شوخی با امدادگران ...
یک بار کـه با یکی از امـدادگـرهـا ، برانـکاردِ
لوله شدهای را برای حمل مجروح باز کردیم،
چشممان به عبارت حمل بار بیش از ۵۰کیلو
ممنوع افتاد.از قضا مجروح نیز خوش هیکل
بود. یک نگاه به او و یک نگاه بهعبارت داخل
برانکارد میکردیم. نه میتوانستیم بخندیم و
نه میتوانستیم او را از جایش حرکت بدهیم.
بنده خدا این مجروح نمی دانست چه بگوید.
بالاخره حرکت کردیم و در راه، کمی میآمدیم
و کـمی هـم می خندیدیم .افراد شـوخ طبـع ،
دست از برانکـارد خون آلود حملِ مجروح هم
برنداشته بودند .
#شوخ_طبعی
#لبخندهای_خاکی
🌷@deldadeghann
روزی سر کلاس آموزش مخابرات
فرق بی سیم «اسلسون» را
با بیسیم «پی آر سی»
از بچهها پرسیدم ...
یکی از بسیجیهای نیشابوری
دستش را بلند کرد ؛
گفت: « مو وَر گویم؟»
با خنده بهش گفتم: « وَر گو »
گفت: «اسلسون اول بیق بیق مِنه،
بعد فیش فیش مِنه ، ولی پی آر سی
از همو اول فیش فیش مِنه »
کلاس آموزشی از صدای خنده بچهها
رفت رو هوا .... :)
#لبخندهای_خاکی
#بیسیم_چی
╭┅──===──┅╮
🌷@deldadeghann
╰┅──===──┅╯
#لبخندهای_خاکی
صحبت از شهادت و جدایی بود
و اینکه بعضی جنازهها زیر آتش
میمانند و یا بنحوی شهید میشوند
که قابل شناسایی نیستند...
هر کس از خود نشانهای می داد؛
تا شناسایی جنازه ممکن باشد.
یکی میگفت: «دست راستِ من
این انگشتری است.» دیگری میگفت:
«من تسبیحم را دور گردنم میاندازم...»
اما نشانه ای که یکی از بچه ها داد،
برای ما بسیار جالب بود. او میگفت:
« من در خواب خُر و پُف می کنم،
پس اگر شهیدی را دیدید که خُروپُف
میکند شک نکنید که خودم هستم.»😐😂
نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_دلدادگان
╭┅──=======──┅╮
🌷@deldadeghann
╰┅──=======──┅╯