🇮🇷کانال کمیل🇮🇷
🔺دستور دادستانی کل کشور به پلیس برای برخورد قاطعانه با #کشف_حجاب 🌍 #انتشار_حداکثری_با_شما
🔴 توضیح تفصیلی دستور دادستانی برای کشف حجاب ها
🔹معاون دادستان کل در امور نظارت بر دادسراها و ضابطین سراسر کشور طی یادداشتی از صدور بخشنامهای از سوی دادستانی کل کشور به پلیس برای برخورد قاطعانه با جرم کشف حجاب خبر داد.
🔻به گزارش خبرنگار مهر، عبدالصمد خرمآبادی، معاون دادستان کل در امور نظارت بر دادسراها و ضابطین سراسر کشور طی یادداشتی به بررسی وظایف ضابطان دادگستری و قوه قضائیه در برخورد با جرم کشف حجاب پرداخت و نوشت: جرم «کشف حجاب» یکی از جرایم مشهود است و مأموران انتظامی مکلفند در اجرای تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۵ و قسمت اخیر ماده ۴۴ قانون آئین دادرسی کیفری مرتکبان جرایم مشهود را دستگیر و جهت اعمال مجازات به مراجع ذیصلاح قضائی معرفی نمایند. اخیراً طی بخشنامهای از سوی دادستانی کل کشور به پلیس دستور داده شده است در سراسر کشور با قاطعیت با جرم کشف حجاب برخورد کند.
🔻در اجرای دستور ریاست محترم قوه قضائیه و دادستان محترم کل کشور به دادستانهای عمومی و انقلاب سراسر کشور نیز اعلام شده است که در اجرای ماده ۳۲ قانون آئین دادرسی بر اقدامات ضابطان در زمینه برخورد با جرم کشف حجاب نظارت کرده و در اجرای ماده ۱۱ و بند (پ) ماده ۲۳۵ قانون مذکور از رؤسای دادگاهها بخواهند علاوه بر جزای نقدی مرتکبان جرم کشف حجاب را به مجازاتهای تکمیلی و تبعی نیز محکوم کنند و به رؤسای کل دادگستری سراسر کشور نیز اعلام شده است به قید فوریت برنامه ریزی لازم را برای برخورد جدی و بازدارنده با جرم کشف حجاب به عمل آورند.
🔻مجازات اصلی جرم کشف حجاب به موجب تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵، ده روز تا دو ماه حبس است. اما از آنجا که در اجرای سایر مقررات مجازات حبس کمتر از سه ماه الزاماً باید تبدیل به مجازات جایگزین حبس شود، با در نظر گرفتن مواد ۲۳، ۲۶، ۶۵ و ۸۷ قانون مجازات اسلامی دادگاهها میتوانند کسانی را که مرتکب جرم کشف حجاب میشوند علاوه بر پرداخت جزای نقدی به تحمل یک یا چند مورد از مجازاتهای تبعی و تکمیلی مانند تبعید، منع از اشتغال به حرفه یا کار معین، انفصال از خدمات دولتی و عمومی، منع از خروج از کشور، الزام به انجام خدمات عمومی رایگان، منع از عضویت در احزاب، گروهها و دستجات سیاسی یا اجتماعی، توقیف وسایل دخیل در ارتکاب جرم (مانند بستن محل کسب و توقیف وسیله نقلیه، توقیف رسانه)، الزام به یادگیری حرفه، شغل یا کار معین و… به مدت ۶ ماه محکوم کند.
🔻مجازات جرم کشف حجاب از جمله مجازاتهای درجه ۸ است، بنابراین به موجب مواد ۳۴۰ و ۴۲۷ قانون آئین دادرسی کیفری به این جرم مستقیماً در دادگاه کیفری دو رسیدگی میشود و رأی دادگاه قطعی و غیر قابل تجدید نظر است.
