eitaa logo
دروس الشباب
375 دنبال‌کننده
122 عکس
25 ویدیو
53 فایل
محور مباحث این کانال، علوم اسلامی و دروس حوزوی است. باز ارسال مطالب با ذکر آدرس کانال، مجاز است. ارتباط با ادمین: @Ebn_Ahmad
مشاهده در ایتا
دانلود
: گوشه ای از اختلافات کوفی و بصری 1- فعل می دانند: ، ، در حالی که ، آن را به دو قسم و دانسته و اما فعل را نوعی می دانند. (الإنصاف في مسائل الخلاف لابن الأنباري 2: 524 - 525 وهمع الهوامع: للسيوطي 1: 7، وشرح الحدود في النحو: للفاكهي، ص 97.) 2- به حروفی که عمل جر انجام می دهند می گویند در حالی که به آنها یا می گویند. (شرح المفصل: لابن يعيش 4: 74 و 8: 7، وهمع الهوامع: للسيوطي 2: 19، وشرح الحدود في النحو: للفاكهي ص 277، والمصطلح النحوي: عوض القوزي ص 118.) 3- به عقیدۀ ، یکی از شروط کلمه ای که جمع مذکر سالم بسته می شود این است که خالی از باشد. در حالی که جمع مذکر سالم بستن چنین کلمه ای را جایز می دانند. (الإنصاف: لابن الأنباري 1: 40 - 44 وشرح الألفية:لابن الناظم ص46، والهمع 1:45.) 4- اصطلاح و ، از تعبیرات است در حالی که از اصطلاح یا استفاده می کنند. (همع الهوامع: للسيوطي 1: 56: والمصطلح النحوي: عوض القوزي ص 174.) 5- معتقدند فعل ، است در حالی که آن را و می دانند. (الإنصاف في مسائل الخلاف: لابن الأنباريّ 2: 524.) 6- یکی از اقسام توابع را می نامند در حالی که به جای این اصطلاح از اصطلاح یا یا استفاده می کنند. (الهمع 2: 125.) 7- به عقیدۀ ، معارف، است در حالی که کوفیین را می دانند. و این اختلاف و شرح آن در کتابی به خوبی الإنصاف ابن انباری نیامده است. (الإنصاف في مسائل الخلاف: لابَن الأنباريِّ 2: 707.) 8- فعل مضارع بعد از را منصوب به خود می دانند در حالی که معتقدند می توان یا را دانست زیرا حرف مشترکی است که برای عمل جر و به معنای لام نیز، به کار می رود. (شرح ألفية ابن معطٍ: لابن القوَّاس 1: 340 - 341، وهمع الهوامع: للسيوطي2: 4 - 5.) 9- اصطلاح خاستگاه دارد در حالی که از اصطلاح یا استفاده می کنند. (همع الهوامع 2: 116.) 10- اصطلاح نیز از ویژگی های مکتب است در حالی که از اصطلاح یا استفاده می کنند. (شرح المفصل: لابن يعيش 3: 74، وهمع الهوامع 2: 128.) مطالب با ذکر https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
(2) سورۀ بقره آیۀ 138: «صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُون‏» صَبغ: به فتح صاد، مصدر و به معنای (رنگ كردن) است. أما دربارۀ : به كسر صاد، دو نظر است: 1- مصدر همانند صَبغ. 2- صفت مشبهه به معنای اسم مفعول (رنگ شده). مؤیّد نظریۀ دوم آن است که به (غذای مایع مانند خورشت قیمه و قورمه و نیز سوپ و آبگوشت و حتی سرکه و روغن) می گویند، و وجه تسمیه اش این است كه چون نان را در خورشت فرو برند، به حدی با آن آغشته می شود که به رنگ و طعم آن خورشت در می آید. (اقرب الموارد). استعمال به معنای خورشت در : آیۀ 20 از سورۀ مؤمنون: «وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْناءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَ صِبْغٍ‏ لِلْآكِلِينَ» و اما : بر پایۀ آنچه دربارۀ به کسر صاد، گفته شد در نیز دو احتمال است: 1- مصدر نوع باشد، در این صورت برای دلالت بر نوع است و از اضافه کردن این واژه نیز بیان نوع آن است. پس اللهِ (رنگ کردن خدا) {از باب اضافۀ مصدر به فاعل}. 2- اسم به معنای (رنگ) در این صورت اضافۀ آن برای بیان نسبت و صاحب این رنگ است. و نیز برای دلالت بر نقل از مصدر به اسم است، همانند تاء در معجزة. و اما توضیح آیۀ «صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ‏ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ» بقره: 138 و ربط آن به آیات قبل ..... @DUROUS_ALSHABAB
