✳️ خرجت زیاد شده، اجاره کمتر بده!
📌 خانهی خشتی و ساده شيخ که از پدرش به ارث برده بود در خيابان مولوی کوچه سياهها(شهيد منتظری) قرارداشت. وی تا پايان عمر در همين خانهی محقر زيست. نكتهی جالب اين است که چندين سال بعد، جناب شيخ يكی از اتاقهای منزلش را به يك راننده تاکسی، به نام «مشهدی يدالله»، ماهيانه بيست تومان اجاره داد، تا اين که همسر راننده وضع حمل کرد و دختری به دنيا آورد، که مرحوم شيخ نامش را «معصومه» گذاشت. هنگامی که در گوش نوزاد اذان و اقامه گفت، يك دو تومانی پر قنادقش گذاشت و فرمود: «آقا يدالله! حالا خرجت زياد شده! از اين ماه به جای بيست تومان، هيجده تومان بدهيد.»
📚 برگرفته از کتاب #کیمیای_محبت؛ زندگينامهی مرحوم #شيخ_رجبعلی_خياط
:
#شیخ_رجبعلی_خیاط
وقتی خدا را شناختی ، هر
چه میکنی باید خالصانه و
#عاشقانه باشد. حتی کمال
خـــود را هـــم در نظر نگیر
نفسبسیار زیرک و پیچیده
است و دست بــردار نیست.
به هر نحو شده می خواهد
خود را وارد کند
انسـان تا وقتی کـه خود را
می خواهد و توجه به خود
دارد کـارهــای او #نفسانی
است و اعمــالش بـوی خدا
نمی دهد
#کانال_نشان_از_بی_نشانها
@CleanRomance
✍️از #شيخ_رجبعلي_خياط(ره) نقل شده است كه:
«شبي حوالي غروب از نزديك مسجدي در اوايل خيابان سيروس تهران عبور ميكردم - براي درك فضيلت نماز اول وقت - وارد شبستان مسجد شدم، ديدم شخصي مشغول اقامه نماز است و هالهاي از نور اطراف سر او را گرفته، پيش خود فكر كردم كه بعد از نماز با او مأنوس شوم، ببينم چه خصوصياتي دارد كه چنين حالتي در نماز براي او پديدار است!
پس از پايان نماز، همراه او از مسجد خارج شدم، نزديك در مسجد، وي با خادم مسجد بگو مگويي پيدا كرد و به او #پرخاش كرد و به راه خود ادامه داد، پس از #عصبانيت، ديدم آن هاله نور از روي سرش محو شد!»
📙 کيمياي محبت
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
@CleanRomance
#کانال_نشان_از_بی_نشانها
💢 #شیخ_رجبعلی_خیاط(ره):
تمام نور معنوی و فیوضاتی که انسان از عبادات و زیارات کسب می کند، با نیشی که به وسیله #زبان به دیگران میزند، نابود میشود.