🖍یادداشت کمیل خجسته(مدیر تبیان) درباره اپلیکیشن همدم
💝 قدرت پلتفرم
از 21 تیرماه که #همدم راه افتاد حدود 16 هفته میگذرد و تا الان 16 عقد و 7100 معرفی صورت گرفته است که تعداد قابل توجهی از معرفیها در آستانه ازدواج قرار دارند. حکایت تیم همدم بعد از هرعقدی، حکایت آن عکس وایرالشده ناسا است که بعد از لانچ موفق به مریخ تیم از شادی روی سروکول هم بالا و پایین میپریدند. حالا آمار این جوری بیان میکند که از زمان افتتاح تا امروز با وجود ماه محرم و صفر که بهصورت سنتی در آن برنامههای عقد کمتر رخ میدهد، هر هفته یک عقد در همدم اتفاق افتاده است.
🚀 این قدرت #پلتفرم است. پلتفرم یک فناوری جدید ارتباطاتی است که این امکان را به افراد میدهد تا شبکه بشوند و با حذف واسطههای زائد با کاهش هزینه و بالابردن هوشمندی، افراد انتخاب و امکان بهتری برای زیست بیابند. پلتفرمها از یکسو شبیه پلها هستند که جادهها را به هم وصل میکنند. مثلا اینکه امروز در پلتفرمهای ارتباطاتی بهراحتی اعضای یک فامیل در دور و نزدیک سکونت دور هم مجازی جمع میشوند و این مهم را پلتفرمها برقرار کردهاند. از طرف دیگر همانند یک موتور پرقدرت کار میکنند که هرچقدر هوشمندی بر آن افزوده بشود این موتور جهت حرکت را دقیقتر و با سرعت بهتری طی خواهد کرد. درست مثل انتخاب یک همسان و یار از میان انبوه جمعیت در یک زمان مطلوب.
✍️در ایران پیمایشهای رفتارسنجی ایرانیان در سال 92 نشان میدهد که اولین دلیل عدم ازدواج پیدا نکردن فرد مناسب است و اولین دلیل طلاق هم عدم شناخت درست در همان روز انتخاب است. در سالهای اخیر پیمایشهای جدید نشان میدهد که هر چند مشکلات اقتصادی بر عامل شناخت پیش گرفتهاند اما همچنان بعد از دو مسئله اشتغال و مسکن، مسئله نبود فرد مناسب سومین عامل عدم ازدواج است.
🔺۴۸درصد شهرهای بزرگ در ایران را مهاجرین از شهرها و روستاهای دیگر تشکیل دادهاند و این یعنی نهاد خانواده به دلیل دورشدن جغرافیایی اعضا فامیل از یکدیگر برخی از کارکردهایش مانند سنت معرفی و واسطهگریاش ضعیف شده است. وجود مفاهیمی مانند دانشجویان خوابگاهی،خانه دانشجویی،پانسیون کارمندی و... این داستان را تایید میکند.
🌹حالا همدم تلاش میکند تا با الگوریتمهای هوشمند و بعدتر هوش مصنوعی روزبهروز دقیقتر باشد و کسانی که در معرض انتخاب و انتخاب کردن هستند را با کمک معرفین و مشاورین هوشمندانه به یکدیگر معرفی کند.
دوم اینکه همدم بعد از معرفی در همان الگوی سنتی ایرانی مانند یک پل عمل میکند و خانوادههای افراد را به هم میرساند تا دوباره نهاد #خانواده قدرتمندتر شود که البته تا یار که را خواهد و...
#حکمرانی_مجازی
🆔 @cultural_governance
🔰جانا سخن از زبان ما میگویی...!
1. قبلتر از این هم، هر وقت که با دوستان دغدغهمند عشقِ سیاستگذاری و نگاه راهبردی و کلان و چه و چه، صحبت میکردم، غیر از تعدادی کلیدواژهی پراکنده و مخلوطی از توضیحات دینی و غیردینی و ضددینی و دهانپرکن و البته سلیقهای، حرف متقنی نصیبم نمیشد؛ راهبری نرم، طراحی، معماری، برنامهریزی راهبردی، حکمرانی نرم، راهبری اجتماعی، جریانسازی، نظامسازی، تمرکززدایی و... واژههایی بود که وقتی با چند سؤال ساده و کلیدی، پیاش را در ذهن دوستان انقلابیمان میگرفتی، صرفاً به تعدادی دغدغه و چند کلمهی بدون امتداد و نهایتاً قدری اطلاعات از آنور آب و چاشنی خلاقیت و پروردگی ذهنی میرسیدی و بس.
