eitaa logo
حکمرانی فرهنگی
4.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
205 ویدیو
357 فایل
📚اولین میکرورسانه حکمرانی و سیاستگذاری فرهنگی 🗂مرکز گفتمان سازی و تسهیل گری مسائل فرهنگی 👤روابط عمومی: @admin_activism ۴۴۸۸ گروه اندیشه ورزی حکمرانی فرهنگی👇 https://eitaa.com/joinchat/683213486Ce83398f890
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️‏اساسا وظیفه پلیس و گشت ارشاد کار فرهنگی یا بهتر کردن وضع حجاب نیست. وظیفه پلیس اجرای قانون و ایستادن بر یک نقطه مشخص به عنوان عمل به حد و حدود قانون است. همانطور که فلان اشتباه یک پزشک به معنای نفی لزوم پزشک در جامعه نیست، فلان اشتباه گشت ارشاد هم به معنای نفی وجود آن نیست. | 🆔 @cultural_governance
19.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 گشت ارشاد چطور باید اصلاح شود؟ 🔸در اوج بلاهت تصور می کنند هرکس روسریش عقبه یا افتاده رو شونه اش مقابل نظامه. | 🆔@cultural_governance
وقتی بهت دیکته می‌کنند چی توئیت کنی... | 🆔 @cultural_governance
🔻"حذف عامدانه" یا "اشاره در لفافه"؟! 🖋 مهدی جمشیدی ۱. رهبر انقلاب در سخنرانی امروز خویش، با وجود همۀ برجستگی‌های روانی و گستردگی‌های رسانه‌ایِ حادثۀ درگذشت مهسا امینی و شکل‌گیری موج اغتشاش‌ها در برخی از شهرها، حتّی "کمترین اشاره"‌ای نیز به این واقعه نداشتند! چرا؟ بسیاری از ما انتظار داشتیم که در این باره، سخنی و خطی و جهتی از ایشان بشنویم و موضع ایشان را بدانیم، امّا تا پایان سخنرانی، ایشان به این مسأله نپرداختند. این "حذف آگاهانه" به چه دلیل بوده است؟ ۲. فرضیۀ اوّل این است که ایشان بر این باور هستند که مسأله از "مجرای قانونی" در حال پیگیری هست و نیازی به موضع‌گیری ایشان نیست. یعنی از یک سو، مسأله در درون حاکمیّت از طریق نهادهای قانونی، در حال رسیدگی است و باید در انتظار نشست تا نتایج، مشخص شوند و از فضای ابهام، خارج شویم. از سوی دیگر، در خیابان‌ها نیز نیروهای نظامی و امنیتی در حال مواجهه با جریان آشوب و اغتشاش هستند. بنابراین، باید همین مسیر "امتداد" یابد. ۳. فرضیۀ دوّم این است که رهبر انقلاب، موضع‌گیری آشکارِ خود را متوقف بر "مشخص‌شدن نتیجۀ تحقیقات" دربارۀ این مرگ کرده‌اند و نمی‌خواهند "پیشاپیش"، سخنی بگویند که به "روند طبیعی و تخصصی تحقیقات"، ناخواسته جهت بدهد یا بهانه‌ای در اختیار جریان رواییِ دشمن قرار بگیرد تا مدّعی شوند که تحقیقات به گونه‌ای رقم خواهد خورد که ایشان به صورت پیشینی، مطرح کرده است. ۴. امّا فرضیۀ سوّم بر این تصوّر تکیه دارد که از نظر ایشان، مسأله در "حد"ی نیست که "ایشان" به آن وارد شود و ورود مسئولانِ لایه‌های فروتر، کافی است. به‌بیان‌دیگر، لازم نیست همۀ سطوح حاکمیّت، درگیر مسأله شوند و آشکارا و علنی دربارۀ آن موضع‌گیری کنند، چراکه در این صورت، جبهۀ رواییِ دشمن القاء خواهد کرد که مسأله، بسیار "بزرگ" و "جدّی" انگاشته شده و نظام جمهوری اسلامی، خود را در برابر آن ناچار به واکنش دیده است. گاهی ندیدن و نگفتن ونپرداختن، بر کوچکی و کم‌اهمّیّت دلالت دارد و در مقابل، مطرح‌کردن به برجستگیِ هرچه بیشتر آن خواهد انجامید. ۵. فرضیۀ چهارم که جالب است، این