فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
شروع داستان زیبا و هیجان انگیزه #رویای_زندگی
🥀وقتی یازده سالم بود منو به مردی چهل و پنج ساله که زنش مرده بود شوهر دادن به همین سادگی ….
نه کسی نظر منو پرسید نه صلاحم رو در نظر گرفت آقام کارگری ساده بودو در آمد کمی داشت پس وقتی زن های محلی منو برای اون پیر مرد پولدار در نظر گرفتند نه نگفت....
🍃🌸
🕊چکاوک
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #برشی_از_یک_زندگی #رویای_زندگی 🍃🍃🌸🍃 خان باجی باز ساکت نموند و گفت زری خانم همه دلش
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#برشی_از_یک_زندگی
#رویای_زندگی
🍃🍃🌸🍃
بعد از شام زهرا رفت ظرفا رو بشوره و اوس عباس هم داشت با اکبر و کوکب بازی می کرد ، این روزا اکبر با اینکه هنوز یک سالش نشده بود دوست داشت رو پاش وایسه و دستشو به در دیوار می گرفت و ذوق می کرد و راه می رفت کوکب هم که می دید همه به اکبر توجه می کنن هی شیرین کاری می کرد تا جلب نظر کنه و این شبا خیلی باعث شادی و سرگرمی اوس عباس شده بودن…منم رفتم کنار رجب دراز کشیدم و بغلش کردم بوسیدمش منو پس زد که نکن عزیز جان من که بچه نیستم ولی من گوش نکردم و همون جا خوابم برد نصف شب بیدار شدم دیدم اوس عباس و زهرا بچه ها رو خوابوندن و یه تشک کنار رجب انداختن و اوس عباس منو کشیده روی اون و خودشم پهلوم خوابیده …صبح وقتی اوس عباس حاضر می شد بره سر کار رجب هم آماده شد.من فریاد زدم چیکار می کنی دستت زخم نمی بینی!؟ امروز نرو بزار خوب شه …رجب با التماس گفت : عزیز جان تو خونه حوصله ام سر میره بزار برم آقا جون شما یه چیزی بگین.گفتم نمیشه …تا دستت خوب نشه نمی زارم بری …اوس عباس دخالت کرد و گفت : نمی زارم هیچ کاری بکنه یه جا می شینه و تماشا می کنه بعد با هم نهار می خوریم…. قول میدی رجب دست به چیزی نزنی ؟رجب با خوشحالی گفت : آره به قران دست به هیچی نمی زنم قول مردونه..غذای اونا رو بستم و دادم دستشون و رفتن ….طرفای عصر بچه ها لب آب نشستنه بودن و آب بازی می کردن منم داشتم برای قورمه سبزی فردا سبزی پاک می کردم که ….یکی محکم به در کوبید دلم فرو ریخت کی می تونست باشه این موقع روز؟…
پریدم و چادرم رو انداختم رو سرم و در و باز کردم دو تا از کارگرهای اوس عباس بودن سلام کردن و وایسادن ….گفتم علیک سلام چی می خواین چیکار دارین ؟ به پِت و پِت افتاده بودن بالاخره یکی شون گفت : اوس عباس مارو فرستاده تا بگیر.که …یک …نه …یه ذره …نه …یک کم دیر…نه …یک کم دیر میاد خونه …آره کار داشت …یک کم دیر میاد خونه.پرسیدم چرا؟ گفت : رجب.آخه آقا رجب.داد زدم رجب چی شده ؟ حالش خوبه.پسره دستپاچه شد و گفت نه نه خوبه دستش درد می کرد رفته شفا خونه …هنوز داشتم با اونا حرف می زدم که دیدم یه کالسکه دم خونه نگه داشت و رقیه و بانو خانم پیاده شدن با صورت گریون.دنیا دور سرم چرخید.عزیز جان ساکت شد اشک هاش تمام صورتش رو خیس کرد و از ته دلش آه کشید با دو دست صورتش رو پاک کرد.گفتم می خوای بعداً بگی عزیز جان ؟ همین طور که اشک می ریخت گفت نه میگم خیلی ساله تو دلم مونده بزار بگم.آبجیم دوید و منو گرفت تا نخورم زمین فریاد زدم:
#هفتادیک
┅┄ ❥❥@Chakavak110🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ℒℴνℯ♥️
الهي قربونِ اون
چشمايِ خوشگلت برم من 🧿❤️
💞🍃@lovely_lifee💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞
تو چشای تو حسی انگار 🥰😍
💞🍃@lovely_lifee💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#روز_شمار عید بزرگ غدیر
١روز مانده تا عید بزرگ غدیر
حتما ببينيد
😇 امام رضا علیه السلام در روز عید غدیر، با مهمانهاشون چگونه رفتار میکردند
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💞ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞
+ عیدِ من؟
- صدای خندهی از تهِ دل تو. :)
💞🍃@lovely_lifee💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞
نگران فردایت نباش...🌹🙂
💞🍃@lovely_lifee💞
5.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🍃🍃🌸🍃
#نکته✅
يوسف رو ميخواستن بكشن اما نمرد
ميخواستن آثارش رو از بين ببرن
اما ارزشش بالاتر رفت
ميخواستن اون رو بفروشن
و تبديلش كنن به برده
اما عزيز مصر شد
حتی در شکم نهنگ هم امیدی وجود داشت،
هنگامی که یونس(ع)خدا را در دل نهنگ خواند و خداوند اجابتش کرد
آنوقت ما گاه با کمترین مشکلی
امید خود را از دست میدهیم.
دعا امیدی است بیپایان
امیدوارم چشمانت را باز میکنی
به تمام آرزوهات برسی!
#خداباوری
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🍃🌸
تو این نقطه از زندگیم خوشحالم که
با هر کسی دوست نشدم
با هر کسی معاشرت نکردم
با هر کی هر مکانی و هر جایی نرفتم
اولاش فکر میکردم تنهایی این شکلیه
اما الان فهميدم بالغ شدن این شکلیه
خوشحالم که کنارم آدم های تقلبی ندارم
خوشحالم که خودم و وقتم رو
درگیر معاشرت با هر آدمی نکردم
از یه نقطه ای به بعد . . .
خط قرمزات باعث میشه
آرامش بیشتری داشته باشی
┅┄ ❥❥@Chakavak110🕊
🍃🌸
اینو روزی صد بار با خودت تکرار کن که:
به آدما فرصت نده که با اعصابت بازی کنن!
عزیز ترین فرد زندگیت هم اگه رو اعصابت بود سکوت کن و ازش فاصله بگیر!
خانواده، عشق، دوست، هرکسی که روزاتو منفی کرد با یه فاصله خوشحالش کن!
دورتو پُر کن از آدمایی که روحیتو بهتر میکنن، حالتو خوب تر میکنن، باعث میشن که آدم بهتری باشی، آدم خوشحال تری و آدم موفق تری...🌱
┅┄ ❥❥@Chakavak110🕊
خدا تو قرآن میگه
"وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ"
یعنی عزت و ذلت تو دست منه.
بعد تو میترسی بقیه زمینت بزنن؟
•💭💫•
┅┄ ❥❥@Chakavak110🕊