🔻مجازات جرم تشویق و ترغیب دیگران به کشف حجاب بسیار سنگینتر از جرم کشف حجاب است، چرا که تشویق و ترغیب به کشف حجاب یکی از مصادیق بارز تشویق به فساد محسوب میشود و مجازات تشویق به فساد به موجب بند (ب) ماده ۶۳۹ قانون مجازات اسلامی یک تا ده سال حبس است بنابراین دادگاهها مکلفند کسانی را به هر طریق دیگران را ترغیب به کشف حجاب مینمایند به مجازات فوق الذکر محکوم کنند.
#مطالبه_اثر_دارد
#سردار_رادان_بسم_اللّه
#دختران_انقلاب
🌍 انتشار_حداکثری_با_شما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️خواب برگشتن آمریکا به این مملکت، یک خواب پریشان و غیر قابل تعبیر است!!!
حتما ببینید و ببینانید 👌🏻
#لبیک_یا_خامنهای
#ایران_مقتدر_قوی 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴وعده صادق/ دهها واحدی شرکت تولید داخلی اقتصادی #یزد به چرخه تولید بازگشتند
🔹پنجشنبه ۲۲ دیماه رئیسجمهور عازم استان یزد میشود تا پیگیر پرونده واحدهای تولیدی استان یزد شود
🔹در سفر قبلی رئیسجمهور به استان یزد، احیای ۷۶ واحدهای اقتصادی در دستور کار قرار گرفت
🔹از جمله شرکتهای احیا شده در این ده ماه، شرکت رادیاتورسازی، اتصالات و کاشی و سرامیک هستند
🔹در سفر روز پنجشنبه، رئیسجمهور علاوه بر بازدید از واحدهای احیا شده، اوضاع سایر واحدها نیز پیگیری میشود
🦋کانال الله اکبر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اعتراف جیمز ریکاردز استراتژیست ارشد آمریکا در مورد جنگ ارزی علیه ایران
◀️ با برنامه ریزی هاشون در جنگ اقتصادی یک شبه ریال ایران 40 درصد بی ارزش تر کردند!
✅سوال: به نظرتون چرا کارشناسان اقتصادی نمیخواهند اینگونه اعترافات و حقایق را ببینند و در تحلیلهای خودشان لحاظ کنند؟!!!!
✍️ سید احمد رضوی
🔰 صراط؛ مروج گفتمان اصیل انقلاب
🔸 ۱۹ دی یه عده ای زدن به آب و دیگه برنگشتن!
۱۹ دی هم یک نفر رفت تو استخر فرح و دیگه برنگشت!
هر دو رفتند اما این کجا و آن کجا...!
۱۹ دی سالروز #عملیات_کربلای_۵ گرامی باد!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ دروغ شاخدارِ مادر محمد قبادلو( قاتل شهید فرید کرم پور) رسوا شد!!!👆🏻
لطفا کلیپ رو ببینید
#سادهلوح_نباشیم
#جریان_تحریف_را_شکست_دهیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️فیلمهای زیر گرفتن مأموران پلیس موجوده!
♨️فیلمهای اعترافات قاتل، موجوده!
♨️فیلمهای بازسازی صحنه جرم و تأکید قاتل بر هوشیاریش و نیت قبلیش برای کشتن مأموران پلیس موجوده!
⛔️اما باز هم مادرش داره به دروغگویی ادامه میده!!!
👈🏻اینکه یک مادر تلاش کنه بچهاش رو از قصاص جنایتی که مرتکب شده، نجات بده؛ یک مسئله است و قابل درکه!!!
👈🏻اما اینکه اون مادر سعی داره منکر جنایت پسرش بشه و همه شواهد و اسناد صحنه قتل رو رد کنه و جای جلاد و شهید رو عوض کنه؛ مسئلهای غیرقابل قبول و غیر قابل درکه!!!
#سادهلوح_نباشیم
#قصاص_عامل_بازدارنده_از_جنایت
"بنده خدا"
@Canele_komeil
♨️سلبریتیهای دوزاری در مورد این اظهارات آقای نخست وزیر نظری ندارند؟؟؟
نمیخوان هشتگ بزنن ؟
اعتراضی؟
گریهای؟
چیزی؟......
#دوزاریهای_مزدور
#حقیقت_غرب_وحشی
"بنده خدا"
@Canele_komeil
♨️باشه !!!
ولی تا حالا که کشور وحشی شما فقط برای اختلاسگران و مدیران فاسد ایرانی، پناهگاه امن بوده؛ نه برای رهبرانش!!!
✅اگه خیلی احساس عقلانیت بهت دست داده؛ از پناه دادن به دزدها خودداری کن تا باورت کنیم!!!
👈🏻راستی از گورهای دستهجمعی اطفال بیگناه بومی در کانادا چه خبر!؟؟؟ تا حالا جسد چند تا بچه قربانی تجاوز سفیدپوستان وحشی رو پیدا کردین؟؟🤔
#حقیقت_غرب_وحشی
#جریان_تحریف_را_شکست_دهیم
"بنده خدا"
@Canele_komeil
🇮🇷کانال کمیل🇮🇷
♨️اسکناس پنجاه تومنی۰۰۰ داستان دنبالهدار من و مسجد محل قسمت پنجاه و هشتم ۰۰۰ ناصر و جمشید هم دو س
♨️رستم و سهراب ۰۰۰
داستان دنبالهدار من و مسجد محل
قسمت پنجاه و نهم
۰۰۰ وای حسن نگاه کن! پوله پول! یه پنجاه تومنی!
جمشید دولا شد و داد زد حسن! ناصر راست میگه ، پوله، پنجاه تومنیه!
پول رو برداشتم دیدم یه پنجاه تومنی مچالهشده رنگ پریدهاست.
علی گفت: این پول مال مردمه! حرومه! بذار سرجاش بمونه!
ناصر گفت: چیو بذار بمونه؟ پول نداریم برگردیم خونه. داره دیر میشه. الانه که پدر مادرمون بیان دنبالمون.
احمد گفت : ناصر راست میگه! خوب بیاید یه کار دیگهای بکنیم ، پول رو خرج میکنیم ، بعدش پنجاه تومن از طرف صاحب پول میندازیم تو صندوق صدقات
جمشید گفت: فکر خوبیه حسن، نه؟
گفتم: با اینکه ته دلم راضی نیستم ولی چارهای نداریم،من هم قبول میکنم.
خب چاره دیگهای نداشتیم.
اول پنجاه تومنی دادیم ده تا بلیط اتوبوس خریدیم ، بعدش به پیشنهاد علی پنج تومنش رو انداختیم داخل صندوق صدقات.
اومدیم سوار اتوبوس بشیم دو تا جوون داشتن با هم حرف میزدن! یکی به اون یکی گفت : عجب فیلمی بود ، کیف کردم. چه بِزنبِزنی داشت. دومی پرسید: اسمش چی بود؟
اولی گفت: فکر کنم اسمش ده سامورایی بود آخرش دیدی سر اون آدم بده وقتی قطع شد چند متر پرید بالا؟ اصلا این سینما لیدو فیلمهای خوبی میاره. ما پنج تا به هم نگاه کردیم. ناصر گفت : حسن! بریم فیلم رو ببینیم، تو رو خدا!جون مادرت!
بعد نگاه کرد به بقیه و گفت: بریم!
نمیدونم چی شد که دیدم داخل سینما لیدو نشستیم و داریم فیلم ژاپنی ده سامورایی رو نگاه میکنیم!
دو ساعت و نیم فیلم جنگی و کاراتهای؛ و قشنگ کیف کردیم! نفری یه ساندویچ با نوشابه خوردیم. ته پول رو درآوردیم.
خوب شد بلیط اتوبوس رو خریده بودیم. وقتی از سینما اومدیم بیرون هوا داشت کمکم تاریک میشد.