است که ایشان در قالب "استعارۀ دفاع مقدّس"، به صورت غیرمستقیم به این مسأله پرداختند و و رویکرد کلّی و اساسی و خویش را عرضه داشتند، از جمله اوّلاً، در جایی‌که "دوگانۀ مقاومت/ تسلیم" را مطرح و راه پیشرفت را مقاومت دانستند؛ ثانیاً در آنجا که به تعیین‌کنندگی "روایت حقیقت" پرداختند و "روایت‌های مخدوش و غلط و دروغ" را ملامت نمودند، ثالثاً، در آن جمله که به آفت "خضوع و خودکمتربینی در میدان فرهنگی در برابر دشمن" اشاره کردند. این درس‌آموخته‌های دفاع مقدس باید در امروز و اکنون ما نیز به‌کار گرفته شوند تا به همان فتوحات و توفیقات دست یابیم. ۶. البتّه این مواجهۀ رهبر انقلاب، به‌طور ضروری، "قابل‌اقتباس" برای ما نیست؛ یعنی نباید نتیجه گرفت که چون ایشان در این "مورد خاص"، چنین کردند، و ما نیز باید همین منطق را به کار ببندیم. ازآنجاکه "موقعیّت‌های اجتماعی" در زمینۀ اصل و نوع "موضع‌گیری‌ها" مؤثّر هست و نباید "برداشت یکسان و یکنواخت" از کنشگری داشت و برای همه، یک "الگو و قالب واحد" را توصیه کرد، در اینجا ما باید به وظیفۀ قطعی و حتمی خود که دفاع از "نظام جمهوری اسلامی" و "کلّیّت عملکرد نیروی انتظامی" و "حجاب الزامی و قانونی" است، عمل نماییم و آشکارا و صریح، با "جریان غیرانقلابی" و "نیروهای معتقد به اسلام رحمانی"، مرزبندی کنیم. 🆔@cultural_governance
مجموعه قوانین و مقررات مرتبط با عفاف و حجاب و اخلاق و عفت عمومی.pdf
2.21M
🔸می گویند مسئله حجاب قانون درست و حسابی ندارد. 🔹بفرمائید این هم مجموعه قوانین مرتبط با حجاب دستگاه های مسئول و مربوطه باید گزارش بدهند که چرا در این سالها کوتاهی کرده اند و هیچ خروجی نداشته اند. 🆔 @cultural_governance
📌 همچون سکولارها نباشیم 💥گله‌ای از بسیاری از استادان رشته‌های تخصصی حوزوی ✍️ محمدحسین قدیری وقتی با اساتید صحبت می کنیم و یا در کلاس ایشان می نشنیم. ایشان را بسیار انقلابی و سیاسی می بینیم.... ولی جای گله دارد که چرا این اساتید و شاگردان برجسته ایشان که بیان و بنان قوی هم دارند در عصر فضای مجازی وبلاگ، سایت، کانال یا پیج و ... ندارند. اگر یکی از اساتید غیرمذهبی دانشگاه علیه دین حرفی بزند رگ غیرتمان باد و ورم می کند ولی راستی خلوتی داشته باشیم ما در برابر این اساتید و گروه های ضد دین چه سیاستی داریم؟ چقدر در جهت تقویت نقاط قوت مسؤولان نویسیم و در سخنانمان به آن می پردازیم و چقدر برای رفع نقاط ضعف تحلیل و نقد منصفانه داریم. قرار نیست کلا مثل سردبیر یک روزنامه وقت برای مدیریت مطالب یا کانالتان بگذارید. هر از گاهی متن یا ویسی درباره تحلیل و نقد مسائل اجتماعی و سیاسی و فیلم ها و سریال ها... بگذارید. هر از گاه از مطالب اساتید دیگر استفاده کنید و قرار نیست کلا از رشته خودتان خارج شوید می توانید نظارت داشته باشید بر سایت و کانال خود ولی سبک کاری طوری نباشد که شبیه یک فرد علم زده و سکولار باشید. دکتر هلاکویی علم زده است ولی فرد علمی درباره گزاره های دینی مثل خدا رد یا قبول ندارد ولی او عملا ضد دین و روحانیت است و ما چه آرام فضا را رها کرده ایم. زمانی با خود می اندیشیدم می توان درباره خانواده اصطلاح طلب و خانواده اصول گرا تحقیق علمی یا مصاحبه کرد و بررسی کرد کدام مثلا در همسرداری و فرزندپروری موفق هستند. این اشکال در ذهنم تبادر کرد که اینان مصاحبه یا نظرسنجی ها و آمارهای همدیگر را قبول ندارند شاید بهتر باشد از چین نیرو بیاید این کار را بررسی کند که بی طرف باشد بعد باز به ذهنم تبادر کرد که اساتید و دانش پژوهان زیادی هستند که اصلا گویی سیاسی نیستند و هیچ موضعی ندارند اینان شاید بهتر از چینی ها باشند بی طرف بی طرف. 