از عقل تا عشق :
اي درويش! عقل تا به مرحله عشق نرسيده است عصاي سالك است، امّا عمارت دنياي سالك ميكند و كارهاي دنياي سالك را سامان ميدهد: «قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَ أَهُشُّ بِهَا عَلٰي غَنَمِي وَ لِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْريٰ» ،
از جهت آنكه به آباد سازی دنيا مشغول ميشود كه جان ندارد و جان عقل عشق است، عقل بيعشق، بيجان و مرده است. و آن عزيز فرموده است:
گر دل نبود عشق كجا خانه كند
ور عشق نباشد به چه كار آيد دل
عزیز الدین نسفی
#عقل
#عشق