دلامون عین سیر و سرکه میجوشید،
هر چی اتوبوس به وصفنار نزدیکتر میشد، نگرانتر میشدیم.
وقتی رسیدیم سر کوچه، دیدم داداش کوچیکم کریم داد زد کجا بودی؟ بابا میخواد بکُشتت!!
جمشید! بابات درب مغازه خیاطی منتظرته ، تا حالا ده بار اومده در خونه ما.
ناصر!حاجی گلممد دیوونه شده با اون چاقویی که پنیر میبُره دنبالته!!
احمد! بابات رفت کلانتری نعمت آباد اطلاع بده! بیچاره گریهاش گرفته بود، یه بار همه پدرا با وانت حاجی گل ممد رفتن درب هنرستان، آقای الهی گفته بود که مدرسه ظهر تعطیل شده!
حسن! مامان داره گریه میکنه!!
با ترس رفتیم تو کوچه، دیدم مادرا جلوی خونه ما جمع شدن!
مادر جمشید تا چشمش به جمشید افتاد داد زد پدر سوخته! کدوم جهنم درهای بودی؟
دمپاییشو درآورد و جمشید و دنبال کرد!
مادر ناصر گفت: بدو درب مغازه تا بابات سکته نکرده
مادر احمد، احمد رو بغل کرده بود و داشت گریه میکرد.
مادر من تا چشمش به من افتاد گفت: برو تو خونه، تو پَستو قائم شو؛ که اگه بابات ببیندت پوستت رو میکَنه!!
رفتم تو خونه، بابام رفته بود مغازه کفاشی.
چهار تا خواهرم از ترس میلرزیدن، ولی سعی میکردن به من دلداری بِدن،
مهری، آبجی کوچیکم گفت : نترس داداش ، من نمیذارم بابا کتکت بزنه!
نیم ساعت که گذشت بابام اومد. از عصبانیت عین لبو قرمز شده بود، از مادرم پرسید: این پدر..... کجاست؟
از پَستو داشتم نگاش میکردم ، دیدم دست انداخت و کمربندش رو باز کرد،
مادرم درگوشی یه چیزی بهش گفت.
بابام داد زد: برو کنار زن! من باید یه درسی به این .....بدم که دیگه تکرار نکنه و یادش نره!!
انگار میدونست من داخل پستو قائم شدم ، یه راست اومد تو پستو! داد زدم: ببخشید غلط کردم!
از زیر پاش دوئیدم بیرون و پشت مادرم قایم شدم.
بابام کمربند رو تو هوا چرخوند و رو من فرود آورد! مادرم دستش رو برد جلو؛ کمربند گرفت به دست مادرم و من آخِ مادرم رو شنیدم.
خواهرام گریه میکردن داداش کوچیکم مهدی دو دستی پای مادرمو گرفته بود و صداش میکرد و گریه میکرد.
خدایی از بابام خیلی میترسیدم.
آبجی مهریم که دو سال از من کوچیکتر بود و یه رابطه عاطفی خاصی نسبت به من داشت دوئید و کمربند رو از دست بابام درآورد
، بابام وقتی دو تا دستش خالی شد با اون دستهای کارگری و قویش که از بچگی با اونها کار کردهبود ، مادرم رو هل داد کنار و من رو گرفت.
اولش، یه سیلی محکم بهم زد. بعدش مثل تابلوی سردر سالن کُشتی هفت تیر تو پارک شهر که در اون رستم، سهراب رو بالای سر بلند کرده و داره میکوبه رو زمین، من رو بلند کرد بالای سرش و کوبید وسط اطاق روی زمین و نشست روی سینهام و با یه صدای بلند و کلفت و به شدت عصبانی گفت : مرد اونه که قبل از تاریک شدن هوا پیش زن و بچه و خانوادش باشه. اون مردی که هوا تاریک بشه و بیرون دنبال یَللَلی، تَلّللی باشه مرد نیست؛ نامرده! فهمیدی؟ نامرده!!۰۰۰
ادامه دارد ، حسن عبدی