معانی آیا تاء همواره علامت تأنیث است؟ آیا تأنیث و معانی دیگر با هم جمع می شوند؟ " تاء" در چند مورد است: 1- در اسماء مشتقّة براى امتياز مذكر از مؤنث (مگر در صيغه ‏هائى كه مذكر و مؤنث آن يكسان است يا اختصاص به مؤنث دارد) مانند" ضارب و ضاربة"" حسن و حسنة". 2- در اسماء جامدة براى امتياز مذكر از مؤنث، و آنها اندك است، مانند" مرء: مرد و مرئة: زن" و" فتى: جوان مرد و فتاة: جوان زن". 3- در اسم جنس براى دلالت بر وحدت، مانند" تمر: خرما و تمرة: يك دانه خرما" و" شجر: درخت و شجرة: يك درخت. البته اين قاعدة كلّيّت ندارد و در هراسم جنسى نيست، 4- براى مبالغة در صفتى، مانند" راوية: كسى كه حديث بسيار نقل ميكند گرچه مرد باشد". 5- براى زياده در مبالغة، مانند" علّامة، فهّامة، صبّارة" تاء در اينها و مانند اينها براى زيادتى در مبالغة است، زيرا" علّام، فهّام، صبّار" بدون تاء بمعنى بسيار داننده و فهمنده و شكيبنده‏ است. 6- عوض از فاء الفعل، مانند" عدة، هبة، ثقة" كه در اصل" وعد، وهب، وثق" بوده. 7- عوض از عين الفعل، مانند" اقامة، استقامة" كه در اصل" اقوام و استقوام" بوده. 8- عوض از لام الفعل، مانند" لغة و سنة" كه در اصل" لغوو سنو" بوده. 9- عوض از ياء تفعيل، مانند" تبصرة و تذكرة" كه در اصل" تبصير و تذكير" بوده. 10- عوض از ياء نسبت در جمع منسوب، مانند" اشاعرة" كه جمع" اشعرىّ" است، و" ديالمة" كه جمع" ديلمىّ" است، و" مغاربة" كه جمع" مغربىّ" است. 11- عوض از ياء منتهى الجموع، و اين بيشتر در جمع اسم معرّب آورده ميشود، مانند" زنادقة" جمع" زنديق: بى‏ دين" كه در اصل" زناديق" بوده، و" اساورة" جمع" اسوار: تيرانداز ماهر و دانا" كه در اصل" اساوير" بوده، و اين دو لفظ غير عربى است كه معرّب شده، و مانند" غطارفة" جمع" غطريف: مرد بزرگ و مرد با سخاوت" كه در اصل" غطاريف" بوده، و" جحاجحة" جمع‏ جحجاح: مرد بزرگوارى كه كوشاى در كارهاى نيك است كه در اصل" جحاجيح" است، و اين دو لفظ عربى است و مانند اينها بسيار است. 12- در آخر بعضى از مصادر ثلاثى مجرد نیز مي ايد مانند: رحمة، توبة ، و البته دارای معنى مخصوصى نيست. 13- در آخر بعضى از صيغه‏هاى جمع مكسّر ملحق ميشود، و باز هم دارای معنى مخصوصى نيست. 14- به بعضى از مؤنث‏هاى حقيقى ملحق ميگردد، مانند" نعجة: ماده گوسپند" و فرقش با" مرئة" آن است كه آن مقابل" مرء" است، و" نعجة" مقابل" نعج" نيست، زيرا مذكّرش" كبش" است، پس اگر تاء نبود تأنيث دانسته ميشد، و تاء براى تأكيد تانيث است، نه براى امتياز مذكر از مؤنث. رابطۀ و : با تمام اين چهارده صورت، معامله مؤنث مي شود، مگر آنكه به معنى، مذكر حقيقى باشد، و در بعضى موارد نیز معامله مذكر جائز است، که در نحو بیان شده است. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB