شرط توفیق در تحصیل چیست؟
طالب علم باید، خواست استادش را بر خواست و ارادۀ خود مقدم بدارد.
مگر قصۀ خضر و موسی را نشنیده ای که موسی به خضر فرمود:
آیا اجازه می دهی که با تو باشم تا از کمالاتی که به تو تعلیم داده اند به من یاد دهی؟
پس خضر گفت: تو توان و صبر همراهی با مرا نخواهی داشت.
موسی گفت: ان شاء الله مرا صابر خواهی یافت، و از گفته و امر تو تخلف نخواهم کرد.
اما وقتی به خاطر عجله و جهلش بر استاد خویش خرده گرفته و اعتراض کرد،
جناب خضر حقیقت هر ماجرا را برایش فاش کرد؛
اما افسوس که بی صبری موسی فرصت را از دستش ربود و او را گرفتار حسرت فراق کرد.
این داستان را از سوره کهف آیات 66 به بعد کامل بخوان.
پس شرط توفیق این است که
استاد مورد تأییدی که خداوند بر سر راهت گذاشته را قدر بدانی
و پیوسته چشم بر دهان و گوش بر کلام او دوخته باشی؛ تا از این واسطۀ فیض الهی بهره مند گردی.
و باز تأکید می کنم که استاد مؤیَّد پیدا کن
آنکه بزرگان حوزه بر صلاحیتش شهادت بدهند،
نزد هر مجهولی رفتن، رفتن به تاریکی است و چه می دانی که در تاریکی چه به دستت می دهد؟ مار و عقرب یا درّ و گوهر؟!
شرط دیگر توفیق در تحصیل آن است که
طالب علم پیوسته خود را نيازمند گوهرهاي معارف و دانش استاد ببیند
و با همه وجود مراقب امواج گوهرافشان او باشد؛ که اگر استاد این شوق را در او ببیند هر چه دارد در طبق اخلاص گذاشته و تقدیمش خواهد کرد چون دریافته است که این شاگرد دانش و عمر استاد را ضایع نمی کند.
از آداب دیگر:
در حضور او سخن نگويد جز به سؤال،
از گفتن لغو و بيهوده بپرهيزد،
از تعارفات و مجاملات دوري گزيند،
استاد را چشمه ای بیند که پیوسته جاری است و لذا تمام سعی خویش را به کار برد که بشنود نه این که در محضرش بیهوده گویی کند، چرا که در چشمه آب نمی ریزند بلکه از او آب بر می دارند.
بنابر این اگر حضرت استاد به سكوت درآمد و درياي وجودش آرام گرفت، او را با پرسشهاي عميق و راهگشا به سخن درآورد و امواج علمش را متلاطم سازد.
براي ترك حضور استاد شتاب نكند، مگر آنگاه كه استاد امرش کند یا رخصت دهد.
و در پایان
هیچ گمان ناپسندی دربارۀ استاد روا ندارد
نیز
با توجه به اینکه حالات ظاهری استاد در هنگام درس و پاسخ به سؤالات در نتیج و فهم مطلب متفاوت است، درست شنیدن و درست دیدن استاد، بر توفیقات شاگرد می افزاید.
#درد دلی بود به محضر دوستان
زیرا
یکی از دوستان که سه سال مراقبش بودم و گه گاه برنامه درسی اش را پرسیده و راهنمایی اش می کردم؛ راه دیگری انتخاب نموده و تصمیم گرفته مدرسه اش را عوض کند و یاری دیگر گزیده است.
از من نظر خواست، گفتم:
با توجه به آشنایی من از شما
اگر نروی وسوسۀ آن راهِ دیگر، رهایت نخواهد کرد.
ولی چون بروی خواهی فهمید که از دریا به صحرا رفته ای.
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB