#محرمیه بسم الله الرحمن الرحیم بالاخره رسیدیم... بالاخره به محرمی رسیدیم که خیلیا آرزو داشتن بهش برسن اما پیمانه عمر بهشون مهلت نداده بود. امشب که هیئت رفتی سرتو بزار رو فرش هیئت و خداروشکر کن که بهت اجازه دادن به این وادی مقدس برسی. رفیق بیا حواسمون باشه قدر این ده روز رو بدونیم که این ثانیه های گذرا صبر ندارند

#محرمیه شب دوم شب کربلاست... کربلا؛ و ما ادراک کربلا مثل چنین روزی کاروان امام حسین به کربلا رسید اما چه کاروانی کاروانی که توش علی اکبر داره علی اصغر داره حضرت عباس داره. امروز کاروانی به کربلا میرسه که گوشواره ها سر جاشه کاروان در حالی به کربلا میرسه که کسی جرئت بی احترامی به اهل کاروان میدا نکرده. اما بالاخره این کاروان رسید. از فردا دیگه طرز نگاه کردن ها فرق خواهد کرد نگاه ها عمیق تر خواهد شد طولانی تر خواهد شد چون همه میدونن قرار نیست برای مدت طولانی ابالفضل سقایی کنه چون قرار نیست برای مدت طولانی علی اکبر از حرم پایداری کنه و قاسم رعنایی بکنه. روضه روز دوم همین بس که قراره عاشقین از معشوقین جدا بشن. روضه از این بدتر نیست اگر درد کشیده باشی. از امروز همه زیر لب میخونن انا لله و انا الیه راجعون

#محرمیه بالاخره شب سوم رسید اگر بیشتر از عاشورا نباشه کم‌تر نیست بعضی روضه ها ناموسی هست نمیشه خیلی بازش کرد مثل روضه کوچه بنی هاشم. روضه حضرت رقیه هم خیلی گفتنی نیست چون حقش ادا نخواهد شد نمیشه گفت چه کردند با این خانم سه‌ساله نمیشه گفت با ناموس اباعبدالله چه کردند. یادتونه دیشب گفتم کاروان رسید کربلا؟! وقتی حضرت رقیه رسید کربلا ۶ برادر داشت اما وقتی کربلا رو ترک کرد برادری برایش نمونده کوفی های بیشرف خوب رسم یتیم نوازی رو رعایت کردند. بیشرف ها انگار خودشون دختر نداشتند... گفتم که نمیشه خیلی روضه رو باز کرد ولی یه چیزو بزارید بگم پیاده روی اربعین رفتی؟! چه‌قدر سخت بود؟! پاهات تاول زد؟! تشنه شدی؟ بهت فشار اومد؟! من یه دختری را میشناسم که کل این مسیر که هیچ چهل برابر رو رفت البته یه جایی ها رو هم نرفتا بردنش... خانم رو یه جاهایی بردن نمیشه گفت باشه طلبتون شب شهادت حضرت رقیه #یارقیه³¹⁵