eitaa logo
حکمرانی فرهنگی
4.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
205 ویدیو
357 فایل
📚اولین میکرورسانه حکمرانی و سیاستگذاری فرهنگی 🗂مرکز گفتمان سازی و تسهیل گری مسائل فرهنگی 👤روابط عمومی: @admin_activism ۴۴۸۸ گروه اندیشه ورزی حکمرانی فرهنگی👇 https://eitaa.com/joinchat/683213486Ce83398f890
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻نکته‌هایی دربارۀ مرحوم دعایی و روزنامۀ اطلاعات 🖋 مهدی جمشیدی اشاره: این نکته‌ها را در جریان گفتگوی انتقادی در یک گروه مجازی نگاشتم و در برابر آنها به من حمله شد. اینک برای جلوگیری از تحریف مواضعم، آنها را بازنشر می‌دهم. پس از انتشار حکم انتصاب مدیر مسئول جدید روزنامۀ اطلاعات، همین نکته‌ها، دست‌مایۀ تمسخر و ملامت من گردید. بااین‌حال، صادقانه و شجاعانه، استدلال‌های خود را ثبت می‌کنم؛ چه درست و چه نادرست. 1- متأسّفانه مرحوم دعایی، "صلح کلّ" بوده و به روی همه لبخند می‌زده و با همه خوب بوده است؛ به تعبیر استاد مطهری، "جاذبه" داشته، نه "دافعه". به همین دلیل روزنامۀ اطلاعات در طول دهه‌های گذشته، به یک روزنامۀ بی‌اثر و کلیشه‌ای تبدیل شد. انقلاب، پُر هست از آدم‌های "بینابینی" و "متوسط". 2- در نامۀ تسلیت رهبر انقلاب: اوّلاً، بر "گذشتۀ سیاسی" تأکید شده نه "اکنونِ سیاسی". ثانیاً، بر "ارادت سیاسی" تأکید شده نه "عمل سیاسی". ثالثاً، بر "اخلاق فردی" تأکید شده نه "موضع سیاسی". رابعاً، هیچ سخنی از "مدیریّت مطبوعاتیِ طولانی‌مدّتِ" وی به میان نیامده است. بنابراین، با یک متن "بسیار رقیق" مواجهیم، چون سخن از شخصیّت "بسیار رقیق" در میان است. 3- امّا دربارۀ "ارادت به انقلاب" باید گفت: اوّلاً، ارادت، "کف" هست نه "سقف". ثانیاً، خیلیها ارادت دارند و این امر، "خاص" و "تمایزبخش" نیست. ثالثاً، اگر "مواضع" ایشان با ارادتش تطابق داشت، رهبری از "مواضع" هم میگفت. و نگفت. رابعاً، ارادت با "تشخیصهای اشتباه" و "بی‌موضعی" و "انفعال"، قابل‌جمع هست. خوشبختانه این بیانیۀ رقیق، درستیِ سخن ما رو اثبات کرد؛ بیانیه‌ای خالی از اشاره به عینیّتهای سیاسی. 4-کسی انتظار ندارد که رهبر انقلاب در پیام تسلیت، از متوفی "انتقاد" کند. بنابراین، از این جهت، راه کشف معنایِ ذهنیِ رهبر انقلاب، بسته هست. راه‌هایی که باقی می‌ماند، اینهاست: اوّلاً، چیزهایی که گفته است، چه "زمینه‌" و "گستره"‌ای را دربرمی‌گیرد. ثانیاً، چیزهایی که گفته است چه "غلظت" و "برجستگی‌"ای دارد. ثالثاً، چیزهایی که رهبر انقلاب "نگفته" است. می‌دانیم که رهبر انقلاب، رفتار پدرانه با همۀ جریان‍های سیاسی دارد و هرچه که ایشان می‌گوید از سرِ صداقت و راستی است، امّا گاهی به دلیل مصالح، ایشان حقایقی را "بیان" نمی‌کند. برای مثال، این که واقعه‌ای رخ می‌دهد و ایشان "موضع‌گیریِ‌ آشکار" نمی‌کند، خودش معنادار است. پس "نگفته‌ها" نیز معنا دارد. البتّه چنین تحلیلی، دلبخواهانه نیست؛ یعنی نگفته‌ها در نسبت با "موقعیتِ شخص یا واقعه‌"، معنادار است. پس "قالب" و "چهارچوب" دارد. شخصی و سلیقه‌ای نیست. 5- در اینجا، از کسی که "مبارز دیرین امام" بود، انتظار می‌رفت که تا پایان در "خط مبارزه" بماند و مبارزه‌اش، "جلوه" و "تعیّن" داشته باشد و به این مناسبت، رهبری هم بر "تداوم منش مبارزاتی ایشان" اشاره کند، ولی چون این‌گونه نبود، رهبر انقلاب، کفۀ "فضایلِ اخلاقیِ ایشان" را سنگین کرد و کوشید با اشاره به این سجایا، آن "خلاء" را جبران کند. به عبارت دیگر، "گذشتۀ" ایشان، رنگ "مجاهدت" داشته و "اکنونِ" ایشان، رنگ "اخلاق". کاهش غلظت مبارزه در منش ایشان، یک ضعف است، امّا رهبر انقلاب آن را با پُررنگ‌کردن اخلاق، جبران کرده است. 6- مرحوم دعایی، اولاً سی‌وسه‌سال در روزنامۀ اطلاعات بود و به گمان دوستان، خدمات فراوان کرد، امّا رهبر انقلاب در پیامش، حتّی در حد دو کلمه، اشاره‌ای به این سی‌وسه‌سال نکرد؛ و ثانیاً شش دوره، یعنی بیست‌وچهار سال هم ایشان نمایندۀ مجلس بوده و باز هم رهبر انقلاب، کوچک‌ترین اشاره‌ای به این‌همه سال حضور در مجلس نکرده است. چرا؟! یعنی در طول این چهل سال، چنان‌که در بیانیه آمده، ایشان فقط "ارادت به انقلاب" و "فضایل اخلاقی" داشته است؟! یعنی اهمّیّت این دو، کمتر از خصوصیّتِ "پایداری و وفا در دوستی و رفاقت" بوده که رهبر انقلاب، این مطلب را آورده، ولی این سال‌های انبوه را ناگفته باقی گذاشته است؟! ارادت ایشان به انقلاب، اغلب در حد ارادت باقی ماند و در دهه‌های اخیر، به کنش تبدیل نشد. 7- جریان اعتدال‌گرا و اصلاح‌طلب، قصد تقابل دارند؛ که "دعایی" چنین‌وچنان بوده و "شریعتمداری"، اینطور است! جریان اصلاحات شروع کرد به "مبالغه" و "الگوسازی" و "قدیس‌پروری" دربارۀ این مرحوم. در حالیکه بی‌موضعی و صلح‌کل‌بودن و به روی همه لبخند زدن و با همه خوب‌بودن، فضیلت نیست. ما شریعتمداریِ عزیز را الگوی کنشگریِ‌ موفق مطبوعاتی می‌دانیم، نه آن مرحوم را. | | 🆔@Cultural_governance
🔻مجال‌دهیِ رسمی به متفاوت‌اندیشان 🖋 مهدی جمشیدی در حکم رهبر انقلاب آمده است: روزنامۀ اطلاعات، سخنگوی «قشرهایی از مردم عزیز» بوده که غالباً سخن آنان بیش از هر جای دیگر در این روزنامه انعکاس می‌یافته است. «چندوجهی‌بودن نگاه‌ها و سلایق سیاسی» در میان نخبگانی که در «اعتقاد راسخ به انقلاب و نظام اسلامی» مشترکند، وجود روزنامه‌ای با این خصوصیّت را مفید و شاید الزامی میکرده، و اکنون نیز آن‌چنان است. برادر انقلابی و پسندیده‌خصال، مرحوم حجت‌الاسلام دعائی، به گونه‌ای شایسته توانسته بودند «جهت‌گیری مزبور» را رعایت کنند( ۱۸ خرداد ۱۴۰۱). 1. رهبر انقلاب به‌صورت «آگاهانه/ حساب‌شده/ سنجیده»، بخشی از امکانِ رسانه‌ای را در اختیار دسته‌ای از نیروهای سیاسی قرار داده است که با تفکّر سیاسیِ ایشان، «فاصله‌ها/ زاویه‌ها/ اختلاف‌ها»یی دارند. این یعنی انتخاب مرحوم دعایی و تداوم حضور ایشان در طول سه دهه، برخاسته از یک «محاسبۀ سیاسی و اجتماعی» در ذهن رهبر انقلاب بوده است، نه «اتّفاقی» یا «ناخواسته». 2. و محاسبه، این است که وجود نخبگان سیاسی‌ای که «متفاوت» می‌اندیشند و تا حدی «دیگری» هستند، این ضرورت را در منطق حکمرانی در سطح عالی و راهبردی ایجاد می‌کند که رهبر انقلاب، «زمینه/ مجرا/ بستر»ی را نیز در اختیار آنان قرار بدهد تا نظام به «استبداد/ تک‌صدایی/ یکدستی»، متهم نشود. 3. در عین حال، همین نخبگانِ سیاسیِ متفاوت‌اندیش نیز دست‌کم باید دارای «اعتقادِ راسخ به انقلاب و نظام اسلامی» باشند تا از این زمینۀ رسانه‌ای استفاده کنند. پس این مجال‌دهی و زمینه‌سازی، «بی‌چهارچوب/ رهاشده/ ولنگار» نیست. 4. این‌که گفته شده «روزنامۀ اطلاعات، سخنگوی قشرهایی از مردم عزیز بوده که غالباً سخن آنان بیش از هر جای دیگر در این روزنامه انعکاس می‌یافته است»، به این معنی است که «منطقِ توزیعِ مدیریّتِ فرصت‌های رسانه‌ای»، در همه‌جا، یکسان نیست؛ یعنی این‌گونه نیست که بتوان بر اساس ملاحظۀ یادشده نتیجه گرفت «رؤسای رسانۀ ملّی» را نیز باید این‌چنین انتخاب کرد و لازم است در برخی دوره‌ها، این مسئولیّت را به متفاوت‌اندیشان سپرد. این منطق، «محدود» است و «قابل‌تعمیم» نیست. به‌‎بیان‌دیگر، این راهبرد نباید بیش از گشودنِ «روزنه» باشد و به‌صورت یک «حقّ فراگیر» درآید. 5. مجال‌دادن رسانه‌ای به این‌که دیدگاه‌ها و مواضع «متفاوت با سیاستِ رسمی» مطرح شوند، به معنی «حقّ» و «درست» بودن آنها نیست، بلکه از ضرورتِ وجودِ «آزادی» در عرصۀ سیاسی برمی‌خیزد. به‌عبارت‌دیگر، این‌گونه نیست که در دولت اسلامی، تنها «مواضع حقّ»، اجازۀ «مطرح‌شدن» و «اظهارشدن» داشته باشند، بلکه همۀ مواضع در چهارچوب قانون، «مجالِ بیان» دارند. بنابراین، میان «حقّ سخن‌ گفتن» و «سخنِ حقّ گفتن»، تفاوت وجود دارد. آنچه که باید «غالب» و «حاکم» باشد، سخن حقّ است، امّا نباید تنها سخن حقّ، «مجالِ اظهار» و «میدانِ بیان» داشته باشد. 6. «انقلابی‌بودن» و «انقلابی‌گری» به سبب ذات خویش، مفهومی «تشکیکی/ مرتبه‌مند/ پیوستاری» است و از این جهت، باید از تعبیر «غلیظ» یا «رقیق» بودن آن در افراد سخن گفت؛ چنان‌که ایمان اسلامی نیز چنین حکمی دارد و «اقویا» و «ضعفا» را شامل می‌شود. ازاین‌رو، می‌توان دربارۀ «ضریبِ انقلابی‌بودنِ اشخاص»، داوری کرد و کسانی را بر کسانی «ترجیح» داد و «برتر» انگاشت، امّا این موضع به معنی «نفیِ خصلتِ انقلابی» از عدّه‌ای نیست. 7. من در عین باورِ عمیقِ معرفتی به بندهای پیشین، از «واگذاریِ رسمی و ناگفتۀ» چنین «جهت‌گیری»‌ای به روزنامۀ اطلاعات، باخبر نبودم و فارغ از این ملاحظه، اظهارنظر کردم. حال که دریافتم که رهبر انقلاب، چنین طرحی در ذهن داشته و از اساس، در پیِ ایجادِ فضایی برای «سخنِ متفاوت گفتن» بودند، از داوری‌ام دربارۀ روزنامۀ اطلاعات، عبور می‌کنم و با وجود انتقاد به طبعِ سیاسیِ شخصیِ مرحوم دعایی، همچون رهبر انقلاب معتقدم که «مرحوم حجت‌الاسلام دعایی، به گونه‌ای شایسته توانسته بودند جهت‌گیری مزبور را رعایت کنند». در واقع، به دنبال تغییرِ «موضوع» - که در اینجا جهت‌گیریِ تعیین‌شدۀ روزنامۀ اطلاعات است - «حکم» من نیز تغییر کرد؛ برای چنین هدف و غایتی، باید نیز این‌گونه عمل کرد. | | 🆔@Cultural_governance
🔸بعد از فراخوان مجموعه حکمرانی فرهنگی در شبکه های اجتماعی الحمدلله حجم مطالب خوبی ارسال گردید. 🌱بی شک نقد منصفانه ناظر بر در نظر گرفتن نکات مثبت و منفی یک برنامه می باشد. 🔸از تمامی افرادی که در این فراخوان شرکت کردند بسیار سپاس گذاریم 🌱شما همراهان در این مسیر میتواند با مطالب بارگذاری شده در کانال را مطالعه فرمائید.جمع بندی از برنامه عصر جدید برعهده خود عزیزان می باشد. 🔹منتظر پرونده های جدید و سوژه های آتی باشید. 🔅حکمرانی فرهنگی🔅 🆔@Cultural_governance
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸‌پایان برنامه الن شو بعد از 19 فصل 🔸در طول نزدیک به دو دهه (۱۹ سال) ، ۳۰۰۰ قسمت مصاحبه (تاک شو) توسط یک زن هم جنس باز ساخته شد و این شخص از اوباما مدال قهرمانی گرفت. 🔸 ترویج سلبریتی و عرفی سازی ناهنجاری های جنسیتی از اهداف این برنامه بود. ➕پ.ن ایا صدا و سیما بر روی برنامه ای مصمم بوده است که ۱۹ سال پیگیری تولید ان باشد؟ | | 🆔@Cultural_governance
معنا_و_مسیرِ_بازسازی_انقلابی_در_ساختار_فرهنگی.pdf
209.5K
🔹 متن پیاده‌شدۀ دو درس‌گفتار 🔻 معنا و مسیرِ بازسازی انقلابی در ساختار فرهنگی ✍️دکتر مهدی جمشیدی | | 🆔@Cultural_governance
🔻 گذار مبتنی بر بازسازیِ انقلابی از گام اوّل به گام دوّم: 🔸بازسازی انقلابی در ساختار فرهنگی به‌مثابه «بازاندیشی سیاستی» جهت مطالعه👇 🌐fekrat.net/?p=8038 🌐iict.ac.ir/bazsazien 🌐farsnews.ir/news/14000615000317/ ✍️دکتر مهدی جمشیدی | | 🆔@Cultural_governance
مقصودآیت‌الله‌خامنه‌ای‌ازبازسازی‌انقلابی‌درساختارفرهنگی - دکتر مهدی جمشیدی.mp3
12.58M
🔻 درسگفتار دربارۀ: بازسازیِ انقلابیِ ساختارِ فرهنگی (تحلیلِ سخنانِ اخیرِ آیت‌الله خامنه‌ای) ✍️دکتر مهدی جمشیدی | | 🆔@Cultural_governance
🔻 جوانِ مؤمنِ انقلابی و ساخت‌شکنیِ جریانی ✒️ مهدی جمشیدی [1]. گردن‌ننهادن به خلوص‌گراییِ آیت‌الله مصباح، جریانِ اصول‌گرایی را گرفتار «انفعال» و «سردرگمی» و «چندپارگی» کرده است. هنگامی که «مدارِ فکری» و «قرابتِ گفتمانی» در میان نباشد، هرچه که پیش می‌رویم، «تشتّت‌ها» و «زاویه‌ها» فزونی می‌یابند و نهایت از متن خودِ ما، «دیگری» سربرمی‌آورد. ائتلاف‌های بی‌هویّت، «کامیابیِ موقتی» به دست می‌آورند و «ماندگار» نیستند. [2]. خلوص‌گرایی به معنی «نفیِ دیگران» نیست، بلکه عبارت است از طرّاحیِ «هستۀ مرکزیِ اصیل» در درون حاکمیّت که مبتلا به گریز از مرکز نباشند. بحث بر «انتخاب اصیل‌ترین‌ها» است، که در برابر «گشاده‌دستی» و «حمل‌برصحت» و «سهمیه‌بندی» و «ائتلاف‌های عمل‌گرایانه» قرار دارد. [3]. در چهارچوب خلوص‌اندیشی نمی‌شد و نمی‌شود قدرت را به دست آورد، امّا نه دلیل نقصِ ذاتیِ این فکر، بلکه چون «جریان غالب/ اکثری/ مسلّط» در اصول‌گرایی، مشتمل بر نیروهای سیاسیِ «چندزیست» و «موقعیّت‌طلب» است که یا خودشان منزلتِ سیاسی دارند و یا از سایه‌نشینی نسبت به این چهره‌های سیاسیِ سرشناس، به‌تدریج از پله‌های قدرت بالا می‌روند. در این حال که این جملات را می‌نویسم، مصداق‌های متعدّدی در ذهنم نقش می‌بندند... [4]. البتّه این امکان وجود دارد که در بلندمدّت و به واسطۀ هویّت غیرمردمی و اندک‌سالارِ جریان اصول‌گرا، نیروهای انقلابیِ اصیل، به آنچنان «بدنۀ اجتماعیِ خودجوش و خودبنیادی» دست یابند که «معادلات چهره‌های سیاسیِ تثبیت‌شده امّا بی‌خاصیّت» را منهدم کنند. واقعیّتِ اجتماعی، همین اندازه «مستقل» و «مهارنشدنی» است. [5]. یک مصداق برای بند پیشین بیاورم. تجربۀ بنده نشان داد که مواضع نسبت به آیت‌الله مصباح در درونِ نیروهای انقلابی یا شبه‌انقلابی، «خصوصیّت طبقاتی» دارد؛ چنان‌که نیروهای قلّه‌نشین و برجستگان، منفی‌نگر و بدبین هستند و ایشان را برنمی‌تابند، امّا هرچه به سمت طبقاتِ پایینی و بی‌قدرت حرکت می‌کنیم، به گونه‌ای عجیب، «محبوبیّتِ قدیسانه و ایمانی» در دل‌های اینان نسبت به آیت‌الله مصباح مشاهده می‌کنیم. بسط و استمرار همین اتّفاقِ مهندسی‌نشده و برآمده از متن امر اجتماعی، می‌تواند «مناسباتِ سیاسیِ کلان و پهن‌دامنه» را نیز دگرگون کند. [6]. جریان اصول‌گرایی هیچ‌گاه روی خوش به آیت‌الله مصباح نشان نداد و ایشان را «قوّۀ عاقله» به شمار نیاورد، بلکه همواره «زمینِ بازیِ پیشینی» تعریف کرد و خواست ایشان را به دام طرح خویش بیفکنند و بازی‌سازیِ پیش‌دستانه کند. [7]. مشکل اصول‌گرایان با آیت‌الله مصباح، شخص «خودشان» بودند؛ بحث بر سر این بود که «سهمی از قدرت» برای خودشان می‌خواستند و حاضر نبودند که جز خود را «اصلح» بشمارند. وجودشان، در حکم اصول موضوعه و مقولۀ غیرقابل مناقشه بود. «من‌های بزرگ» در جریان اصول‌گرایی، «استدلال‌ستیز» و «اقتدارمآب» هستند و به هیچ قیمتی از خودشان درنمی‌گذرند. در اینجا، «گفتگو» بی‌معنی می‌شود. آیت‌الله مصباح، این «پیش‌فرضِ مستبدانه» و «انگارۀ نامؤمنانه» را برنتافت. [8]. چندی که بگذرد، اصول‌گرایان نیز همچون اصلاح‌طلبان، بهای گزاف و جبران‌ناپذیر این «منطقِ قدرت‌مدار» را خواهند داد و «گوشه‌نشین» خواهند شد. اصلاح‌طلبان گمان کردند که «ضمیمه‌شدن‌»شان به دولت تکنوکرات‌ها، موجبات «بقای سیاسی» یا امکان «بازسازیِ سیاسی»‌شان را فراهم می‌کند، حال‌آن‌که این چسبندگیِ هویّت‌ستیزانه و منفعلانه، چترِ «نفرت اجتماعی» از دولت روحانی را بر سر آنها نیز گستراند و آنها را در «مصائبِ دولتِ تنبل»، سهیم و شریک ساخت. هم‌آغوشیِ اصلاح‌طلبان با تکنوکرات‌ها، شامِ لذّت‌بخشی داشت، امّا صبح از راه رسید و اصلاح‌طلبان، «باکره‌گیِ سیاسیِ» خویش را باختند. «سقط جنین»، واقعیّت را دگرگون نخواهد کرد. [9]. مردِ میدان، تنهاوتنها، «جوانِ مؤمنِ انقلابی» است که خویش را نمی‌بیند و این جریان‌های سیاسیِ قشری و ندانم‌کار و کُرسی‌پرست، به پایان روزگار خویش نزدیک می‌شوند. | | 🆔@Cultural_governance
اولین رویداد شناسایی حمایت از ایده ها، فعالیت ها و شرکت های نوآفرینی (استارتاپ های) فرهنگی عرصه بین الملل برگزار می شود: 📌 از ایران 🔸 محورهای رویداد: 🔹 قرآن و تبلیغات دینی 🔹 رسانه، صوت و تصویر 🔹 هنر و صنایع خلاق 🔹 آموزش، علم و فناوری 🔹 صنایع دستی و گردشگری 🗓 مهلت ثبت نام: سه شنبه ۳۱ خرداد 🌐 ثبت نام از طریق: www.aziran.icro.ir 🆔@Cultural_governance
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ببینید اسلام ناب یعنی چه؟! دوره معرفتی تشکیلاتی اسلام ناب 🔺 آخرین مهلت ثبت نام ۲۴ خرداد ماه هم اکنون ثبت نام کنید (eslamenaab.ir) ✳️ مرکز آموزشی تشکیلاتی اسلام ناب 🆔@Cultural_governance
تجربه_نگاری-برهان.pdf
4.81M
🔰تجربه نگاری مرکز برهان 🔻لیست کارگروه ها و موضوعات تجربه نگاری: 🖇گروه فرزند آوری 🖇گروه اقتصاد خاندان محور 🖇گروه سیاست خارجه 🖇گروه طلاق 🖇گروه تربیت جهت دریافت شماره دوم تجربه نگاری👇 🌐 yun.ir/2wng12 🔅حکمرانی فرهنگی🔅 🆔@Cultural_governance
نسبت مردم و سازمان‌ها در جمهوری اسلامی انقلاب اسلامی به‌عنوان یک خیزش فرهنگی همواره مردم را پیشران اصلی همۀ تحولات دانسته و بنای خود را بر مردم‌سالاری گذاشته است. این انگاره نه فقط در سخن رهبران و متفکران انقلاب که در مبانی اندیشه آن‌ها نیز جایگاه روشن و صریحی دارد. اما در میدان عمل چگونگی نسبت میان مردم و حاکمیت و مسیر تحقق مردم‌سالاری محل پرسش بوده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شکل‌گیری جمهوری اسلامی سازمان‌ها و نهادهای مختلفی تاسیس یا ابقا شدند که با توجه ماهیت مردمی انقلاب اسلامی ضرورتا باید می‌توانستند به‌عنوان بازوان اجرایی نظام زمینه‌ساز مردم‌سالاری باشند. اما تجربه بیش از چهاردهه حکمرانی در جمهوری اسلامی نشان می‌دهد با رشد و قدرت گرفتن سازمان‌ها این نسبت به درستی برقرار نشده است. بنا داریم در گفتگویی با اندیشمندان این حوزه به این سوالات بپردازیم. سه شنبه ۱۴٠۱/٠۳/۲۴ساعت۲۱ گفتگوی زنده در صفحه هاتف @farhang_markaz_baressi 🆔️https://ble.ir/1400_3_9
🔴 نارسایی تست‌های روانشناسی برای استعدادیابی ✍شعبانجولا 👈قسمت اول 📃 امروزه بازار تست‌هایی مثل هالند و MBTI و... برای استعدادیابی شغلی و تحصیلی گرم شده است. اما سؤال اینجاست که این تست‌ها چقدر کارایی دارند؟ در فرآیند جهت‌گیری تخصصی این قبیل تست‌ها چه جایگاهی می‌توانند داشته باشند؟ 🔻 روش تست‌های روانشناسی چنین است که با سؤالاتی، تحلیلی از ویژگی‌های شخصیتی شما ارائه می‌کنند و براساس این تحلیل تجویزهایی را نیز ارائه می‌کنند. این روش از جهاتی خوبی‌هایی دارد اما چهار اشکال اساسی بر این تست‌ها وارد است که چنان‌چه توجه به آن نداشته باشیم ممکن است دچار خطاهای اساسی در تصمیم‌گیری شویم. 1️⃣ خطای اول: ایستایی 🔹 احتمالاً شما هم تجربه کرده‌اید که در زمان‌های مختلف وقتی تست می‌دهید به نتایج متفاوت دست می‌یابید. مثلاً چند سال پیش شخصیت شما چیزی معرفی شده و امروز چیز دیگری. روشن است که انسان در مرور زمان تغییر می‌کند. این تست‌ها کاری به گذشته و آینده‌ی شما ندارند بلکه با سؤالاتی درمورد امروز شما یک عکس از امروز به شما عرضه می‌کنند و طبیعی است که در زمان‌های مختلف عکس‌های متفاوتی از خود داشته باشید. گاهی چاق گاهی لاغر گاهی با موی بلند گاهی با موی کوتاه. درنتیجه شما چنان‌چه بخواهید با دیدن این عکس از امروز خود درمورد آینده‌تان تصمیم بگیرید و تغییراتی که انسان دارد را لحاظ نکنید بی‌شک دچار اشتباه خواهید شد. اگر شما امروز متهور هستید، دلیلی ندارد که در تمام عمر متهور باشید همان‌طور که چه بسا روزی نبوده‌اید. 2️⃣ خطای دوم: تجویز آینده بر اساس امروز 🔹 مبتنی بر خطای اول، خطاهای دیگری رخ می‌دهد. برای مثال روانشناس به شما می‌گوید شخصیت شما برون‌گراست یا می‌گوید شما یک شخصیت قراردادی دارید یا براساس ترکیبی از تست‌ها مثلاً شما را استراتژیست و طراح می‌داند. سپس مبتنی بر این شناخت شروع به تجویز می‌کند. می‌گوید «انسان‌های قراردادی باید به این شغل‌ها بروند، این آفت‌ها ایشان را تهدید می‌کند و...» اما نکته این است که شما به واسطه‌ی مسئولیتی که امروز برعهده دارید و توقعاتی که از شما می‌رود و شرایطی که در آن قرار گرفته‌اید، چنین شخصیتی پیدا کرده‌اید. درحالی‌که چه بسا تا سال پیش که در چنین جایگاهی قرار نگرفته بودید، تست‌ها شخصیت شما را چیز دیگری نشان می‌دادند. مثلاً فرض کنید شما امروز مسئول فنی در شرکتی هستید. این مسئولیت بی‌شک روی شخصیت شما اثر گذاشته درنتیجه مشاوران پس از تست‌ها می‌گویند شما به‌عنوان یک شخصیت فنی باید این کارها را بکنید. اما فردا که از این مسئولیت خارج شدید و مثلاً شروع به پژوهش برای پایان‌نامه کردید، تست‌ها نتیجه‌ی دیگری خواهند داشت و به شما توصیه‌های دیگری خواهد شد به‌عنوان یک شخصیت پژوهش‌گر. 🔹 حال اگر شما به این نکته توجه نداشته باشید و بخواهید بر اساس همین تستی که امروز داده‌اید درمورد آینده تصمیم بگیرید احتمالاً آینده‌ی خود را بسیار فنی تصور می‌کنید و گمانتان این است که در کارهای فنی موفق خواهید بود. در حالی که اگر موقعی به‌سراغ این تست‌ها بروید که مشغول پژوهش هستید، تصورتان این خواهد شد که شما در آینده باید یک پژوهش‌گر باشید و بی‌شک در جایگاه پژوهش‌گر موفق خواهید بود. پس توجه کنید که صرفاً بر اساس یک عکس از امروز خود، تصویر آینده را نسازید. معلوم نیست شخصیتی که امروز یافته‌اید به‌دلیل جایگاه و شرایطی که در آن قرار دارید، بهترین شخصیتی باشد که شما می‌توانید داشته باشید! 🔻 ادامه دارد... | 🔅حکمرانی فرهنگی 🔅 🆔 @Cultural_governance
🔴 نارسایی تست‌های روانشناسی برای استعدادیابی ✍شعبانجولا 👈قسمت دوم 3️⃣ خطای سوم: بخشی‌نگری 🔹 این تست‌ها انسان‌ها را در قالب تعداد محدودی مؤلفه بررسی می‌کنند. مثلاً بعضی تست‌ها با 8 مؤلفه برخی با 16 مؤلفه برخی با 6 مؤلفه و... یعنی هیچ‌کدام از این تست‌ها ادعای این را هم ندارند که شما را به طور کامل می‌توانند بشناسند و تحلیل کنند. هرکدام از این تست‌ها به شناخت بخشی از ویژگی‌های شما می‌پردازد و بسیاری ویژگی‌های دیگر در شما هست که بسته به شدت و ضعفشان می‌تواند روی آینده‌ی شما و مسیر تغییرات شخصیت شما اثرگذار باشد. فلذا صرفاً از عینک تست‌های روانشناسی نگاه کردن یعنی ندیدن بسیاری از ویژگی‌های شخصیتی شما. 4️⃣ خطای چهارم: انطباق با شناخت نه با واقع 🔹 گاهی برخی با شنیدن نتیجه‌ی این تست‌ها شگفت‌زده می‌شوند که «این تست‌ها چگونه این‌قدر خوب توانستند شخصیت من را تحلیل کنند!» اما توجه ندارند که تست‌ها نمایش‌گر همان احساسی هستند که شما نسبت به خودتان دارید. مثال بسیار ساده‌ای می‌زنم. مثلاً فرض کنید من از شما بپرسم: «فکر می‌کنی راحت می‌توانی با بقیه دوست شوی؟» بعد بپرسم «فکر می‌کنی بقیه تو را فردی دارای روابط عمومی بالا می‌دانند؟» و بعد از چند سؤال از این قبیل با یک میانگین‌گیری بین این سؤالات بگویم شما برون‌گرا یا درون‌گرا هستی. شما ممکن است با خود فکر کنید چه خوب این تست من را وصف کرد اما باید توجه کنید که وصف این تست از شما منطبق بر شناخت شما از خودتان است پس طبیعی است که چنین احساسی پیدا کنید ولی اگر شناخت شما از خودتان منطبق با واقع نباشد این تست نیز منطبق با واقع نخواهد بود. | 🔅حکمرانی فرهنگی 🔅 🆔 @Cultural_governance
🔷 نارسایی های تست های روانشناسی برای استعدادیابی ✍شعبانجولا 👈قسمت سوم 🔶 نتیجه 🔸 پس نهایتاً آن چیزی که بسیار مهم است شناخت خود شما از خودتان است. هیچ وقت عقلتان را تعطیل نکنید و تصمیم‌گیری درمورد خود و سرنوشتتان را به کسی یا روانشناسی و مشاوری یا تستی نسپارید. این تست‌ها به شما کمک می‌کند به شرطی که به این نکات توجه داشته و به دنبال کسب شناخت کامل‌تری از خودتان باشید نه این‌که تصمیم‌گیری را به دست این تست‌ها بسپارید. 🔺 پی‌نوشت: نقطه‌ی قوت این تست‌ها دقیقاً جایی است که مشاورین به شما نمی‌گویند. شناخت مؤلفه‌هایی که این تست‌ها براساس آن مؤلفه‌ها شخصیت شما را تحلیل می‌کند، می‌تواند معیارهایی را به دست دهد که انسان بتواند شناخت اجمالی از خویش را به کمک این معیارها تفصیل بدهد. البته باتوجه به همه‌ی نکات ذکر شده در بالا. یعنی درست است که هرکدام از این تست‌ها بخشی از مؤلفه‌ها را بررسی کرده و به شما می‌گوید اما اگر شما شناخت از دوگانه‌ها و مؤلفه‌هایی که این تست‌ها بررسی می‌کنند، داشته باشید می‌توانید با کمک آن‌ها شناختتان از خود را کامل کنید. درست است که این تست‌ها ایستا هستند، درست است که این تست‌ها بیش از آن‌که مطابق با واقع باشند مطابق با شناخت شما از خود هستند اما اگر به تمام این نکات توجه کنید، و از طریق این تست‌ها به دنبال افزایش آگاهی از خودتان باشید (نه به دنبال این‌که مستقیماً با استفاده از تجویزهایی که به‌تبع این تست‌ها می‌شود بخواهید مسیر آینده‌تان را تعیین کنید)، می‌توانید به‌مرور با بررسی خود، شناختتان از شخصیتتان را تکمیل کرده و به یک شناخت پویا دست یابید و این شناخت ارزشمندتر از هر تستی است و تصمیم‌گیری پیرامون آینده موقوف بر این شناخت است. این درحالی است که بسیاری از مشاوران نه‌تنها چیزی از این مؤلفه‌ها به شما نمی‌گویند بلکه مستقیماً به سراغ تجویزهایی می‌روند که به‌زعم ایشان برای شخصیت شما مناسب است. بدون این‌که به شما کمک کنند تا شناخت بهتری از خود پیدا کنید. | 🔅حکمرانی فرهنگی 🔅 🆔@Cultural_governance
🔺شروعِ پخش «آقای قاضی» ◽️سریال «آقای قاضی» به کارگردانی سجاد مهرگان، تهیه‌کنندگی احمد شفیعی و سفارش سازمان صدا و سیما که در استودیو فیلم و سریال بادبان تولید شده است، از ۱۹ خردادماه هر هفته پنجشنبه و جمعه ساعت ۲۲:۳۰ روی آنتن شبکه دو سیما می‌رود. ◽️فیلمنامه‌های این سریال که در ۴۲ قسمت تولید شده است، توسط ۱۲ نویسنده جوان و زیرنظر سید محمد حسینی به رشته تحریر درآمده‌اند و همه قسمت‌های آن از موضوعات واقعی اقتباس شده‌اند. ◽️در سریال «آقای قاضی» بیش از ۳۰۰ بازیگر نقش‌آفرینی می‌کنند که همه آن‌ها برای اولین بار جلوی قاب تلویزیون می‌روند. 🔅حکمرانی فرهنگی🔅 🆔@Cultural_governance
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ اعتراض تامل برانگیز حجت‌الاسلام حسینی قمی از بریز و بپاش‌ها در سازمان حج و زیارت 🔹در استان قم فقط حج و زیارت یک ساختمان ۱۴ طبقه‌ای دارد! 🆔@Cultural_governance
🔸ساختمان حج و زیارت یزد 🔸شبیه کعبه و با کپی ریز جزئیات، حتی متن نوشته های کتیبه پرده! 🔅حکمرانی فرهنگی🔅 🆔@Cultural_governance
حکمرانی فرهنگی
🔸ساختمان حج و زیارت یزد 🔸شبیه کعبه و با کپی ریز جزئیات، حتی متن نوشته های کتیبه پرده! #نقد_سازمان_
⭕️تصاویر منتشر شده در فضای مجازی مربوط به ساختمان حج و زیارت یزد قدیمی است مدیرکل حج و زیارت استان یزد در گفتگو با : 🔹ساختمان حج و زیارت استان یزد در سال 1392 به بهره برداری رسید و آن زمان به دلیل بی دقتی طراح و کپی برداری کامل از پرده کعبه، عبارت «خادم حرمین الشریفین فهد عبدالعزیز آل‌سعود.» درج شده بود اما پس از نصب و قبل از بهره برداری به سرعت اصلاح شد. 🔹تصاویری که اکنون در فضای مجازی منتشر می شود، قدیمی و مربوط به سال 1392 است و احتمالا یک شیطنت رسانه ای است که با استفاده از آرشیو قدیمی انجام شده است. 🔹اکنون سالهاست که این عبارت اصلاح شده و در زمان بهره برداری از ساختمان حج و زیارت، چنین عبارتی وجود نداشت. پ.ن هرچند کتبیه ها اصلاح شده است اما تغییر در معماری ان نکته ای اعلام نشده است 🆔@Cultural_governance
