♥️ℒℴνℯ♥️
به محض دیدنت از جای برخیزند بیماران
بنا شد با تماشای تو طبّ «دیدهدرمانی»
#سیدمحمدعلی_رضازاده
💞🍃@lovely_lifee💞
♥️ℒℴνℯ♥️
ای باد صبح،
منزل جانان من کجاست؟
من مُردم،
از برای خدا،
جان من کجاست…؟!
#هلالی_جغتایی
💞🍃@lovely_lifee💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ ۚ وَلَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْهَا ۚ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ ۚ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿۱۶۴﴾
🔸 بگو: آیا غیر از خدا را به ربوبیّت گزینم در صورتی که خدا پرورنده همه موجودات است؟ و هیچ کس چیزی نیندوخت مگر بر خود، و هیچ نفسی بار (گناه) دیگری را بر دوش نگیرد. سپس بازگشت همه شما به سوی پروردگارتان است و او شما را به آنچه خلاف در آن میکردید آگاه خواهد ساخت.
🔅 وَهُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ ۗ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۶۵﴾
🔸 و او خدایی است که شما را جانشین گذشتگان اهل زمین مقرر داشت و رتبه بعضی را از بعضی بالاتر قرار داد تا شما را در آنچه به شما داده (در این تفاوت رتبهها) بیازماید، که همانا خدا زود کیفر و بسیار بخشنده و مهربان است.
💭 سوره: انعام
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 أَسْمِعْ بِهِمْ وَأَبْصِرْ يَوْمَ يَأْتُونَنَا ۖ لَٰكِنِ الظَّالِمُونَ الْيَوْمَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۳۸﴾
🔸 روز محشر که خلق به سوی ما بازآیند چقدر شنوا و بینا شوند! ولی امروز (که باید حقیقت را بشنوند و ببینند) مردم ستمکار همه به گمراهی و ضلالت آشکار فرو رفتهاند.
🔅 وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۳۹﴾
🔸 و (ای رسول ما) امت را از روز غم و حسرت (یعنی روز مرگ و قیامت) بترسان که آن روز دیگر کارشان گذشته است و آنها سخت از آن روز غافلند و به آن ایمان نمیآورند.
💭 سوره: مریم
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
5.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🍃🌸🍃
#استوری چهارشنبههای زیارتی
باب الحسین
قسمت آنان که رفتهاند
باب الرضا قرار زیارت نرفتهها...
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🕊چکاوک
🍃🍃🍃🌸🍃 +تو فضول زن منی؟ تو چیکاره ای که در مورد زن من اینجوری حرف میزنی؟ ببین امیر بهادر اگه من ت
🍃🍃🍃🌸🍃
اینچند روز انقد ر درگیر مشکلات این عمارت شده بودم که پاک فراموش کردم که آوازه عروسیه گل اندام رو از همسایه های فضول شنیدم .تصمیم گرفته بودم که حتما برم خونمون از پدر مادرم بپرسم که چرا خبری از من نمیگیرن؟؟ یعنی تا آخر عمرم منو تک و تنها اینجا وسط این همه گرگ وحشی رها میکنن؟اما دیگه موقعیتش پیش نیومد جواهر از را.بطه منو کلثوم آگاه شده بود جوری تقسیم وظایف میکرد که در طول روز من اصلا کلثوم رو نمیدیدم.تمام حرفایی هم که قرار بود بهش بزنم رو فراموش کرده بودم ولی این وسط یه چیری برام خیلی عجیب بود اونم این بود که مهری همیشه ناراحت بود سرسفره یکی دو لقمه بیشتر نمیخورد با این که امیر خسرو هواشو داشت چرا انقدر چشماش غم داشت؟اینا که به گفته کلثوم با عشق ازدواج کردن امیرخسرو از همه کس و کارش زد و رفت خاستگاری پس دلیل این غم چی میتونست باشه..میدونستم که بعد از این آرامش یه طوفان بزرگ تو راهه.. از روز اولی که من اومده بودم تو این جهنم هر روز یه اتفاق جدید می افتاد ولی الان چند روز بود که همه جا ساکت و بود و هر کس سرش تو لاک خودش بود.شب ها خواب به چشمم نمیومد انقدر فکر و خیال میکردم که سردرد میگرفتم.اونشب هم نمیتونستم بخوابم باز هم به اون مدارکی که از صندوقچه در اورده بودم چشمدوختم هر چقدر نگاه میکردم گیج تر میشدم اگه اینا مهم نبودن چرا داخل اون صندوقچه گذاشته شدن بودن؟ با صدای تقه ای که از حیاط شنیدم وسایل رو قایم کردم و خزیدم زیر پتو چند ثانیه بعد در اتاقم باز شد قامت امیر بهادر توچهار چوب در نمایان شد...بوی گندش مشامم رو پر کرد....فهمیدم ازم چی میخواد..چرا عادت نمیکردم به این که من یه زن شوهر دارم؟چرا نمیخواستم قبول کنم که حضور امیر بهادر تواین اتاق اصلا عجیب نیست..چرا هر بار تا مرز سکته میرفتم .
.ای کاش میشد که این جور مواقع آدم بی هوش بشه و شاهد هیچ چیزی نباشه...بدون اینکه چیزی بگه اومدو...............
پتو روپرت کرد کنار و .....از بوی گندش حالت تهوع گرفتم باز هم مثل هر دفعه خودمو سفت کردم و شروع کردم به گریه کردن و در آخر با تو دهنی محکمی که خوردم خفه خ.ون گرفتم
کارش که تموم شد از جا بلند شد لباسش رو پوشید و گفت._چرا داری جفتک میندازی ببند
دهنتو
.با وحشت نگاهش کردم....
┅┄ ❥❥@Chakavak110🕊
♥️ℒℴνℯ♥️
ای باد صبح،
منزل جانان من کجاست؟
من مُردم،
از برای خدا،
جان من کجاست…؟!
#هلالی_جغتایی
💞🍃@lovely_lifee💞
♥️ℒℴνℯ♥️
شب خانه روشن می شود ......
.......چون یاد نامٺ می کنم
#مولانا
💞🍃@lovely_lifee💞