2. آنها که کمی بیشتر ادعا دارند، اتاق فکر را هیئت اندیشهورز میخوانند، به جای استراتژی میگویند راهبرد، پیشرفت را سردست میگیرند و لفظ کثیف توسعه را لعن میفرستند و... و دیگر خیالشان راحت است که کار را تمام کردهاند؛ البته میدانیم این دقتها را نیز مدیون ولیّامر(حفظهالله) هستیم و خدا را شکر چند کلامی برایمان خلق کردند که درنمانیم.
3. آنها که قدری باهوشتر هستند و نگاه روبهجلو دارند و حرفها را شنیده و چندباری تجربه اندیشهورزی دارند، سعی میکنند ورودیهای مختلفی مثل دین، علوم انسانی، دانش مدیریت راهبردی و... را ترکیب کنند بلکه دیگر مو لای درز کار نرود؛ غافل از اینکه فقط نقش قیف را بازی کردهاند و چند ورودی را به زور، درهم چپانده و به یک خروجی رساندهاند! فاجعهبار است؛ احتمالاً تجربهاش را دارید یا به این موارد برخوردهاید. مدیرانِ بالادستی -که نوعاً خودشان دستی بر آتش ندارند- نیز با این تیپ کار خیلی کیف میکنند و به خیالشان، همهی نگاهها تأمین شده است و توپ تکانش نمیدهد!
4. کمی جلوتر که برویم، به افراد باهوشتری برمیخوریم که حوصلهی امتداد نه، بلکه توان سرهمبندی/جمعبندی و توجیهشان بالاست. معمولاً بنا به برخی ویژگیهای عمدتاً شخصیتی که دارند، جزو عناصر پیشرو و اثرگذار جریان انسانی ما هستند. این عزیزان میتوانند چندکلامی نیز برایت صحبت کنند و تصویر بسازند و تو را غرق در رؤیاهاشان کنند؛ تصورم این است که این لایهی فکری ما، دچار آفت #انگارهی_اینهمانی هستند. فراگیرشدن کلیدواژههایی نظیر #زیستبوم، #پلتفرم و #شبکه، محصول رواج این نگاه است.
5. فیالواقع آنچه شاهد هستیم، ملغمهای از تصور «شرایط حساس کنونی»، تصور «دیربازده بودن کوشش نظری دینبنیان»، گزارهی «آقا خودش گفته ما از یادگیری و تقلید ابایی نداریم ولی نمیخوایم مقلد بمونیم!»، «خلاقیت»، «دغدغه» و... است.
6. آنچه ما اسمش را برنامهریزی و از آن مهمتر طراحی میگذاریم و پُزش را میدهیم، معمولاً یکجور بارش فکری + همهجانبهنگری + دیدن تجربیات + خوشفکری و سلیقه است و بس. بنده تفکر #نظاممسائلمحور و شروع طراحی از #لایهی_تکنیک را نیز محصول همین تیپ محاسباتی و پردازشی میبینم.
طراحی راهبردی ما، لایهی دانشی نیز اگر داشته باشد، معمولاً مُشتی بافتههای بشری است و ربطی به آن بستر یکپارچهی معناییِ مبنایی شما، که بتوانی لایههای روبنایی را به آن عرضه، در آن هضم و روی آن سوار کنی، ندارد. در نتیجه بدیهی است که هیچوقت نمیتوانیم روی خروجیهای اندیشهورزیِ راهبردیمان، دعوا کنیم بر سر حجیت و قطع؛ چرا که از اول نیز چنین رویکردی -نه در نظر، به دلیل تنک بودن جریان اجتهادی در نقاط راهبردنگاری و نه در عمل، به دلیل عدم لوازمی مثل سرمایهی معنوی یا صبر و حوصله و پذیرش سعی و خطا- نبوده است.
به گمان بنده:
#طراحی، مجرای رفت و برگشت و نقطه پیوند علم و عمل است؛ ما باید روی نقطهی طراحی -با این تقریر- بایستیم و مبتنی بر مؤلفههایی از جمله #خط_تمدنی (انشاءالله توضیحش باشد برای مجالی دیگر) پاسخهای عمقی کوتاهمدت و بلندمدت تولید کنیم.
باید اولاً روی عمق و جنس اثرگذاری لایه فکری، تأمل کنیم. برد لایهای که ما به آن مجهز هستیم، چقدر است؟ ما چقدر توان امتداد آن را داریم؟
ثانیاً به گرهخوردن آن به لایهی علم فکر کنیم وگرنه به زودی خواهیم لنگید.
#حکمرانی | #حکمرانی_فرهنگی | #سیاستگذاری
🆔@Cultural_governance