🔰جانا سخن از زبان ما می‌گویی...! 1. قبل‌تر از این هم، هر وقت که با دوستان دغدغه‌مند عشقِ سیاست‌گذاری و نگاه راهبردی و کلان و چه و چه، صحبت می‌کردم، غیر از تعدادی کلیدواژه‌ی پراکنده و مخلوطی از توضیحات دینی و غیردینی و ضددینی و دهان‌پرکن و البته سلیقه‌ای، حرف متقنی نصیبم نمی‌شد؛ راهبری نرم، طراحی، معماری، برنامه‌ریزی راهبردی، حکمرانی نرم، راهبری اجتماعی، جریان‌سازی، نظام‌سازی، تمرکززدایی و... واژه‌هایی بود که وقتی با چند سؤال ساده و کلیدی، پی‌اش را در ذهن دوستان انقلابیمان می‌گرفتی، صرفاً به تعدادی دغدغه و چند کلمه‌ی بدون امتداد و نهایتاً قدری اطلاعات از آن‌ور آب و چاشنی خلاقیت و پروردگی ذهنی می‌رسیدی و بس. 2. آن‌ها که کمی بیشتر ادعا دارند، اتاق فکر را هیئت اندیشه‌ورز می‌خوانند، به جای استراتژی می‌گویند راهبرد، پیشرفت را سردست می‌گیرند و لفظ کثیف توسعه را لعن می‌فرستند و... و دیگر خیالشان راحت است که کار را تمام کرده‌اند؛ البته می‌دانیم این دقت‌ها را نیز مدیون ولیّ‌امر(حفظه‌الله) هستیم و خدا را شکر چند کلامی برایمان خلق کردند که درنمانیم. 3. آن‌ها که قدری باهوش‌تر هستند و نگاه روبه‌جلو دارند و حرف‌ها را شنیده و چندباری تجربه اندیشه‌ورزی دارند، سعی می‌کنند ورودی‌های مختلفی مثل دین، علوم انسانی، دانش مدیریت راهبردی و... را ترکیب کنند بلکه دیگر مو لای درز کار نرود؛ غافل از اینکه فقط نقش قیف را بازی کرده‌اند و چند ورودی را به زور، درهم چپانده و به یک خروجی رسانده‌اند! فاجعه‌بار است؛ احتمالاً تجربه‌اش را دارید یا به این موارد برخورده‌اید. مدیرانِ بالادستی -که نوعاً خودشان دستی بر آتش ندارند- نیز با این تیپ کار خیلی کیف می‌کنند و به خیالشان، همه‌ی نگاه‌ها تأمین شده است و توپ تکانش نمی‌دهد! 4. کمی جلوتر که برویم، به افراد باهوش‌تری برمی‌خوریم که حوصله‌ی امتداد نه، بلکه توان سرهم‌بندی/جمع‌بندی و توجیهشان بالاست. معمولاً بنا به برخی ویژگی‌های عمدتاً شخصیتی که دارند، جزو عناصر پیشرو و اثرگذار جریان انسانی ما هستند. این عزیزان می‌توانند چندکلامی نیز برایت صحبت کنند و تصویر بسازند و تو را غرق در رؤیاهاشان کنند؛ تصورم این است که این لایه‌ی فکری ما، دچار آفت هستند. فراگیرشدن کلیدواژه‌هایی نظیر ، و ، محصول رواج این نگاه است. 5. فی‌الواقع آنچه شاهد هستیم، ملغمه‌ای از تصور «شرایط حساس کنونی»، تصور «دیربازده بودن کوشش نظری دین‌بنیان»، گزاره‌ی «آقا خودش گفته ما از یادگیری و تقلید ابایی نداریم ولی نمی‌خوایم مقلد بمونیم!»، «خلاقیت»، «دغدغه» و... است. 6. آنچه ما اسمش را برنامه‌ریزی و از آن مهم‌تر طراحی می‌گذاریم و پُزش را می‌دهیم، معمولاً یک‌جور بارش فکری + همه‌جانبه‌نگری + دیدن تجربیات + خوش‌فکری و سلیقه است و بس. بنده تفکر و شروع طراحی از را نیز محصول همین تیپ محاسباتی و پردازشی می‌بینم. طراحی راهبردی ما، لایه‌ی دانشی نیز اگر داشته باشد، معمولاً مُشتی بافته‌های بشری است و ربطی به آن بستر یکپارچه‌ی معناییِ مبنایی شما، که بتوانی لایه‌های روبنایی را به آن عرضه، در آن هضم و روی آن سوار کنی، ندارد. در نتیجه بدیهی است که هیچ‌وقت نمی‌توانیم روی خروجی‌های اندیشه‌ورزیِ راهبردی‌مان، دعوا کنیم بر سر حجیت و قطع؛ چرا که از اول نیز چنین رویکردی -نه در نظر، به دلیل تنک بودن جریان اجتهادی در نقاط راهبردنگاری و نه در عمل، به دلیل عدم لوازمی مثل سرمایه‌ی معنوی یا صبر و حوصله و پذیرش سعی و خطا- نبوده است. به گمان بنده: ، مجرای رفت و برگشت و نقطه پیوند علم و عمل است؛ ما باید روی نقطه‌ی طراحی -با این تقریر- بایستیم و مبتنی بر مؤلفه‌هایی از جمله (ان‌شاء‌الله توضیحش باشد برای مجالی دیگر) پاسخ‌های عمقی کوتاه‌مدت و بلندمدت تولید کنیم. باید اولاً روی عمق و جنس اثرگذاری لایه فکری، تأمل کنیم. برد لایه‌ای که ما به آن مجهز هستیم، چقدر است؟ ما چقدر توان امتداد آن را داریم؟ ثانیاً به گره‌خوردن آن به لایه‌ی علم فکر کنیم وگرنه به زودی خواهیم لنگید. | | 🆔@Cultural_governance