوشی به دست از اتاق بیرون آمد، سرش به قدری پایین و مشغول موبایلش بود که فقط موهای ژل زده مشکی اش را میدیدم و تنها عطر تند و تلخ پیراهن سپیدش حس میشد.
میدانستم به خاطر من به خودش رسیده و باز از اینهمه سرگرمی اش کلافه شدم که تا کنارم
نشست، گوشی را از دستش کشیدم.
با چشمان روشن و برّاقش نگاهم کرد و همین روشنی زیر سایه مژگان مشکی اش همیشه خلع سالحم میکرد که خط اخمم شکست و با خنده توبیخش کردم
_هر چی خبر خوندی،بسه!
به مبل تکیه زد، هر دو دستش را پشت سرش قفل کرد و با لبخندی که لبانش را ربوده بود، جواب داد
_شماها که آخر حریف نظام #ایران نشدید، شاید ما حریف نظام #سوریه شدیم!
لحن محکم عربی اش وقتی در لطافت کلمات فارسی مینشست، شنیدنی تر میشد که برای چند لحظه نیمرخ صورت زیبایش را تماشا کردم
تا به سمتم چرخید و به رویم چشمک زد.
به صفحه گوشی نگاه کردم، سایت العربیه باز بود...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
💖 کانال توسل به شهدا 💖
https://eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
رمان #دمشق_شهرعشق دمشق
🌹 بر اساس حوادث #حقیقی
زمستان ٨٩ تا پاییز ٩۵ درسوریه. و با اشاره به گوشه ای
از رشادتهای مدافعان حرم..به ویژه
🕊 #سپهبدشهیدحاج_قاسم_سلیمانی و
🕊 #سردارشهیدحاج_حسین_همدانی در
بستر داستانی عاشقانه روایت شد.
🕊هدیه به روح مطهر همه شهدا، سیدالشهدای مدافعان حرم 🌹حاج قاسم سلیمانی🌹 و همه #مردم_مقاوم_سوریه
🕌 رمان #دمشق_شهرعشق
💖 کانال توسل به شهدا 💖
https://eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
رمان #دمشق_شهرعشق دمشق
🌹 بر اساس حوادث #حقیقی
زمستان ٨٩ تا پاییز ٩۵ درسوریه. و با اشاره به گوشه ای
از رشادتهای مدافعان حرم..به ویژه
🕊 #سپهبدشهیدحاج_قاسم_سلیمانی و
🕊 #سردارشهیدحاج_حسین_همدانی در
بستر داستانی عاشقانه روایت شد.
🕊هدیه به روح مطهر همه شهدا، سیدالشهدای مدافعان حرم 🌹حاج قاسم سلیمانی🌹 و همه #مردم_مقاوم_سوریه
🕌 رمان #دمشق_شهرعشق
💖 کانال توسل به شهدا 💖
https://eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
رمان #دمشق_شهرعشق دمشق
🌹 بر اساس حوادث #حقیقی
زمستان ٨٩ تا پاییز ٩۵ درسوریه. و با اشاره به گوشه ای
از رشادتهای مدافعان حرم..به ویژه
🕊 #سپهبدشهیدحاج_قاسم_سلیمانی و
🕊 #سردارشهیدحاج_حسین_همدانی در
بستر داستانی عاشقانه روایت شد.
🕊هدیه به روح مطهر همه شهدا، سیدالشهدای مدافعان حرم 🌹حاج قاسم سلیمانی🌹 و همه #مردم_مقاوم_سوریه
🕌 رمان #دمشق_شهرعشق
💖 کانال توسل به شهدا 💖
https://eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
رمان #دمشق_شهرعشق دمشق
🌹 بر اساس حوادث #حقیقی
زمستان ٨٩ تا پاییز ٩۵ درسوریه. و با اشاره به گوشه ای
از رشادتهای مدافعان حرم..به ویژه
🕊 #سپهبدشهیدحاج_قاسم_سلیمانی و
🕊 #سردارشهیدحاج_حسین_همدانی در
بستر داستانی عاشقانه روایت شد.
🕊هدیه به روح مطهر همه شهدا، سیدالشهدای مدافعان حرم 🌹حاج قاسم سلیمانی🌹 و همه #مردم_مقاوم_سوریه
🕌 رمان #دمشق_شهرعشق
💖 کانال توسل به شهدا 💖
https://eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