eitaa logo
مسجد ۱۴ معصوم روستای صرم
201 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
5هزار ویدیو
99 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در آغاز سرما خود را بپوشانید ‌ 💕 علیه السلام: ‌ 🍃تَوَقَّوُا الْبَرْدَ فِي أَوَّلِهِ وَ تَلَقَّوْهُ فِي آخِرِهِ فَإِنَّهُ يَفْعَلُ فِي الْأَبْدَانِ كَفِعْلِهِ‏ فِي‏ الْأَشْجَارِ أَوَّلُهُ يُحْرِقُ وَ آخِرُهُ يُورِق‏🍃 ‌ 💢در آغاز سرما خود را بپوشانید، و در پایانش آن را دریابید، زیرا با بدن ها همان می‌کند که با برگ درختان خواهد کرد؛ آغازش می‌سوزاند و پایانش می‌رویاند.🌷 ‌ 📚نهج‌البلاغه، حکمت۱۲۸🌿 ‌ ‌ ‌ ‌☘مواجه شدن بدن با سرماى ابتداى پاييز را به انسانى تشبيه مى‌كند كه ناگهان از مكان بسيار گرم به خانه بسيار سرد وارد می‌شود، که موجب ضرر و زیان بر او می‌گردد🍁 ‌ 🍃ولى مواجهه با سرماى طليعه بهار، به‌ دلیل آنکه بدن با سرمای شدیدتری در زمستان خو گرفته است موجب ضرر نيست.🌻 ‌ 📚ابن‌ابى‌الحديد، شرح نهج البلاغه ج۱۸، ص۳۱۹🌿 ‌ ‌ ‌ ‌💕 اکرم صلی الله علیه و آله: ‌ 💢از سرمای بهار خود را مپوشانید زیرا آن چنان‌که درختان را سبز و خرم می‌كند جسم و روح شما را هم سبز و خرم و جوان می‌نماید ولی از سرمای پاییز خود را بپوشانید كه با شما چنان می‌كند كه با سبزه و گل و درختان می‌كند.🌹 ‌ 📚بحارالانوار، ج۵۹، ص۲۷۱🌿 ‌ -----------------------------
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁 🍁 ❤️‍🔥 💣قسمت او پی در پی رجز میخواند : _فقط باید چند روز مقاومت ڪنید، به مدد ﴿؏﴾ ڪمر داعش رو از پشت میشڪنیم! ڪلام آخرش حقیقتاً بود ڪه در آسمان صورت غرق اشڪم حالا لبخند درخشید.نبض نفس‌هایم زیر انگشت احساسش بود و فهمید آرامم ڪرده است ڪه لحنش گرمتر شد وهوای عاشقی به سرش زد : _فڪر میڪنی وقتی یه مرد میبینه دور ناموسش رو یه مشت گرگ گرفتن، چه حالی داره؟ من دیگه شب و روز ندارم نرجس! و من قسم خورده بودم، نگذارم از تھدید عدنان باخبر شود تا بیش از این عذاب نڪشد. فرصت هم صحبتی‌مان چندان طولانی نشد ڪه حلیه دنبالم آمد و خبر داد امشب همه برای نماز مغرب و عشاء به مقام امام حسن﴿؏﴾میروند تا شیخ مصطفی سخنرانی کند. به حیدر ڪه گفتم خواست برایش دو رڪعت نماز حاجت بخوانم و همین ڪه قدم به حیاط مقام گذاشتم، با خاطره حیدر، خانه خیالم به هم ریخت. آخرین بار غروب روزی ڪه عقد ڪردیم با هم به مقام آمده بودیم و دیدن این گنبد سفید نورانی در آسمان نیلی نزدیڪ اذان مغرب، بر جراحت جالی خالی حیدر نمڪ میپاشید. نماز مغرب و عشاء در فضای غریبانه و عاشقانه مقام اقامه شد در حالیڪه میدانستیم داعش دور تا دور شهر اردو زده و اینڪ ما تنها در پناه امام حسن﴿؏﴾ هستیم. همین بود ڪه بعد از نماز عشاء قرائت دعای فرج با زمزمه گریه مردم یڪی شده و به روشنی حس میڪردیم جز ﴿عج﴾ نداریم. شیخ مصطفی با همان عمامه‌ای ڪه به سر داشت لباس رزم پوشیده بود و بلافاصله شروع به سخنرانی ڪرد : _ما همیشه خطاب به امام حسین‌‌﴿؏﴾ میگفتیم ای ڪاش ما با شما بودیم و از شما میڪردیم! اما امروز دیگه نیاز نیست این حرف رو بزنیم، چون ما امروز با اهلبیت﴿؏﴾هستیم و از حرم شون دفاع میڪنیم! ما به اون چیزی ڪه آرزو داشتیم رسیدیم، امروز این مقام و این شهر، حرم اهل بیت﴿؏﴾هست و ما باید از اون دفاع ڪنیم! گریه جمعیت به وضوح شنیده میشد و او بر فراز منبر برایمان عاشقانه می‌سرود : _جایی از اینجا به بهشت نزدیڪ‌تر نیست! از حرم اهل بیت﴿؏﴾ بهشت است! ۱۴۰۰ سال پیش به خیمه امام حسن﴿؏﴾حمله ڪردن، دیگه اجازه نمیدیم دوباره به مقام حضرت جسارت بشه! ما با خونمون از این شهر دفاع میڪنیم! شور و حال شیعیان حاضر در مقام طوری بود ڪه شیخ مصطفی مدام صدایش را بلندتر میڪرد تا در هیاهوی جمعیت به گوش همه برسد : _داعش با چراغ سبز بعضی سیاسیون و فرمانده‌ها وارد عراق شد، با همین خائنین موصل و تڪریت رو اشغال ڪرد و دیروز ۱۵۰۰ دانشجوی شیعه رو در پادگان تڪریت قتل‌عام ڪرد! حدود ۴۰ روستای اطراف آمرلی رو اشغال ڪرده و الان پشت دیوارهای آمرلی رسیده. اخبار شیخ مصطفی، باید دلمان را خالی میڪرد اما ما در پناه امام مجتبی﴿؏﴾بودیم ڪه قلبمان قرص بود و او همچنان میگفت... ادامه دارد.... 💣نویسنده؛ فاطمه ولی نژاد ⊰✾✿✾⊱
«جوانِ رعنایِ حسین ، » جدّو شد نام نیکویش صدای « » آید به گوش از تار هر مویش علی‌خصلت، علی‌هیبت، علی‌خُلقش، علی‌خویش عجـب نبْـوَد که بابـا بوسـه آرد بـر دو بازویش... میلاد با سعادت شبه پیمبر(ص) علی بن الحسین الاکبر علیه السلام و روز جوان مبارک باد 💐💐💐💐