😔عجیب این که بین اساتید افرادی هستند که افتخار خود را شاگردی سیاسیونی چون آیت الله مصباح یزدی و جوادی آملی می دانند. بنابراین بعد نیست مثلا استادی که روان شناس است در حوزه در کنار بحث شب ادرای و هایپراکتیو بودن کودکان و نوجوانان یا بودن برخی جوانان به بحث مثلا برخی از سیاسیون یا گروهک ها در بستر جامعه بپردازند 🆔@cultural_governance
⚡️ رسانۀ مدرن به ساحت تعلّقات و تفکّرات مردم و مسئولان دستبرد می‌زند و به‌صورت ناخودآگاه، دستگاه محاسباتی‌شان را به هم می‌زند و آدم‌های دیگری می‌سازد. سواد رسانه‌ای یک دانش صیانتی در برابر رسانۀ مدرن است. ⚡️ در مواجهۀ تمدنی با رسانۀ مدرن، سواد رسانه‌ای یعنی سواد غلبه بر رسانۀ مدرن. سواد رسانه‌ای یعنی دانش و مهارتی که بتواند قدرت غلبۀ تمدنی به ما بدهد و ما بتوانیم بر این رسانه غالب بشویم و این رسانه را در ساحت تمدنی خودمان بازتعریف و هضم کنیم. 💠 آیت‌الله میرباقری: 🔶 شما اگر بگویید ما مطلقاً از رسانه استفاده نمی‌کنیم او می‌آید و شما را با خودش می‌برد! شما ناچار به مواجهه هستید و رویکردتان هم نباید انفعالی باشد. رسانه یک ابزار سادۀ بی‌خطر نیست که [مثل موم] در اختیار شما باشد؛ مخاطراتی دارد و با تعلّقات و تفکّر شما بازی می‌کند و بسیار پنهان است و آن ایدئولوژی‌ای که [در ضمن خودش] دارد به لایه‌های باطنی مخاطبِ خودش منتقل می‌کند و به فکر و روح و ساحت اندیشه‌اش دستبرد می‌زند و مهارت‌هایش را تغییر می‌دهد و آدم‌های متناسب با خودش را می‌سازد. 🔶 شما یک‌بار می‌گویید من رسانه را می‌آموزم که استفادۀ کامل کنم و این منوط به این است که همه دانش‌های پشتیبان آن را یاد بگیرم. گاهی می‌گویید نه، سواد رسانه‌ای برای محفوظ بودن از آسیب‌های رسانه است؛ هم می‌خواهیم به‌نحوی مواجهه کنیم که منزوی نشویم و هم اینکه اقتضائات تکنیکی آن را بفهمیم و معانی و مبانی و مفاهیمی که در چرخش او در جریان است را بشناسیم تا صیانت ایجاد کنیم. رویکرد سوم، مواجهۀ تمدنی با رسانه است. من رویکرد سوم را می‌پسندم که یک رویکرد فعال است و البته این هم خودش یک عرض عریضی دارد. هرچند سواد رسانه در شکل دوم را هم حتماً باید آموخت تا منزوی نشویم. 🔶 نحوۀ مواجهۀ شما با رسانۀ مدرن که توسط دانش‌ها و اندیشه‌های عمیق فلسفی و دانشی غربی پشتیبانی می‌شود، باید یک مواجهۀ تمدنی باشد؛ یعنی شما صاحب یک رویکرد تمدنی جدید هستید که با تمدن دیگری مواجه می‌شوید، نه این که شما خودتان را تسلیم آن تمدن کنید و یا بخواهید خودِ آن تمدن را دستکاری کنید. شما یک دستگاه مکانیکی ساده را به‌راحتی نمی‌توانید دستکاری کنید. نمی‌توانید بگویید که من یک تمدن را دستکاری می‌کنم و به تمدن اسلامی تبدیل می‌شود. این مواجهۀ تمدنی، نه مواجهۀ زاویه‌نشینی و حاشیه‌نشینی است و نه مواجهۀ انفعالی و از روی تسلیم است، بلکه یک مواجهۀ بزرگ و فعّال تاریخی است که ظرفیت تاریخی و طرح تاریخی می‌خواهد؛ کمااینکه رقبای شما این‌گونه هستند و در برخورد تمدنی به کمتر از هضم کردنِ ما در جهاز‌ هاضمۀ فرهنگی خودشان راضی نیستند‌؛ یعنی می‌خواهند اسلامی باشد که هیچ درگیری‌ای با الگوی توسعۀ غربی نداشته باشد و با الگوهای توسعۀ غرب آشتی کند و به تعبیر امام راحل(ره)، اسلام آمریکایی باشد. یعنی سواد غلبه بر رسانۀ مدرن. در سواد رسانه‌ای ما نیازمند دانش و مهارتی هستیم که بتواند قدرت غلبۀ تمدنی به ما بدهد و ما بتوانیم بر این رسانه غالب بشویم و این رسانه را در ساحت تمدنی خودمان تعریف کنیم و تغییر بدهیم و هضم کنیم. این دانش، تمدن‌ساز است و دانشی است که می‌خواهد رسانۀ تمدنی ایجاد کند. این دانش خودش حتماً لایه‌های بنیادین و راهبردی و کاربردی دارد. 🆔@journalist_resane
5.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مگر زمان پیامبر اصلا داشتیم!؟ ❌ دستور پیامبر به والی شهر درمورد 👆 🎙 👈 مشاهده کامل برنامه "بدون توقف": yun.ir/402yvc 🆔@Temod_uni
7.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مگر قرآن نمی گوید: «لا اِکراهَ فِی الدّینِ» (هیچ اجباری در دین نیست).. پس چرا اجبار است؟ 🎙 پاسخ میدهد☝️ 🗂 مشاهده کامل برنامه: yun.ir/402yvc 🆔@Temod_uni
🔻این یک «جنبش» نیست! 🖋 مهدی جمشیدی ۱. قرار بود که مرگ مهسا امینی، به «زمینۀ مساعد» و «دستاویز موجّهی»ی برای شکل‌دهی به یک جنبشِ به‌ظاهر «اعتراضی» و در واقع، «ساختارشکنانه» تبدیل شود تا از این طریق، نظام جمهوری اسلامی در ورطۀ یک چالش دشوار، گرفتار شود و به زانو درآید. مهسا امینی از هر جهت، گزینۀ بسیار «هیجان‌انگیز» و «اجماع‌ساز»ی بود. جریان غیرانقلابی نیز «بی‌درنگ» و «جدّی» به میدان آمد و هرچه در توان داشت را به‌کار گرفت تا «شور کاذب» و «حرارت تصنّعی» بیافریند و از یک حادثۀ ناخواسته و سرشار از ابهام و مبتلا به تعلیق، «بحران ملّی» پدید بیاورد. این بار، «سلبریتی‌ها»ی نمک‌خوردۀ نمک‌دان‌شکسته نیز به میدان فراخوانده شدند تا بازی طرّاحی‌شده، نقص و کمبود مرجعیّتی نداشته باشد. همۀ این ظرفیّت‌ها در فضای مجازی، به خطّ شدند و به‌ظاهر جبهه‌ای شکل گرفت که «صدای بلند» داشت و می‌توانست حاکمیّت را در کوتاه‌مدّت، به عقب‌نشینی و انفعال وادارد و یک زنجیرۀ تمام‌نشدنی از مطالبه‌گریِ ساختارشکنانه و سکولار را صورت‌بندی کند. ۲. در مرحلۀ بعد، باید کنشگری از «فضای مجازی» به «فضای واقعی» انتقال می‌یافت تا هرچه بیشتر، «مشهود» و «ملموس» باشد و در نظام جمهوری اسلامی، «هراس‌افکنی» کند، امّا این «انتقال بسترِ چالش‌گری»، کار را بر جریان غیرانقلابی، دشوار کرد و برای خود آنها بحران آفرید. چرا چنین شد؟ نکتۀ نخست این است که «بسیج اجتماعی در فضای مجازی»، هیچ تناسبی با «بسیج اجتماعی در فضای واقعی» نداشت و در عمل و به‌طور آشکار نشان داد که ما با یک «جنبش» روبرو نیستیم، بلکه «عدّه‌ای اندک» به‌صورت پراکنده در نقط مختلف ایران، به صحنه آمده‌اند و تنش ایجاد می‌کنند. به‌عبارت‌دیگر، «راهپیمایی فراگیر» و «اجتماع بزرگ» شکل نگرفت، بلکه تحرّکات بیرونی و عینی به «حضورهای تکه‌تکۀ سی نفری تا سیصد نفری» منحصر ماند! چه نسبتی است میان این «جماعتِ نزدیک به صفر» با «ایران هشتادوپنج میلیونی»؟! این یعنی نسنجیده‌کاری در ملاحظۀ محدودیّت‌های انتقالِ حرکت اعتراضی از فضای مجازی به فضای واقعی. همین که حرکت اعتراضی از پوستۀ فضای مجازی بیرون آمد و در خیابان، «مشاهده‌شدنی» و «عینی» گردید، رسوا نیز شد و تمام اندوختۀ خود را یکجا و ناگهان باخت. به‌بیان‌دیگر، مشخص شد که «صدای بلند در فضای مجازی» به معنی «کثرت جمعیّت در فضای واقعی» نیست و میان این دو، تفاوت فراوان وجود دارد. پانهادن به «سیاست خیابانی» و «کنشگری میدانی»، جریان غیرانقلابی را زمین‌گیر و فلج کرد و به خاک سیاه نشاند؛ آنها در خیابان و میدان، فقط «کشف حجاب» نکردند، بلکه «کشف کمّیّت» نیز کردند و به نظام جمهوری اسلامی نشان دادند که «عقبۀ مردمی» و «بدنۀ اجتماعی» ندارند و با وجود همۀ فریاد‌ها و نعره‌ها و جوّسازی‌ها، ناتوان در بسیج اجتماعی هستند. ۳. نکتۀ دیگر این‌که کوشیدند این ضعف راهبردی و رسواکننده را با کنش‌های گفتاری و رفتاریِ «ساختارشکنانه» جبران کنند و «فقر اجتماعیِ» خود را با «توانمندی تخریبیِ» خویش بپوشانند، درحالی‌که این امر نیز آنها را بیشتر منفعل و ضربه‌پذیر کرد؛ چون هم مردم را از «پیوستن» به آنها بازداشت و هم به نظام مجال داد که مسیر «مواجهۀ جدّی و بی‌تعارف» را در پیش بگیرد. شعارهایی که در خیابان سر داده شدند، کمترین ارتباطی با مطالبۀ (بهانۀ) نخستین نداشتند، بلکه نشان دادند که جریان غیرانقلابی در پسِ این اعتراض، هدف‌های دیگری را دنبال می‌کند و می‌خواهد از طریق فضاسازی و غوغاسالاری، بدنۀ اجتماعی بیافریند و «فشار از پایین» را رقم بزند. سخن اوّلیّه این بود که برخی از رفتارهایی که از سوی پلیس امنیّت اخلاقی صورت گرفته، از جمله دربارۀ مهسا امینی، صواب و صلاح نیستند و باید در «روش‌ها» تجدیدنظر شود و بر «سهم فرهنگ» و «وزن اخلاق» افزوده شود. بگذریم که همین مطالبه نیز درست است یا نه و پلیس امنیّت اخلاقی، مواجهۀ غیراخلاقی نداشته و نباید از «خطاهای محتملِ موردی»، نتایج وسیع و کلّی گرفت، امّا مسأله این است که در عرض چند روز، این مطالبه به شعار «حجاب اختیاری» ارتقا یافت و سپس به سطح متهم‌ساختن نظام جمهوری اسلامی به «دیکتاتوری» کشیده شد. این اندازه ناشی‌گری و ندانم‌کاری در «تشدید مطالبه‌ها» و «حرکت به سوی ساختارشکنی» و «تقابل سخت و غیرقانونی»، هیچ توجیهی ندارد جز حماقتِ جریان غیرانقلابی. ۴. جالب این‌که پس از مرگ مهسا امینی، آیت‌الله خامنه‌ای دو سخنرانی عمومی داشت، امّا با وجود فشارها، کمترین اشاره‌ای به این ماجرا نکرد؛ گویا هیچ حادثه‌ای رخ نداده و اگر هم رخ داده، پای «مسألۀ مردم ایران» در میان نیست، بلکه مسأله، «مسألۀ خواص اغواگر» و «مسألۀ اقلّیّتِ تجدّدی» است که آن هم درخور پرداختن نیست. 🆔@cultural_governance
23.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کلیپ 🔹کارخانه ترول، پشت پرده ماجرای مهساامینی 🔺حادثۀ تلخ درگذشت خانم مهسا امینی، گزنده و غم‌بار بود و کام همۀ ما را تلخ کرد؛ چنان‌که روح حاکم بر بسیاری از واکنش‌ها، حاکی از تأثّر نسبت به از دست رفتن جان شریف ایشان بود. ✍️ژورسان 🆔@journalist_resane