هدایت شده از تبلیغات دلدار
بعد کلی بدبختی و دردسر، خان بابا راضی شد منو نیما ازدواج کنیم...😢
لباس حنابندونمو پوشیدم و زن های روستا دورم حلقه زده بودن و شادی میکردن میخواستن حنا به دستم ببندن که با صدای #جیغی که از توی اتاق میومد همه با وحشت برگشتن به پشت سرم نگاه کردن...
آنقدر ترسیده بودم که با کمک چند نفر قدمی برداشتم اما کاش میمردم و اون صحنه رو نمیدیدم...💔
خواهرم غرق در خون و کنارش عکس شوهرم و یه نامه افتاده بود...
نامه ای که تمام حقایق زندگیمو آشکار کرد...
👇😱🔥
https://eitaa.com/joinchat/1941308184C18baec0390
باورم نمیشد اینطوری رکب خورده باشم😔
هدایت شده از تبلیغات دلدار
منم تینا دختری که پدرم برام پدری نکرد و بعد کلی بدبختی و دردسر و باج گرفتن راضی شد منو نیما ازدواج کنیم...😔
لباس حنابندونمو پوشیدم و زن های روستا دورم حلقه زده بودن و شادی میکردن میخواستن حنا به دستم ببندن که با صدای #جیغی که از توی اتاق میومد وحشت زده برگشتم که دست گل از دستم سُر خورد و افتاد...😭 خواهرم و شوهرم غرق در خون کنار هم افتاده بودن، چند قدمی به سمتشون برداشتم که ناتوان با زانو فرود اومدم اما با دیدن نامه ای کنارشون...
👇😱🔥
https://eitaa.com/joinchat/1941308184C18baec0390
🔥با دیدن اون نامه حقیقت زندگیم آشکارشد و دنیا رو برام تیرِ و تار کرد😔
هدایت شده از تبلیغات دلدار
منم تینا دختری که پدرم برام پدری نکرد و بعد کلی بدبختی و دردسر و باج گرفتن راضی شد منو نیما ازدواج کنیم...😔
لباس حنابندونمو پوشیدم و زن های روستا دورم حلقه زده بودن و شادی میکردن میخواستن حنا به دستم ببندن که با صدای #جیغی که از توی اتاق میومد وحشت زده برگشتم که دست گل از دستم سُر خورد و افتاد...😭 خواهرم و شوهرم غرق در خون کنار هم افتاده بودن، چند قدمی به سمتشون برداشتم که ناتوان با زانو فرود اومدم اما با دیدن نامه ای کنارشون...
👇😱🔥
https://eitaa.com/joinchat/1941308184C18baec0390
🔥با دیدن اون نامه حقیقت زندگیم آشکارشد و دنیا رو برام تیرِ و تار کرد😔
هدایت شده از تبلیغات دلدار
بعد کلی بدبختی و دردسر، خان بابا راضی شد منو نیما ازدواج کنیم...😢
لباس حنابندونمو پوشیدم و زن های روستا دورم حلقه زده بودن و شادی میکردن میخواستن حنا به دستم ببندن که با صدای #جیغی که از توی اتاق میومد همه با وحشت برگشتن به پشت سرم نگاه کردن...
آنقدر ترسیده بودم که با کمک چند نفر قدمی برداشتم اما کاش میمردم و اون صحنه رو نمیدیدم...💔
خواهرم غرق در خون و کنارش عکس شوهرم و یه نامه افتاده بود...
نامه ای که تمام حقایق زندگیمو آشکار کرد...
👇😱🔥
https://eitaa.com/joinchat/159384409C13d0371ef9
❌باورم نیست سرگذشت زندگیم آنقدر تلخ باشه☝️😢